کی گفته مقدمه باید 4 خطی باشه؟
از همونی که این حرف رو زده سوال کن چندنفر تا حالا مقالههاش رو از اول تا آخر خوندن؟
جالبیه داستان میدونی چیه؟
طرف رفته تو وبسایتهای خارجی یه چیزهایی رو از سئو و تولیدمحتوا ترجمه کرده، گذاشته تو وبسایتش، حالا شده استاد و مدرس تولیدمحتوای فارسی:))
اگه بخوام نام ببرم میتونم به همشون اشاره کنم!
واقعیت همینه رفیق؛ کدوم یکی از این آدمها نقشه حرارتی کاربرها توی وبِ فارسی رو تجزیه و تحلیل کردن؟
کدومشون واقعاً علاقه کاربرهای ایرانی رو دنبال میکنن تا ببین واقعاً چه محتوایی خونده یا دیده میشه؟
اینکه یک پست باید چند کلمهای باشه یا روزی چندتا پست بزاریم مهمه! من منکر کل استانداردهای سئو و الگوریتمها نیستم.
ولی به نظرتون اینکه چندنفر محتوا رو واقعاً میخونن و چقدر بازدهی داره، مهمتر نیست؟
کارِ بیهوده میدونی چیه؟
اینه که بیای یه مقاله 1500 کلمهای بنویسی بزاری تو وبسایتت؛ به فرض این مقاله روزی 1000 تا ورودی هم برات آورد.
چند نفرشون همهی این مقاله رو میخونن؟
به جرأت میشه گفت 700 کلمهی اضافی تو این جور مقالهها وجود داره. چرا؟!
یه لحظه به این فکر کن که همه ی متنی که نوشتی خوندنی باشه و مخاطب ازش لذت ببره. به نظرت با اینکار محبوبیتت چندبرابر نمیشه؟
خلاصهی حرفام اینه که چرا اجازه میدیم برامون تعیین تکلیف کنن؟ مگه اینجا مدرسه است!
تو مدرسه میگفتن فعل و نهاد و گزاره رو مشخص کن، اینجا هم دارن همین کار رو باهامون میکنن. اینجا کلاس ادبیات نیست که بشینی بگی اگه این کارو نکنی فلانه اگه اون کارو نکنی بهمانه.
بهترین کار اینه که خودت باشی، داستان خودت رو بسازی و به سبک و سلیقه منحصر به فرد خودت کارهات رو انجام بدی.
اینقدر سلیقههای مختلفی توی کشور وجود داره که حد و حساب نداره. بلاخره مخاطبهای خاص خودت رو پیدا میکنی و همین یعنی مخاطب درستت رو پیدا کردی.
همین مخاطبهای درستن که بازدهی و سودآور میشن؛ چه اصراریه همه رو راضی نگه داری؟ البته که هر کاری بکنی بازم یه عده مخالف پیدا میکنی.
به عنوان مثال همین مقاله! ببین اون استادای مترجمی که مقالههاشون رو عین هم مینویسن و میفروشن چجوری از این محتوا متنفر میشن و میخوان که منو تخریب کنن:)
خلاصه که مهم اینه حتّی اگه باهات مخالفن تو کار درست رو انجام بدی.