انقلابی، جهادی، وحدت، جمهوریت، مصلحت اندیشی، “اصلاح”طلب، “اصول”گرا، امنیت ملی، انتقام سخت، ایثارگر و ...
اینها همه واژگانی هستند که هرکدام کم و بیش، در این سالها به ابتذال کشیده شدهاند؛ با استفادههای سودجویانه و منفعت طلبانه بزرگواران و مسئولین و متحمل کردن هزینه به سیستم به جای آن که هزینه کارها و اشتباهاتشان را بدهند. واژگان و مفاهیم لاغر شدند و رفته رفته آب رفتند و از درون، مانند چوبی که موریانه زده باشد؛ تهی شدند.
«سالگرد حاج قاسم چه وقت این صحبتهاست؟ بهتر نیست یک متن احساسی بنویسی و (شاید) قطره اشکی جمع کنی و اعتباری برای خودت کسب؟ همه دارند کلمات را جفت و جور میکنند برای اینها!»
خدا اجرشان بدهد. به اندازه کافی از این متنها در این روزها پیدا میشود. خیلی هم از ما بهتر میتوانند این کار را بکنند اما نیاز است به این مسائل هم پرداخته شود. اشک نمیگیرد اما شاید بتواند فکری را روشن کند.
دو سال از شهادت حاج قاسم میگذرد. مردم واقعا سنگ تمام گذاشتهاند. اما مسئولین چه؟ ۱۳ دی یک تاریخ در تقویم شده که فلان وزارتخانه و بهمان سازمان یک بنر جلوی در بگذارند، پلاکاردی نصب کنند، یک سخنران دعوت بکنند و در آخر یک گزارش کار تحویل بدهند که چه گلی بر سر حاج قاسم زدند و چه خدمتی به مکتبش کردند. ریخت و پاشی کشوری که نه معلوم است چقدر فایده داشته و تاثیر گذار بوده و نه معلوم است که چقدر هزینه برداشته.
برای تحقق شعار “ایران پر از سلیمانیهاست” در هر فضای یک متر در یک متری که توانستند یک مجسمه گذاشتهاند که اغلب اگر رویش ننوشته باشند “قاسم سلیمانی” بعید میدانم هویتشان قابل تشخیص باشد.
در حوزه سیاست اما داستان جالبتر است. حاج قاسمی که فراتر از جناحها بود الان بازیچهی دست جناحها شده. وزیر، زمان استیضاحش از خاطراتش با حاج قاسم میگوید. نمایندهای فسادش رو میشود، عکسش با حاج قاسم را نشان میدهد. نقدی به عملکرد کسی وارد میشود، لشگر سایبریش از او و حاجی میگویند. میخواهند با طرح صیانت آزادی را ذبح کنند و به نظام ضربه بزنند از حاج قاسم مایه میگذارند. میخواهند به مجلس بروند از حاج قاسم میگویند. میخواهند به شورای شهر بروند دختر حاج قاسم را درون لیست میگذارند. میخواهند رئیس جمهور شوند با حاج قاسم پوستر تولید میکنند. حتی نامزدهای انقلابی هم حاج قاسم را در مستند انتخاباتیشان خرج میکنند. میخواهند نامزد رقیب را تخریب کنند از زبان حاج قاسم علیهاش خاطره میگویند. میخواهند نامزدی را تبلیغ کنند خاطراتش را با حاج قاسم میگویند. اینها که در سطوح بالاست اما تاثیرش را روی جنبش دانشجویی هم گذاشته. میخواهند در مناظره بدرخشند میگویند چرا طیف شما دو خط از حاج قاسم توییت نمیزند. انگار باید مثل بقیه از حاج قاسم خرج کرد. برای مشروعیت باید التزام عملی داشته باشی به مکتب حاج قاسم. روشش هم این است که ۱:۲۰ بامداد جمعه استوری بگذاری.
خون شهید ارزشمند است و همه به آن چنگ میزنند. این اتفاقات را آدم میبیند میگوید “حاج قاسم” به ابتذال کشیده میشود. ته مطالبهگری و حرکت در راستای مکتب حاج قاسم میشود درخواست عوض کردن اسم اتوبان و خیابان و نام گذاری ۱۳ دی در تقویم به عنوان روز قهرمان. درست مثل باقی شهدا؛ چندی بعد فقط یک اسم اتوبان باقی میماند و انبوهی از کتاب با عناوین و انتشارات متفاوت که همین حالایش هم کسی آنها را نمیخواند.
تجمع دختران حاج قاسم، پسران نوجوان حاج قاسم، پسران حاج قاسم رده بندی امید، برنامه تلوزیونی حاج قاسم، حاج قاسم بخش شبانگاهی و ... خیلی از این کارها فقط حاج قاسم را تکراری و روتین و بیتاثیر میکند و داغش را سردتر.
البته انصافا حرکتهای خوب کم نبوده که اغلب هم مردمی شکل گرفته. اما حاج قاسم کار واقعی انجام میداد. دنبال دیده شدن نبود. برای خدا کار میکرد نه بنده خدا؛ پس نگویید حاج قاسم الگوی شماست، حاج قاسم برای شما رزومه است.