آکادمی زبان تات
آکادمی زبان تات
خواندن ۳ دقیقه·۲ ماه پیش

فعل close در انگلیسی چه کاربرد و کالوکیشن هایی دارد؟

سلام دوستان، یکی از نکات مهم یادگیری یک واژه جدید انگلیسی ، آموزش واژگان اطراف آن است. همچنین شما باید بافتی را که واژه در آن بکار می رود نیز بیاموزید. هرگز واژگان را به تنهایی بخاطر نسپارید. کالوکیشن‌ها مانند تکه های یک زبان هستند و الگوهای مختلفی را شامل می‌شوند. در ادامه کاربرد و کالوکیشن های فعل close همراه با مثال آورده شده است.

یکی از فعل های پرکاربرد در انگلیسی فعل close می باشد که ترکیبات و کالوکیشنهای متعددی دارد. در این آموزش از آموزش های انگلیسی آکادمی زبان تات به معرفی و توضیحات در مورد کالوکیشن های فعل close همراه با مثال پرداخته شده است.

Close friend

دوست صمیمی

Example: She is my closest friend

او صمیمی‌ترین دوست من است.

Close relationship

رابطه نزدیک

Example: They have a close relationship with their family

آنها رابطه نزدیکی با خانواده‌شان دارند.

A close call

از خطر جستن

Example: It was a close call, but we managed to avoid the accident

با اینکه از حادثه دور شدیم، اما نزدیک بود.

A close encounter

برخورد نزدیک

Example: They had a close encounter with a bear during their hike

آنها در طول پیاده‌روی با یک خرس برخورد نزدیک داشتند.

Close attention

توجه دقیق

Example: The teacher paid close attention to the students’ questions

معلم به سوالات دانش‌آموزان توجه دقیقی داشت.

Close down

تعطیل کردن

Example: The shop closed down due to the lack of customers

مغازه به دلیل نبود مشتری تعطیل شد.

Close in

نزدیک شدن، احاطه کردن

Example: The fog began to close in as we drove through the mountains

هنگام رانندگی در کوه‌ها مه شروع به نزدیک شدن کرد.

Close off

مسدود کردن

Example: The police closed off the road after the accident

پلیس پس از حادثه جاده را مسدود کرد.

Close up

بستن، تعطیل کردن

Example: The store closes up at 9 PM every night

مغازه هر شب ساعت ۹ تعطیل می‌شود.

Close to the bone

ناراحت کننده

Example: His comments about her work were a bit too close to the bone

نظرات او در مورد کارش کمی بیش از حد ناراحت کننده بود.

Close one’s eyes to something

چشم پوشی کردن از چیزی

Example: The manager can’t just close his eyes to the mistakes in the report

مدیر نمی‌تواند به اشتباهات موجود در گزارش چشم پوشی کند.

Close ranks

متحد شدن، هم‌پیمان شدن

Example: The team closed ranks after the criticism from the media

تیم پس از انتقاد از رسانه‌ها متحد شد.

Close-knit

صمیمی، نزدیک

Example: They live in a close-knit community where everyone helps each other

آنها در یک جامعه صمیمی زندگی می‌کنند که همه به یکدیگر کمک می‌کنند.

Close shave

از خطر جستن

Example: That was a close shave when the car almost hit us

نزدیک بود ماشین به ما بزند؛ از خطر جستیم.

Close quarters

جای تنگ

Example: The soldiers had to live in close quarters during the mission

سربازان مجبور بودند در جای تنگ در طول مأموریت زندگی کنند.

Close to home

تاثیرگذاری شخصی، مرتبط با تجربه شخصی

Example: His remark about failure hit close to home for her, as she had recently lost her job

صحبت او درباره شکست، او را تحت تاثیر قرار داد چون به تازگی شغلش را از دست داده بود.

آیلتسزبان انگلیسیآموزش زبانیادگیری انگلیسی
آکادمی زبان تات می‌کوشد تا از طریق برگزاری دوره‌های آنلاین تخصصی، مهارت‌های چهارگانه اصلی زبان انگلیسی (صحبت کردن، گوش دادن، خواندن و نوشتن) را به ساده‌ترین شکل ممکن به زبان آموزان آموزش دهد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید