نویسنده: محمدحسین حبیبی
از دانشگاه همیشه و در همه جا این انتظار هست که محل جوشش و اوج دو جریان حیاتی در کشور باشد: اول، جریان علم و تحقیق؛ دوم، جریان آرمانگراییها و آرمانخواهیها و هدفگذاریهای سیاسی و اجتماعی. ۱۳۸۷/۰۹/۲۴ - آیت الله خامنه ای
آنچه که خواندیم انتظاری است که باید محقق شود و توسط نهاد دانشگاه و بعد دانشجویان از عالم انتزاع بیرون بیاید و تعین مشخص و اثرگذار بپذیرد. حقیقت آن است که دانشگاه «تراز انقلاب اسلامی» که طبق برخی گفتههای غیرقطعی وجه تأسیسش در این مکان نزدیکی به آرامگاه حضرت امام و مزار شهدای گرانقدر بوده است، در طول این سالها تا چه اندازه برای محقق کردن انتظار رهبری پیشروی کرده و درحال حاضر در چه وضعیتی قرار دارد. با شطر اول بیانات رهبری که مربوط به علم و دانش است در این مقام کاری نداشته و بیشتر توجهمان را بر روی بخش دوم، یعنی جوشش آرمانگرایی و هدفگذاری سیاسی و اجتماعی میگذاریم.
نهاد دانشگاه در دههای گذشته در سرتاسر دنیا محل تحصیلکردگانی است که با مشی آوانگاردی و پیشروانه خود، ضمن ورود به کارزارهای مختلف سیاسی و اجتماعی اثرگذاری فعالانهای را در این میادین از خود به نمایش میگذراند. رهبری معظم درباره این وجه دانشجویان میگوید: در محیط دانشگاه، بعضیها حوصلهی حرکت ندارند؛ میگویند بگذار کارها را بکنیم، درسمان را بخوانیم، زودتر این ورقپاره را بگیریم و مثلاً دنبال کاری برویم... اینها مشمول... بیداری، خیزش و حرکتی که عنوان دانشجویی دارد، نیستند.» ۱۳۷۸/۹/۱
این انتظار رهبری موضوعی دور از انتظار نیست و حتی ایشان وقتی در سال 84، قدرت در قوه مجریه به دست آقای احمدینژاد افتاد، گفتند که این اتفاق ثمره گسترش گفتمان عدالت در دانشگاههاست. یعتی به تعبیری دانشگاه ایرانی سال 84 در غایت خود به جایی رسید که در سطح عظیم اجرایی چنین اثرگذاری قابل توجهی را خلق کرد.
به تعبیری، دانشجو بودن نه صرف تحصیل در یک رشته تخصصی در یک مکان خاص به نام دانشگاه، بلکه زیستی متعهدانه در قبال موضوعات سیاسی و اجتماعی است که شخص دانشجو بنا به ظرفیت و شرایط خود باید آنها را پیگیر باشد. در تکمیل این بخش باز هم به سخنان آیتالله خامنهای استناد میدهیم که اشاره داشتند: بنده دلم میخواهد این جوانان ما، شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتی دانشآموزان مدارس -روی این ریزترین پدیدههای سیاسی دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلی هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کردهاند و میکنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلاً توی باغ مسائل سیاسی نیستند، مسائل سیاسی دنیا را نمیفهمند، جریانهای سیاسی دنیا را نمیفهمند و تحلیل درست ندارند، مگر چنین کشوری میتواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند؟! بله، اگر حکومت استبدادی باشد، میشود. حکومتهای مستبد دنیا، صرفهشان به این است که مردم سیاسی نباشند؛ مردم درک و تحلیل و شعور سیاسی نداشته باشند. اما حکومتی که میخواهد به دست مردم کارهای بزرگ را انجام دهد؛ نظام را میخواهد با قدرت بیپایان مردم به سر منزل مقصود برساند و مردم را همه چیز نظام میداند، مگر مردمش -بخصوص جوانان، و بالاخص جوانانِ دانشجویش- میتوانند غیر سیاسی باشند؟! مگر میشود؟! عالِمترین عالِمها و دانشمندترین دانشمندها را هم، اگر مغز و فهم سیاسی نداشته باشند، دشمن با یک آبنبات تُرش میتواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش کند و در جهت اهداف خودش قرار دهد! این نکات ریز را باید جوانان ما درک کنند. ۱۳۷۲/۸/۱۲
حال بنا به این مقدمات باید فعالیت و وضعیت دانشگاه خودمان را به عنوان دانشگاه «تراز انقلاب اسلامی» ارزیابی کنیم و ببینیم در چه وضعیتی قرار داریم. امسال دومین سالی است که روز دانشجو فرامیرسد و نه از دانشگاه و نه از تشکلات دانشجویی درباب دعوت از مسئولین؛ اساتید و شخصیتهای سیاسی اقدامی صورت نمیپذیرد. شاید این نکته کمی عجیب برسد که چرا راقم این سطور ارزیابی را به این مسأله کشانده و نقطه شروع را در بررسی عملکرد این موضوع میداند؟ باید گفت، روز دانشجو بنا به علل نامگذاریاش در این روز، یعنی 16 اذر شاید از مهمترین ایام برای نهاد علم به حساب بیاید. روز دانشجو مصادف است با روز شهادت سه دانشجویی که آرمانگرایی و آرمانخواهی خود را به منصه ظهور رسانده و در این راه خون خود را به پای عقیده ریختهاند. بنا به همین موضوع سمبل روز دانشجو و نوع رویکرد به آن به خوبی وضعیت را نسبت به حقیقت دانشجویی روشن میسازد.
دانشگاه ما ، البته با کنش و واکنش برخی دانشجویان که کم هم نیستند به شکل ناخواسته گویی در یک سیاستزدایی جدی قرار گرفته است.
هرچند با آمدن مدیریت محترم جدید، بسیاری از کاستیهای دانشگاه اعم از فضاسازی، رفاهی، آموزشی، اداری و... بهبود یافتهاند، اما در قبال شطر دوم سخنان رهبری معظم که مربوط به مسائل سیاسی و اجتماعی بود همچنان دانشگاه معظم شاهد دچار نقصان جدی و البته خطرناکی است.
حتماً برادران و خواهران، و اساتید و کادر آموزشی محترم در جریانات تریبون آزادهای پارسال هستند که وقتی یک جوان با وجنات بسان افراد مذهبی با طلیعه «بسماللهالرحمنالرحیم» سخنش را آغاز میکرد، توسط برخی دیگر «هو» میشد و از آن سو اگر شخص دیگری سخنانی در نقد نه، بلکه در طعن نظام مقدس جمهوری اسلامی به زبان میآورد مورد تشویق قرار میگرفت! کُپ کردنمان آنجایی بود که برادران و خواهران تشکیلاتی، در بسیج و انجمن در برابر شبهات ماهوارهای هم پاسخ درخوری نداشته و آن دانشجوی پر مدعای دکتری علوم سیاسی این دانشگاه به جای پاسخگویی مستدل، بدتر جو را متشنج میکرد!
مسأله آن است که سه موضوع آرمانگرایی، آرمانخواهی و هدفگذاریهای سیاسی و اجتماعی معالاسف در دانشگاه انقلابی شاهد به حاشیه رفته و برای دانشجو در طول 4 سال دغدغهای ایجاد نمیشود که نسبت به این مسائل مواجهه دقیق و بدون روتوشی داشته باشد. به نظر میرسد، دانشگاه هم نسبت به این وضعیت احساس راحتی دارد و چندان نمیخواهد فضا به سمتی برود که از سوی دانشجویان تضارب آرایی در کف دانشگاه صورت بگیرد. البته که شرط حضور در دانشگاه شاهد رعایت خط قرمز هایی است اما کاش برای پاسخ به برخی شبهات و حداقل آمادهسازی دانشجویان برای مواجهه با مخالفین در بیرون از دانشگاه هم که شده، متصدیان محترم و معزز دانشگاه تراز انقلابی کمی در راستای ارتقای فرهنگ سیاسی اهتمام بورزند و دانشگاه را به سمت و سوی فعالی از این حیث هدایت کنند.
این سخنان تلخ، از سر هواخواهی دانشگاهی است که در آن درس میخوانیم و چه خوشمان بیاید و چه بدمان، دِینی به آن داشته و داریم. دانشگاهی بنا به ظرفیتش ارزش بیش از اینها را دارد اما همچنان گویی در حاشیه بودن را میپسندد.