مقدمه:
کریم خان زند پادشاه نیکو سرشت زندیه برای به قدرت رسیدن و شکست دادن مخالفان خود از جمله قاجاریه، متحدان قدرتمندی داشت که در به حکومت رسیدن او کمک های بسیاری کردند. یکی از این افراد میری خان بکش کلانتر قدرتمند ایل ممسنی بود.
متن اصلی:
میری خان عالیوندی کلانتر بزرگ ایل ممسنی که در منابع مختلف تاریخ، گاهی با نام میری خان ممسنی و گاهی با نام میری خان بکش آمده است احتمالا قدرتمندترین کلانتر تاریخ ایل ممسنی بوده است. او به واسطه هم نژادی با خاندان زند و کمک به آنها در به پادشاهی رسیدن، چنان قدرت و نفوذی در دستگاه زندیه پیدا کرد که با آنها وصلت خانوادگی انجام داد و دختر ایشان با زکی خان برادر کریم خان پادشاه ایران ازدواج کرد. زکی خان از مردان قدرتمند خاندان زند بود که بعد از کریم خان زند مدتها به اسم فرزندان کریم خان حکومت کرد هرچند عنوان پادشاهی نداشت. دلیل این امر هم وجود پدرزن قدرتمندی چون میری خان و پشتوانه ای چون ایل ممسنی بود. اوج اقتدار میری خان در زمان سی سال حکومت کریم خان و تقریبا حکومت یکساله زکی خان بود. هر چند بعد از زکی خان از قدرت میری خان کاسته شد و رابطه خوبی با زندیه نداشت اما تا زمان قاجار همچنان اقتدار خود را داشت. احتمالا میری خان تنها کلانتر ایل ممسنی بوده است که به مقام ایل خانی نائل آمده باشد هرچند در منابع مطلبی نیامده است اما با توجه به قدرت و نفوذ او در آن زمان و رایج بودن این عنوان برای روسای قدرتمند ایلات این عنوان محتمل می باشد. اما بعد از سقوط حکومت زندیه و به قدرت رسیدن خاندان قاجار ورق برای میری خان و ایل ممسنی برگشت و تیره روزی های ایل ممسنی شروع شد. خاندان قاجار بخاطر کینه ای که از ایل ممسنی و میری خان داشتند از همان ابتدا درصدد نابودی این ایل برآمدند. دلیل این کینه هم بخاطر حمایت میری خان از زندیه در شکست قاجارها و به قدرت رسیدن پادشاهان زندیه و همچنین بخاطر قرابت نژادی و فامیلی که میان ایلات ممسنی و زندیه بود. بعد از شورش محمدخان زند نوه میری خان که با حمایت و پشتیبانی ایل ممسنی انجامیده بود دیگر حکومت قاجار مطمئن شده بود که میری خان همیشه یک دشمن بالقوه می باشد که هر لحظه احتمال شورش دارد. به همین دلیل خاندان قاجار سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن را در پیش گرفتند. آنها با از بین بردن میری خان و حمایت از ولی خان تا حدودی اقتدار ایل ممسنی را درهم شکستند. هرچند در زمان ولی خان بزرگ چون ایشان هم قدرت زیادی داشتند ممسنی همچنان اقتدار خود را حفظ کرده بود اما روزگار سیاه ممسنی و ظلم های خاندان قاجار به لرهای ممسنی بعد از کلانتران قدرتمندی چون میری خان و ولی خان شروع شد و تا پایان حکومت ننگین آنها ادامه داشت.
نتیجه گیری:
ایل ممسنی که در زمان زندیه بعد از سالها سرکوب توسط حکومت های صفویه و افشاریه به قدرت رسیده بود مجددا بعد از بین رفتن پادشاهی زندیه، بخاطر کینه ای که قاجارها از ایل ممسنی بخاطر حمایتی که آنها از زندیه داشتند رو به نابودی رفت تا جایی که این ایل دیگر هیچ گاه روی خوشی به خود ندید!
به قلم: سید پژمان حسینی نویسنده و پژوهشگر تاریخ
آدرس اینستاگرام: tarikh_mamasani_rostam