یکی از مهمترین و بهترین تکنیک ها برای بسط دایره لغات آیلتس یادگیری کالوکیشنها به جای واژگان به صورت تنها است؛ به همین دلیل یادگیری کالوکیشنها و تمرین مستمر آنها میتواند نقش بسزایی در اجتناب از اشتباهات احتمالی و عملکرد مطلوب شما در آزمون آیلتس داشته باشد. ادامه مطلب به بررسی کاربرد و کالوکیشن های فعل ability تمرکز شده است.
در این مقاله از سری مقالات انگلیسی آکادمی زبان تات، با توجه به اهمیت کالوکیشنها و نقش مهم آنها در موفقیت آزمون آیلتس و به طور کلی در زبان انگلیسی ، کاربرد و کالوکیشن های فعل ability همراه با مثال توضیح شده است.
Assess sb’s ability
ارزیابی پتانسیل کسی
EXP. Examinations are not the only means of assess someone’s ability. There are other ways of measuring potential.
امتحانات تنها ابزار ارزیابی توانایی افراد نیستند. روش های دیگری برای اندازه گیری پتانسیل وجود دارند.
Question sb’s ability
توانایی کسی را زیر سوال بردن
Doubt sb’s ability
به توانایی های کسی شک کردن
EXP. At first I questioned his abilities, but he has done the job so well. I’m now shamed that I had so little confident in him and that I doubt his abilities in first place.
ابتدا تواناییهای او را زیر سوال بردم، اما او کار را به خوبی انجام داده است. من اکنون شرمنده ام که به او اعتماد چندانی نداشتم و در وهله نخست به توانایی های او شک داشتم.
X affects sb’s ability
X بر توانایی sb تأثیر می گذارد
EXP. It is a well-known fact that even small amounts of alcohol can affects your ability to drive safely.
این واقعیت شناخته شدهای است که حتی مقادیر اندک الکل می تواند بر توانایی شما برای رانندگی ایمن تأثیر بگذارد.
نکته: دقت کنید affect حرف اضافه ندارد.
I lost the ability to speak
زبان کسی بند آمدن
EXP. she was so shocked by the accident that she lost the ability to speak.
او از تصادف چنان شوکه شده بود که زبانش بند آمده بود.
Show some ability
توانایی چیزی را داشتن
EXP. Although peter shows a lot of ability as a teenager, he just wasn’t good enough to go professional.
اگرچه پیتر در دوران نوجوانی توانایی زیادی داشت، اما به اندازه کافی خوب نبود که حرفهای شود.
نکته: (go + adj = be) و (grow + adj = be) معنی «شدن» می دهد.
Overestimate sb’s ability
توانایی کسی را دست بالا گرفتن
EXP. I had to give up half way through the race. I had obviously overestimate my ability to run a marathon.
مجبور شدم مسابقه را در نیمه راه رها کنم. من آشکارا توانایی خود را برای انجام کاری سخت دست بالا گرفته بودم.