نویسنده: فخرالدین محمدی
در آستانه دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی، بحث و گفتگوها پیرامون چالشها و فرصتهای پیش روی این نهاد مهم در نظام مردمسالاری ایران، شدت بیشتری گرفته است. کاهش نگرانکننده مشارکت در انتخاباتهای اخیر، زنگ خطری را به صدا درآورده که ضرورت اصلاحات ساختاری را بیش از هر زمان دیگری آشکار میکند.
ریشههای این کاهش مشارکت را میتوان در نارضایتی عمومی از عملکرد برخی نمایندگان، ناکارآمدیهایی در نظام انتخابات و بیاعتمادی به کارآمدی این نهاد در حل مشکلات کشور جستجو کرد.
انتخابات به عنوان آیینه تمامنمای وضعیت جامعه و انتقال دهنده پیام رضایت و یا عدم رضایت جامعه به حاکمیت است.
انتخابات یکی از ارکان اصلی دموکراسی و قلب تپنده آن، مجرایی برای مشارکت مردم در تعیین سرنوشت کشور و گامی در جهت تحقق حاکمیت ملی است.
با این حال، در سالهای اخیر شاهد کاهش نگران کننده مشارکت مردم در این فرآیند مهم بودهایم. این امر بیانگر وجود مشکلاتی در نظام انتخابات و ضرورت اصلاحات ساختاری در این زمینه است.
نمیتوان انتخابات را صرفا یک امر سیاسی دانست و آن را از امر اجتماعی جدا نگه داشت. ما در کشور یک پیوستِ کاهش کارآمدی داشتیم و به تبع آن عوامل مختلفی اعم از نارضایتی اجتماعی و اقتصادی را پیدا کردیم.
💢عوامل کاهش مشارکت در انتخابات:
۱- انباشت نارضایتی از عملکرد دولتها در ۱۳ سال گذشته: عملکرد ضعیف دولتها در حل مشکلاتی مانند بیکاری، تورم، فقر و فساد، منجر به نارضایتی عمومی و بیاعتمادی به کارآمدی نظام انتخابات شده است.
۲-ناکارآمدی نظام انتخابات: نظام انتخابات فعلی دارای نواقص و ایراداتی است که از جمله آنها میتوان به عدم تناسب با تحولات جامعه، وجود موانع برای حضور همه گروهها و جریانهای سیاسی، عدم شفافیت در فرآیند انتخابات و وجود زمینههای تقلب اشاره کرد.
۳-بیتفاوتی به طبقه متوسط و مطالبات آنها: طبقه متوسط به عنوان حامی اصلی مردمسالاری، در سالهای اخیر با مشکلات اقتصادی و اجتماعی متعددی روبرو بوده و احساس میکند که مطالباتش از سوی حاکمیت نادیده گرفته میشود.
۴-فضای تخریبی حاکم بر انتخابات: متأسفانه در برخی از انتخاباتها، شاهد غالب شدن فضای تخریب و تمرکز بر نقاط ضعف رقبا به جای ارائه برنامههای ایجابی و راهحلهای سازنده برای مشکلات کشور بودهایم.
متأسفانه الگوی انتخابات ما به سمت تخریب رفته است. دلیل این امر آن است که ارائه برنامههای ایجابی و ساختارمند نیازمند صرف زمان و تلاش در بلندمدت برای ترمیم و قوی شدن است، در حالی که تخریب رقیب در چند ساعت اتفاق میافتد و راحت ترین راهحل ممکن برای برنده شدن تلقی میشود.
در این حالت، با پروژه "رای به من" مواجه نمیشویم، بلکه با "عدم رای به دیگری" روبرو میشویم. این امر متأسفانه منجر به بیاعتمادی مردم به فرآیند انتخابات و کاهش مشارکت آنها شده است.
مردمسالاری دینی یکی از ارکان بنیادین انقلاب اسلامی است و هرگونه خدشهای به آن، به معنای نقض اصول بنیادین انقلاب خواهد بود. هرچیزی که امر مردمسالاری را دستکاری و تضعیف کند، ذات انقلاب اسلامی آن را پس خواهد زد و موفق نخواهد شد.
♨️پیامدهای کاهش مشارکت و غیبت طبقه متوسط در انتخابات:
۱-بیثباتی سیاسی: مشارکت پایین مردم در انتخابات، پایههای مشروعیت نظام را سست میکند و میتواند به بیثباتی سیاسی و ناآرامیهای اجتماعی منجر شود.
۲-فقدان لنگرگاه ثبات: طبقه متوسط به واسطه موقعیت اجتماعی و اقتصادی خود، لنگرگاه ثبات در جوامع محسوب میشود. عدم حضور آنها در انتخابات میتواند ثبات را در جامعه به خطر اندازد و زمینههایی برای تنش و ناآرامیهای اجتماعی را فراهم کند.
۳-ظهور نیروهای سیاسی جدید با منافع محدود:
در غیاب طبقه متوسط، نیروهای سیاسی جدیدی ظهور میکنند که ممکن است نماینده منافع قومی، مذهبی یا صنفی محدودی باشند. این امر به پاره پاره شدن سیاست و کوچک شدن دامنه منافع جمعی منجر میشود.
۴-فعال شدن شکافهای اجتماعی: عدم مشارکت بخشهای مختلف جامعه در انتخابات، میتواند به تشدید شکافها تنشهای قومی، مذهبی و طبقاتی در جامعه منجر شود.
✅راهکارهای افزایش مشارکت:
۱- اصلاحات ساختاری در نظام انتخاباتی: رفع نواقص و ایرادات نظام انتخابات، از جمله تناسب با تحولات جامعه، بستن لیست احزاب و گروهها بدون داشتن معیار خاص و مشخصی، تضمین حضور همه گروهها و جریانهای سیاسی، شفافیت در فرآیند انتخابات و مبارزه با فساد، برای افزایش مشارکت مردم ضروری است.
۲-احیای اعتماد عمومی: مصالحه ملی و جلب اعتماد مردم به نظام و کارآمدی آن در حل مشکلات کشور، از طریق عملکرد شفاف، پاسخگو و کارآمد، گامی مهم در جهت افزایش مشارکت در انتخابات است.