ویرگول
ورودثبت نام
نشریه تسنیم
نشریه تسنیم
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

آبادان-آزادی

دوقطبی‌ای که آن را خودمان ساختیم و خودمان باختیم. نویسنده: مهرگان محمدی

سلام فرمانده

سرودی که حتما خودش و یا حاشیه‌هایش به گوشتان خورده و حتی احتمالا بارها به صورت ناخودآگاه آن را زمزمه کرده‌اید؛ منتقدها و موافقان و مخالفان زیادی دارد و خیلی‌ها روی آن بحث کردند و نظر دادند.

اساسا به آثار هنری-رسانه‌ای نمی‌توان به صورت صفر و یکی نگاه کرد و با یک نقطه‌ی مثبت و یا یک ایراد گفت که یک اثر مطلقا خوب است یا مطلقا بد. باید برایند فضای حاکم بر اثر را درنظر گرفت. البته اهمیت فضای حاکم بر جامعه و اتمسفر قالبی که اثر در آن منتشر شده را اگر از خود اثر بیشتر نباشد؛ کمتر نیست.

با تمام نقدهایی که شاید بشود به عبارات و بخش‌هایی از شعر وارد کرد؛ اما بنظرم باید قبول کنیم که نسبت به “دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده” و “جینگیلی آلیسا” و “اتل متل توتوله” یک حرکت رو به جلو برای کودک و نوجوان عصر ما حساب می‌شود.

اما مسیری که طی شد؛

سرودی خوش ساخت و مردمی که در پایتخت(مرکز) نبود و از گوشه کنار آرام آرام سیستم‌های صوتی و گوشی‌ها و تبلت‌ها و هدفون‌ها را فتح می‌کرد و در راه شنیده شدن، جذب مخاطب، فراگیری و خاطره ساختن پیشروی می‌کرد. تا اینکه سر و کله سازمان‌ها و ارگان‌های مختلف پیدا شد. به طور طبیعی حمایت از آثار هنری و اتفاقات مثبتی که در جامعه می‌افتد و ضریب دادن به آن‌ها کار خوبیست اما زیاده روی، بهره برداری سیاسی، به انحراف کشاندن و استفاده ابزاری ضربه زننده است.

پخش متعدد در صدا و سیما حتی در بین دو نیمه فوتبال، پخش در بهشت زهرا، بیلبوردهای سطح شهر، ریپورتاژ خبری گسترده، اجرا در مدارس و حتی پخش سرود در راهپیمایی روز قدس(روز قدسی که خودش به لطف مدیریت بزرگواران در طی سال‌ها از یک کنش مردمی به سمت یک میتینگ حکومتی حرکت کرده است). شاید خیلی از این‌ها بد نباشد هیچ، خوب هم باشد اما با تکرار بیش از حد مردم را حساس می‌کند.

در ادامه هم ما آدم بزرگ‌ها؛ آدم بزرگ‌هایی که یادمان رفت این سرود برای کودک و نوجوان است، یادمان رفت که این سرود برای امام زمان است و حماسه‌ای که می‌توانست باعث وحدت و همبستگی بیشتر ملت ایران باشد؛ با تحلیل‌هایی نظیر “چقدر لجشون درومد” و این دسته تفکراتی که کم هم نیست باعث بیشتر شدن شکاف بین مردم و تقابلی بی‌دلیل شدیم. دامن زدن به دوقطبی‌های موجود و ایجاد دوقطبی‌های جدید که دقیقا بازی در پازل خائنان به این مرز و بوم است. خائنانی که از یک بازی فوتبال و یا یک تورنمنت ورزشی و یا یک فیلم گرفته تا هرجایی که دستشان برسد، تمام تلاششان را می‌کنند تا شکاف‌های بین مردم بیشتر و بیشتر بشود تا فروپاشی.

آبادان

همزمان با اجتماع‌های بزرگ هم‌خوانی “سلام فرمانده” که شهر به شهر ادامه داشت؛ اتفاق تلخی برای هم‌وطنان‌مان در جنوب کشور رخ داد؛ ریزش ساختمان متروپل آبادان که تا همین الان همچنان نیروهای امدادگر و آتش نشانی در حال آوار برداری و بیرون کشیدن مردم از زیر آوار این سازه هستند.

اصولا سرود خواندن کودکان و نوجوانان دهه هشتادی و نودی، آن هم برای “امام زمان”، منافاتی با حادثه دلخراش متروپل ندارد اما وقتی این مجموعه اتفاقات را مردم کنار هم می‌گذارند، آن‌ هم مردم سختی کشیده‌ی غم دیده؛ به نتایج جالبی نمی‌رسند و مکدر و ناراحت می‌شوند. حق هم دارند.

صدا و سیمایی که وقتی حادثه پلاسکو اتفاق افتاد گزارش شبانه روزی از وضعیت آن‌ جا می‌داد حالا رئیسش در دانشگاه شریف می‌گوید:«خواهش و تقاضا و دستور رسید که بس است!» در همان روزهایی که مکررا از تلوزیون سلام فرمانده پخش می‌شود. بیلبوردهای تهران همه یکی درمیان تبلیغ اجتماع بزرگ سلام فرمانده در استادیوم آزادیست. همه از آن رویداد حرف می‌زنند و حتی مداح‌های مطرح هم می‌گویند که به جای مراسم ما به استادیوم بروید.

خائنین به این ملت، کسانی که خوب رسانه بلدند(برخلاف ما) و رسانه در اختیارشان است، خوب می‌دانند که به “وارث ابهت و جلالت حسنی” و “شه ملک رضوی” و این قبیل تملقات بی‌معنی بی‌فایده بپردازند و این پاس گل از داخل را گل کنند و اعلام همدردی و تسلیتی که در استادیوم بود را به حاشیه ببرند. این تبعیض‌ها و اتفاقات است که تبدیل می‌شود به صدای معترض و فریاد “آبادان خون ریزیه، تهران عروسیه؟”

در روزهایی بازیگران و خوانندگان و سلبریتی‌ها فقط ژست غمگین بودن دارند و فستیوال کنسرت‌هایشان در سراسر کشور به ویژه تهران برقرار است و در جشنواره‌ها رقصیدند و همدیگر را بوسیدند و کیلومترها برای عروسی افراد معلوم الحال سفر کردند، این سرود است که به عنوان جشن تلقی می‌شود و در برابر مردم قرار می‌گیرد و یا بهتر است بگوییم‌ که در برابر مردم قرارش می‌دهند. آن هم به کمک عوامل داخلی و خارجی به اتفاق یکدیگر.

در آخر بهتر است یک بار دیگر این سوال مهم را از خودمان بپرسیم که این سرود با موضوع مهدویت آیا توانست به هدف خود برسد یا اینکه دیگر سلام دادن به فرمانده، یعنی امام زمان، موضوعیت خود را از دست داد؟ وقتی از بالا به این سلسله اتفاقات نگاه می‌کنیم لزوم وجود چند چیز برایمان اهمیت بیشتری پیدا می‌کند؛ اولا نیاز به یک حکمرانی رسانه‌ای به طور کامل که این حمکرانی رسانه‌ای به هیچ وجه اعمال قدرت و فیلتر و سانسور بی حد و مرز نیست. دوما اینکه ورود نهادهای حاکمیتی در حرکت‌های مردمی(آن هم به این مقدار) همیشه جواب نمی‌دهد و حد و مرزی دارد که اصلا هم نمی‌توان نسخه‌ی یکسانی برای همه‌ی اتفاقات نوشت. سوما کسانی که خود توهم سواد رسانه دارند شاید بهتر باشد به شعور خود رجوع کنند و مصلحت جامعه و نظام را در نظر بگیرند و در کنش‌ و واکنش‌های خود از سیره اهل بیت پیروی کنند.

آبادانمتروپلسلام فرماندهصدا و سیمادانشگاه شاهد
نشریه دانشجویی تسنیم-دانشگاه شاهد | صاحب امتیاز: انجمن اسلامی | مدیرمسئول: محمدحسین حبیبی | سردبیر: حمیدرضا رجبی | جانشین سردبیر: فاطمه فریدی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید