سید پژمان حسینی
سید پژمان حسینی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

دفاع ایل ممسنی از ایل باوی در مقابل حمله ایل بویراحمد

مقدمه:

در گذشته خوانین و کلانتران وقت جهت بسط قدرت خود به ایلات و طوایف همجوار حمله می کردند و در آن زمان این گونه رفتارها تقریبا امری طبیعی بوده است. یکی از این موارد حمله ایل بویراحمد به ایل باوی جهت تصرف آنجا بوده است.

نمایی از شهر باشت
نمایی از شهر باشت

این جنگ در زمان کلانتری شریف خان بکش اتفاق افتاده است. در زمانی که خداکرم خان بویراحمدی دعوی والی گری کوه گیلویه را داشته، رئیس ایل بابویی(باوی)با ایشان به مخالفت برمی خیزد. خداکرم خان نیز جمعیتی فراهم می نماید و به باشت حمله می کند و ایل باوی را غارت می نماید.

ایل باوی، همسایه ای که برعکس دیگر همسایه ها در طول تاریخ هیچ گاه با ایل ممسنی جنگ و درگیری آنچنانی نداشته است. همزمان با این اتفاق چند نفر از ایل باوی خود را به ممسنی و منزل شریف خان می رسانند و از ایشان طلب کمک می کنند. شریف خان هم فورا جمعیتی فراهم می کند و به دنبال خداکرم خان بویراحمدی می رود تا اینکه در محلی به نام «کان اسپید» به ایشان می رسد و جنگ شروع می شود. در این جنگ که تعدادی از بویراحمدی ها کشته و زخمی می شوند، اموال ایل باوی پس گرفته می شود و به صاحبانش مسترد می گردد، تیری هم به پای خداکرم خان می خورد ‌و برای همیشه پای ایشان لنگ می گردد.
جناب باباخان ایلامی در کتاب خود نقل میکند:
«بعدها که شریف خان از کلانتری طایفه بکش خلع می گردد و به قلعه سید کازرون پناه می برد، خداکرم خان که از جریان مطلع می گردد به تلافی جنگ قبلی، جمعیتی فراهم می کند و به شریف خان و خانوارش شبیخون می زند. اما شریف خان توسط باقرخان دشمن زیاری(که در آن زمان باهم دیگر دشمن بودن و یکی از دلایل خلع شریف خان از کلانتری بکش، خود باقرخان دشمن زیاری بود) از موضوع مطلع می گردد، فورا خودش و کسانش از خانه خارج می شوند و با رسیدن خداکرم خان کسی را نمی بینند و فقط خانه را غارت می کنند و چون بقیه ممسنی مطلع می گردد از ترس جنگی دیگر، فورا به بویراحمد مراجعت می کند.
اما دست روزگار چنین نماند و شریف خان مجددا به کلانتری طایفه بکش رسید اما این بار خداکرم خان بویراحمدی در نتیجه اختلافات محلی(با نوه هایش) مجبور به ترک بویراحمد می گردد و به سمت نورآباد می آید. اما این بار وقتی به شریف خان اطلاع می دهند که خداکرم خان آمده است، ایشان به استقبال خداکرم خان می روند و زمانی که خداکرم خان چنین برخوردی از شریف خان می بیند به نشانه شرمندگی میگوید: «ککا نمیخواد به پای من بخندی». او می خواسته با این شوخی از قضیه قلعه سید عذرخواهی کند و بگوید آن شبیخون در عوض حمله قبلی شریف خان و لنگ شدن پایم انجام شد. خداکرم خان با مساعدت شریف خان مجددا به محل خود بازگشت اما توسط نوه اش کریم خان بویراحمدی کشته شد. شریف خان هم در سال ۱۳۰۵ قمری از دنیا رفت.


به قلم: سید پژمان حسینی نویسنده و پژوهشگر تاریخ

آدرس اینستاگرام: tarikh_mamasani_rostam

نگارنده
نگارنده


ایل باویایل ممسنیشریف خان بکشخداکرم خان بویراحمدیجنگ ممسنی و بویراحمد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید