بسم الله الرئوف..
خواب در چشمانت موج سواری می کند. جسم خسته، اما روح محکوم به ادامه است. لحظاتی برای تو در حال عبورند که ممکن است برای دیگران سرنوشت ها بسازند.
در آن شلوغی، درحالی که صدای گریه و و نگاه پردلهره مردم تمام بدنت را سرد میکند، تو همچنان محکوم به ادامه دادن هستی که مبادا ذره ای نیرو در دستان تو باقی مانده باشد، ولی برای کمک کمکاری کرده باشی.
آری آن صحنه های دردناک با همهی سختیاش میگذرد. پرستار که باشی، شاید کسی نداند که تو چقدر خندیدی با خندههای بیمارت و چقدر اشک ریختی با اشکهایش.
چه زمان هایی بوده است که دو چشمی که نه، چهارچشمی مراقب وضعیت بیمارت بودهای، از بالینش به تازگی کنار رفتهای و برای مدتی کوتاه از سر اجبار مشغول به اصطلاح کاغذبازی میشوی و بیمار فکر میکند که کوتاهی میکنی.
زمانی که پاهایت دیگر تورا برای اضافهکاریهای اجباری و شیفتهای طولانی یاری نمیکنند و تو با خود فکر میکنی با وجود اندک حقوق عقبمانده ات چه چیزی تو را به بالین بیمار میکشاند؟
چه چیزی باعث می شود با تمام وجود به مردمت خدمت رسانی کنی و بدین گونه انرژی را به بیمارت تزریق کنی؟ به جز آن که تو خود می دانی پرستاری همین است.
با انرژی گرفتن او عشق میکنی و گویی تو هم شارژ می شوی. اما می دانی گاهی بیمارانت رنگ و بوی دیگری دارند، گاهی ناراحتی جسمشان را باید مراقبت کنی و گاهی مرهمی برای روحشان باشی، بعضی بیماران خیلی خاص هستند، ممکن است جسمشان پاره پاره شده باشد، اما وقتی با آن دل رئوفت به عظمت روحشان نگاه میکنی، گویی انگیزه مضاعفی برای کمک پیدا کرده ای تا بال و پری برای اوجگیری هرچه بیشتر این روح باشی. می دانی در گوشه ای از همین کره ی خاکی همین لحظه که ما سرگرم خواندن این متنیم پرستارانی هستند که با کمبود امکانات درمانی و حتی نبود مکان امن در حال پرستاری از کودکان با جسم های پاره پاره هستند...
کودکانی که خود بازماندهی یک خانواده ی پر جمعیت هستند و علاوه بر جسمشان، روحشان نیز مجروح است. بچه های غزه خیلی وقت است که سرمشان تمام شده، دارو ندارند، از ترس صدای انفجار تمام بدنشان رعشه گرفته و حتی حین دریافت همان اندک خدمات درمانی نیز، در امان نیستند و روح آنها درحال پرواز است. خیلی وقت است که به چشم خود میبینند که بیمارستان و آمبولانس هم برای دشمن اسرائیلی هدف میشوند. آن هم در دنیای امروز که همه دم از حقوق بشر و انسانیت می زنند.
برگردیم. پرستاری با همین بالا و پایینهایش زمانی رنگ و بوی زینب (سلام الله علیها) میگیرد که تو با تمام وجود پرستار جان و روح بندههای خدا باشی. پس ای کسانی که در تمام دوران ها و در همه جای دنیا با تمام وجود ایستادهاید تا دلیل لبخند زندگی باشید، خدا قوت بابت تک تک نفس زدن هایتان و در نهایت روزتان مبارک.