آکادمی زبان تات
آکادمی زبان تات
خواندن ۳ دقیقه·۱ ماه پیش

لیست افعال و اصطلاحات آشپزی به انگلیسی کدام هستند؟

سلام دوستان، برای تسلط بر زبان آشپزی در انگلیسی ضروری است تا با مهمترین افعال و اصطلاحاتی که در آشپزی انگلیسی به کار می رود آشنا شوید. این لیست می تواند به شما در آشنایی بیشتر با زبان آشپزی به انگلیسی کمک کند و در کارهای آشپزی و تهیه غذا به شما اطمینان بیشتری بدهد. ممکن است لیستی کوتاه باشد، اما با تمرین و مطالعه بیشتر شما قادر به افزایش دایره لغات آشپزی خود خواهید بود. در ادامه مهمترین اصطلاحات آشپزی به انگلیسی بررسی شده اند.

آشپزی یکی از هنر‌های جذاب و کارامد است که در تهیه غذاها و خوراکی‌های متنوع به کار می‌رود. در صورتی که با اصطلاحات آشپزی در زبان انگلیسی آشنایی نداشته باشید، می‌تواند منجر به سوءتفاهم در فهم و ترجمه مطالب مربوط به آشپزی شود. بنابراین، هدف این مقاله آشنایی شما با برخی افعال و اصطلاحات پرکاربرد در زمینه آشپزی می‌باشد.

من آشپزی میکنم به انگلیسی

ساده ترین و پرکاربردترین جمله این جمله است : من آشپزی می‌کنم. این جمله زیر را به کار ببرید  :

نکته : در نظر داشته باشید که پختن به انگلیسی ، همان آشپزی کردن است.

I cook (من آشپزی می‌کنم)

EXP: I cook very well.

اما این جمله را می توان به گونه ای دیگر نیز بیان کرد. زمانی که می خواهید غذا درست کردن به انگلیسی را بگویید، باید از make food استفاده کنید.

I make food(من غذا درست می‌کنم)

EXP: I make food very well.

من خیلی خوب غذا درست می کنم.

Boil (جوشاندن)

Meaning: To heat a liquid until it reaches its boiling point.

EXP: The water begins to boil after reaching 100 degrees Celsius.

آب پس از رسیدن به 100 درجه سانتیگراد شروع به جوشیدن می‌کند.

Simmer (ملایم جوش دادن)

Meaning: To cook over low heat, just below boiling point.

EXP: I like to simmer the vegetables for a longer time to bring out their flavor.

من دوست دارم سبزیجات را برای مدت زمان بیشتری در حالت پخت با حرارت کم نگه دارم تا طعم و مزه آنها تقویت شود.

Fry (سرخ کردن)

Meaning: To cook food in hot oil or fat.

EXP: He fries the chicken until it’s golden and crispy.

او مرغ را تا زمانی که طلایی و خشک شود، سرخ می‌کند.

Grill (نیمی بریزی)

Meaning: To cook food on a grill or hot surface.

EXP: I often grill vegetables on the barbecue.

من اغلب سبزیجات را روی شوا گریل می‌کنم.

Bake (پختن در فر)

Meaning: To cook food in an oven.

EXP: bake cookies every weekend for my family.

هر هفته برای خانواده‌ام کلوچه می‌پزم.

Roast (پختن در سینی)

Meaning: To cook food in an oven using dry heat.

EXP: They roasted marshmallows over the campfire.

آن‌ها بر روی آتش خامه‌های مارشمالو را سوزاندند.

Stir-fry (سرخ کردن با حرکت مکرر)

Meaning: To cook food quickly in a small amount of hot oil while stirring continuously.

EXP: I love to stir-fry vegetables for a quick and healthy dinner.

من عاشق سرخ کردن سبزیجات برای شام سریع و سالم هستم.

Saute (سوته کردن)

Meaning: To cook food quickly in a small amount of hot oil.

EXP: I sautéed the vegetables in olive oil.

من سبزیجات را در روغن زیتون سوته کردم.

EXP: The chef sautés the steak to perfection.

آشپز استیک را به صورت سوته شده به املیت پخت می‌کند.

EXP: She sautés the garlic until it becomes golden brown.

او سیر را سوته می‌کند تا زرد طلایی شود.

EXP: We need to sauté the onions before adding them to the soup.

ما باید پیاز را قبل از افزودن به سوپ سوته کنیم.

EXP: The recipe calls for sautéing the mushrooms in butter.

دستور العمل می‌خواهد قارچ‌ها را در کره سوته کنید.

Chop (خرد کردن)

Meaning: To cut food into small pieces.

EXP: Please chop the vegetables for the salad.

لطفاً سبزیجات را برای سالاد خرد کنید.

برای مطالعه ادامه مقاله و مثال های بیشتر لطفا به سایت آکادمی زبان تات صفحه " لیست افعال و اصطلاحات آشپزی به انگلیسی + معنی " مراجعه فرمایید.

امیدوارم این آموزش نیز برایتان مفید واقع شده باشد.

آیلتسگرامر زبان انگلیسیآموزش زباناصطلاحاتزبان انگلیسی
آکادمی زبان تات می‌کوشد تا از طریق برگزاری دوره‌های آنلاین تخصصی، مهارت‌های چهارگانه اصلی زبان انگلیسی (صحبت کردن، گوش دادن، خواندن و نوشتن) را به ساده‌ترین شکل ممکن به زبان آموزان آموزش دهد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید