سلام دوستان، کالوکیشن ( collocation) که معادل فارسی آن کلمه همایند است به کلمات دو یا سه سیلابی گفته می شود و در یک زبان خاص معمولاً با هم بکار می روند و یک عبارت را شکل میدهند. هرگز واژگان را به تنهایی بخاطر نسپارید. کالوکیشنها مانند تکه های یک زبان هستند و الگوهای مختلفی را شامل میشوند. در ادامه کالوکیشن های فعل think ارائه شده است.
یکی از افعال پرکاربرد در انگلیسی فعل think است که ترکیبات زیادی دارد. در این مقاله از مجموعه مقالات انگلیسی آکادمی زبان تات به ترکیبات و کالوکیشنهای فعل think پرداخته شده است.
Seriously think about something
به چیزی با دقت زیادی فکر کردن
Example: “You should seriously think about your future.“
شما باید به طور جدی به آینده خود فکر کنید
Clearly think
به روشی منطقی و سازمان یافته فکر کردن
Example: “Make sure to clearly think before making a decision.”
قبل از تصمیم گیری حتما به وضوح فکر کنید
Think Tank
گروهی از کارشناسان که مشاوره و ایده ارائه می دهند
Example: “The government hired a think tank to develop policies.”
“دولت یک اتاق فکر را برای توسعه سیاست ها استخدام کرد”
Think Piece
مقاله ای که نظرات یا تجزیه و تحلیل ارائه می دهد
Example: “She wrote a think piece about climate change.”
او یک مقاله در مورد تغییرات آب و هوایی نوشت
Think Big
تعیین اهداف یا برنامه های بلندپروازانه
Example: “To succeed in business, you need to think big.”
برای موفقیت در تجارت، باید بزرگ فکر کنید
Think Twice
تجدید نظر یا با دقت فکر کردن
Example: “You should think twice before investing your savings.”
قبل از سرمایه گذاری پس انداز خود باید دو بار فکر کنید
Think Ahead=to plan for the future.
برنامه ریزی برای آینده
Example: “It’s important to think ahead and save for retirement.”
مهم است که از قبل فکر کنید و برای بازنشستگی پس انداز کنید
Think About
در نظر گرفتن یا تأمل در مورد چیزی
Example: “I need some time to think about your proposal.”
من به زمان نیاز دارم تا در مورد پیشنهاد شما فکر کنم»
Think Over
قبل از تصمیم گیری چیزی را با دقت در نظر بگیرید
Example: “I’ll think over your offer and let you know by tomorrow.”
به پیشنهاد شما فکر می کنم و فردا به شما اطلاع می دهم»
Think Through
در نظر گرفتن تمام جزئیات و نتایج احتمالی یک موقعیت
Example: “Make sure you think through all the steps before starting the project.”
حتما قبل از شروع پروژه به تمام مراحل فکر کنید
Think Up
برای اختراع یا ایجاد یک ایده یا طرح
Example: “He thought up a clever solution to the problem.”
او راه حلی هوشمندانه برای این مشکل پیدا کرد
Think Back
یادآوری یا به خاطر سپردن چیزی از گذشته
Example: “When I think back to my childhood, I remember those summer vacations fondly.”
وقتی به دوران کودکی ام فکر می کنم، آن تعطیلات تابستانی را با علاقه به یاد می آورم”
Think Out
چیزی را با دقت و به طور کامل در نظر گرفتن
Example: “We need to think out our strategy before the meeting.”
ما باید قبل از جلسه به استراتژی خود فکر کنیم
Think Of
داشتن نظر خاصی در مورد چیزی یا به خاطر سپردن چیزی.:
Example: “What do you think of the new policy?”
نظر شما در مورد سیاست جدید چیست
Think Aloud/Out Loud
بیان افکار خود به محض وقوع
Example: “Sorry, I was just thinking out loud about the schedule.”
“متاسفم، من فقط با صدای بلند به برنامه فکر می کردم.”
Think On
تأمل یا مشورت در مورد چیزی
Example: “I’ll need to think on this issue before making a decision.”
قبل از تصمیم گیری باید در مورد این موضوع فکر کنم
Think Outside the Box
خلاقانه و غیر متعارف فکر کردن
Example: “To solve this problem, we need to think outside the box.”
برای حل این مشکل، ما باید خارج از چارچوب فکر کنیم
Think Twice
قبل از تصمیم گیری چیزی را به دقت در نظر گرفتن
Example: “You should think twice before quitting your job without another one lined up.”
قبل از ترک شغل خود بایدبه دقت فکر کنید بدون اینکه شغل دیگری در صف پیشنهادها باشد
Think Better Of It
تجدید نظر در یک تصمیم و انتخاب نکردن کاری
Example: “I was going to confront him, but I thought better of it.“
من می خواستم با او روبرو شوم، اما تجدید نظر کردم
Think On Your Feet
سریع و موثر فکر کردن، به خصوص در موقعیت های غیرمنتظره
Example: “During the interview, you may need to think on your feet to answer tricky questions.”
در طول مصاحبه، ممکن است لازم باشد برای پاسخ به سوالات پیچیده سریع فکر کنید
Think the World Of Someone
نظر بسیار بالایی نسبت به کسی داشتن کسی را بسیار تحسین کردن
Example: “She thinks the world of her mentor and values his advice.”
او مربی خود را تحسین می کند و برای توصیه های او ارزش قائل است”
Think Nothing Of It
در نظرنگرفتن چیزی به عنوان مشکل
Example: “He thought nothing of walking ten miles to get to work every day.”
برای او مشکل نبود که که هر روز ده مایل پیاده روی کند تا به محل کار برسد
Think Again
تجدید نظر یا ارزیابی مجدد یک تصمیم یا نظر
Example: “If you think you can finish the project in one day, think again.“
اگر فکر می کنید می توانید پروژه را در یک روز به پایان برسانید، دوباره فکر کنید
Come to Think Of It
زمانی استفاده می شود که ناگهان چیزی را به خاطر می آورید
Example: “Come to think of it, I did see him at the party last night.”
فکرش را بکن دیشب او را در مهمانی دیدم
Think the Worst
منفی ترین یا بدبینانه ترین نتیجه را فرض کردن
Example: “Don’t think the worst until we have all the facts.”
تا زمانی که همه حقایق را نداشته باشیم، بدترین فکر را نکنید”
امیدوارم این آموزش نیز برایتان مفید واقع شده باشد.