نویسنده: محمدحسین حبیبی
روزهای انتهایی تابستان شصت، انقلاب اسلامی هنوز سهسالگی خود را جشن نگرفته بود. درکمتر از ۶۰ روز، رئیس قوای مجریه و قضائیه با تعداد کثیری از نمایندگان مجلس و کابینه دولت ترور شده بودند. صدام خرمشهر را چند وقتی میشد که اشغال کرده بود و شهربهشهر به سمت تهران حرکت میکرد. صدای نفسهای خسته و نگران شهر به گوش همه میرسید. امید نایابترین چیزی بود که در پسکوچههای شهرهای ایران پیدا میشد.
در حسینیه جماران اما اوضاع فرق میکرد، پیرمردی که جز خدا ازکسی واهمه نداشت در دیدار با جمعی از مردم گفت: “کشوری از رفتن شخصیتهای خود تزلزل پیدا میکند که ملت او و افراد آن ملت دل به شخص بسته باشند، دل به اشخاص بسته باشند. اما کشوری که دل او به خدا پیوسته است و برای خدا قیام کرده است و از اول، «نه شرقی و نه غربی و جمهوریاسلامی» را ندا داده است این نهضت را و این انقلاب را بپا کردهاند، همین ملت هستند؛ برای اینکه خدا هست. رجایی و دیگران اگر نیستند، خدا هست.”
انگارکه امام از همان روزها داشت این نهضت را عادت میداد که به اصول پایبند باشند و به اشخاص دل نبندند و با رفتوآمد چند خدمتگذار مسیر خود را گم نکنند. سید میگفت خون شهید معجزه میکند، بنیان ظالم را آتش میزند، هر قطره خون شهید رویشی دارد و اسلام را رو به جلو حرکت میدهد، خون شهید نهضت را زنده نگه میدارد.
نه آن روزکه رجایی و بهشتی ترورشدند انقلاب متوقف شد و نه امروزکه رئیسجمهوربه شهادت رسید. آن روز خون شهدای ترور باعث گشایشهای بعدی نظیر قدرتمندتر شدن حکومت مرکزی، آزادسازی خرمشهر شد و امروز خونشهدای خدمت جریان تازهای در رگهای انقلاب ۴۵ ساله ایجاد میکند.
ازیادمان نرفته امروزبعد ازگذشت بیش ازچهارسال ازشهادت حاجقاسم، جبهه مقاومت قدرتمندتردرمنطقه ظاهرشده، دیگر اثری از حکومت مرکزی داعش نیست و ابتکار عمل در دست طراحان «طوفانالاقصی» میباشد و اسرائیل در منزویترین حالت خودش در طول ۷۰ ساله حیات رژیم جعلیاش میباشد.
نهضت خمینی روزبهروز محکمتر و قویتر و گستردهتر میشود و این حرکت تا آنجایی ادامه دارد که همه پاکان جهان ما را بشناسند و به جبههمقاومت بپیوندند، ما در راه اسلام از شهادت نور چشمیهایمان ترسی نداریم، انقلابخمینی هنوز جان برکف دارد و شهید میدهد و خون این شهداست که اسلام و انقلاب را بیمه کرده است.
نهضت زنده است؛
چراکه هنوزشهید میدهد.