چه گرسنه باشم چه نباشم غذا می خورم. هیچ فرقی برایم نمی کند.
گاهی آ ن قدر سرعت غذا خوردنم را بالا میبرم که بتوانم قبل از این که کاملا سیر شوم غذای بیشتری بخورم.
غذا خوردن همیشه برایم لذت بخش نیست، بلکه برایم به صورتِ عادتی ناخودآگاه درآمده است.
افراد به غیر از احساس گرسنگی به دلایل دیگری نیز غذا می خورند.عواملی که در این جا به آن اشاره میشود از جمله دلایل غذا خوردن بدون احساس گرسنگی است که البته به این چند مورد محدود نمی گردد.
افسردگی ، خستگی ، تنهایی ، پر کردن خلا عاطفی ، خودتخریبی ، عدم حس لذت ، انزواطلبی ، خشم ، عدم توازن انرژی یا مواد شیمیایی بدن ، نگرانی ، احساس گناه، ترس و غیره.
کتاب های بسیاری در مورد دلایل جسمی و روانی پرخوری نوشته شده است. با این که توضیحات و تئوری های بسیاری وجود دارند که اغلب با یکدیگر تناقض هم دارند ، اما ریشه ی اصلی چنین رفتاری بدون شک در همه ی موارد یکسان است.
شما فقط به یک دلیل ، تنها و تنها به یک دلیل وقتی گرسنه نیستید غذا می خورید: شما نیاز دارید تا کمتر به خود فکر کنید.
?
همین و بس! شما از احساسات ، رفتار ها و طرز فکر تان راضی نیستید. شما در برابر استرس و فشارهای روحی بسیار شکننده اید و این باعث می شود که بخواهید از چنین فشارهایی فرار کنید.
وقتی رویاها و خیال پردازی ها دیگر نمی توانند حواستان را پرت کنند ، برای دور بودن از چنین تفکراتی به الکل ، مواد مخدر و یا غذا روی می آورید.
وقتی می گویید استرس زیادی دارید ، در واقع دارای تفکرات منفی زیادی هستید که نمی توانید خاموش شان کنید.
بنابراین هر کاری از دستتان بر بیا ید انجام دهید تا کمتر به این مسائل بیاندیشید. غذای انتخابی منطقی برای تغییر حالات روحی است به چند دلیل:
۱- غذا طعم خوبی دارد، لذت بخش و ارضا کننده است.
۲- احساس سیری همراه با حس راحتی و آرامش است و به شما اجازه می دهد تا دست کم چیزی را احساس کنید.
۳- غذا خوردن نوعی فعالیت جسمی است که باعث حواس پرتی می شود، چرا که توجه شما را به خود جلب می کند.
۴- غذا خوردن امری شرعی، قانونی و بسیار ساده است.
۵- غذا وضعیت شیمیایی بدن را تغییر می دهد، غذاهای حاوی کافئین و قند به طور موقت سبب بهبود روحیه می شوند.
۶- حس لذت در غذا خوردن بسیار زود اتفاق میافتد.
?
مهمترین و تهدید کننده ترین فاکتور در مورد این مسئله عامل کنترل کردن است. اگر از چنین رفتاری رنج می برید ، احتمالاً احساس می کنید که کنترلی بر زندگی خود ندارید.
به طور قطع کنترلی بر افکارتان ندارید و این مسئله بدان معناست که هیچ چیز در زندگیتان قابل کنترل نیست.
از آنجا که قادر به کنترل افکارتان نیستید ، به غذا خوردن که تصور می کنید تحت کنترل تان است رو می آورید تا ذهنتان را منحرف کنید و از این رو به شدت به غذا وابسته می شوید.
اگر ناراحت و غمگین باشید ، قادر نیستید تا خود را از این وضعیت خارج کنید در عوض تکه ای کیک می خورید.
علاوه بر این ، عدم داشتن کنترل در زندگی باعث میشود بیشتر خود را مسئول مواردی بدانید که میتوانید برآنها کنترل داشته باشید.
بنابراین نمی توانید اجازه بدهید که هیچ رژیم غذایی به شما بگوید چه چیزی را بخورید و چه چیزی را نخورید.
زمانی که احساس می کنید می خواهید چیزی بخورید در حالی که اصلا گرسنه نیستید ، چند لحظه صبر کنید.
?
چیزی که معمولاً اتفاق میافتد این است که شما با شور و اشتیاق دیوانه واری به غذا حمله می کنید ، اما اگر آن قدر صبر کنید که بفهمید چه کار دارید می کنید، میتوان جلوی رفتارتان را بگیرید.
پس از آن یکی از روش های زیر را انتخاب کنید و انجام دهید.
فهرستی از کارهایی را تنظیم کنید که می توانید به جای غذا خوردن از انجام آنها لذت ببرید.
(مثلاً ده مورد)
این فعالیت ها می بایست همانند غذا خوردن ساده باشند وبه سرعت انجام شوند.
پیاده روی کنید، موسیقی گوش کنید، دوش آب گرم بگیرید، تمرکز کنید، کتاب جالبی بخوانید…
فهرست خود را در آشپزخانه، دفتر کار، روی درب یخچال، و هر جای دیگر که بتوانید آن را قبل از غذا خوردن ببینید قرار دهید.
آنگاه وقتی احساس کردید که باید چیزی بخورید به جای خوردن، یکی از این فعالیت ها را انتخاب کنید و انجام دهید.این انتخاب ها بدون هیچ اضافه وزنی حالات روحی شما را تغییر می دهند!
زمان را برای ده دقیقه تنظیم کنید و تا آن ده دقیقه به پایان نرسیده چیزی نخورید.
اغلب گرایش به غذا خوردن پاسخی است به نوعی ناراحتی مقطعی.اگر بتوانید قبل از خوردن چیزی ده دقیقه به خود زمان بدهید خواهید دید که میل و گرایش تان به خوردن آن کاهش یافته یا به طور کل از بین رفته است.
به یاد داشته باشید که ساعت را در جایی قرار دهید که نتوانید آن را ببینید! قرار نیست ثانیه ها را تا پایان ده دقیقه بشمارید و بعد غذا بخورید،
بلکه قرار است به ذهنتان این شانس را بدهید تا بر روی چیزی به غیر از غذا تمرکز کند.
در طول این ده دقیقه، نفس عمیق بکشید و یک لیوان بزرگ آب بنوشید. ممکن است بدن شما به جای غذا به اکسیژن و مایعات نیاز داشته باشد.
تنفس کردن و نوشیدن آب باعث می شود حالات روحی شما تغییر کند.آب باعث پر شدن معده می شود که این حالت در بسیاری از افراد همراه با راحتی و آرامش است.
اگر همچنان تمایل به خوردن دارید آن را به شکلی متفاوت انجام دهید.
اگر از چنگال استفاده می کنید آن را در دست دیگر خود نگه دارید. اگر با دست غذا می خورید در ذهن خود دفعاتی که غذا را می جوید، بشمارید.
این کار باعث می شود تا نسبت به عمل کردن خود مطلع باشید. وقتی جویدن هایتان را می شمارید ، غذا خوردن به طور خودکار برایتان کار مشکلی می شود.
بدن خود را حرکت دهید.
فیزیولوژی بدن با حالات روحی ارتباط مستقیم دارد. وقتی فردی در حالات روحی بد و منفی است است به همان نسبت بدنش هم در چنین حالتی قرار دارد.
این وضعیت بدن معمولا در حالت نشسته شکل می گیرد. برخیزید و بدنتان را حرکت دهید.در این صورت افکارتان هم از بدن تان پیروی خواهند کرد.
ترجمه انگلیسی به فارسی این مقاله توسط پارس 68