سلام دوستان، کالوکیشن ها نقش کلیدی در یادگیری زبان دوم به ویژه در سطوح متوسط و پیشرفته ایفا میکنند. یکی از بهترین روشها برای بسط دایره لغات یادگیری کالوکیشنها به جای واژگان به صورت تنها است؛ به همین دلیل یادگیری کالوکیشنها و تمرین مستمر آنها میتواند نقش بسزایی در اجتناب از اشتباهات احتمالی و عملکرد مطلوب شما در آزمون آیلتس داشته باشد. ادامه مطلب در مورد ترکیبات و کالوکیشن های فعل buyهمراه با مثالهای متنوع توضیح داده شده است.
یکی از فعل های پرکاربرد در انگلیسی فعل buy می باشد که ترکیبات و کالوکیشنهای متعددی دارد. در این درس از آکادمی زبان تات به ارائه و بررسی ترکیبات و کالوکیشن های فعل buy تمرکز شده است.
Buy time
زمان خریدن
Example: She tried to buy time by asking more questions
او سعی کرد با پرسیدن سوالات بیشتر زمان بخرد.
Buy in bulk
به صورت عمده خریدن
Example: It’s cheaper to buy in bulk
خرید به صورت عمده ارزانتر است.
Buy on credit
به صورت قسطی خریدن
Example: I bought the car on credit
ماشین را به صورت قسطی خریدم.
Buy at a discount
با تخفیف خریدن
Example: I bought these shoes at a discount
این کفشها را با تخفیف خریدم.
Buy peace
انجام کاری برای جلوگیری از درگیری یا آرام کردن وضعیت
Example: She gave in to buy peace
او تسلیم شد تا آرامش ایجاد کند.
Buy into a theory
اعتقاد یا پذیرش یک ایده یا نظریه
Example: Many people buy into the theory that success requires hard work
بسیاری از افراد این نظریه را باور دارند که موفقیت نیازمند تلاش سخت است.
Buy into
پذیرش یا اعتقاد به یک ایده یا مفهوم
Example: They bought into the idea of a new marketing strategy
آنها ایدهی یک استراتژی بازاریابی جدید را پذیرفتند.
Buy out
خرید کل سهم یا حقوق یک کسب و کار از شخصی
Example: He bought out his partner’s share in the company
او سهم شریکش را در شرکت خرید.
Buy up
خرید همه چیز موجود
Example: The company bought up all the available land
شرکت تمام زمینهای موجود را خرید.
Buy off
رشوه دادن به کسی برای جلب همکاری یا سکوت او
Example: The politician tried to buy off the witnesses
سیاستمدار سعی کرد شاهدان را با رشوه بخرد.
Buy into
سرمایه گذاری در چیزی، به ویژه در یک کسب و کار یا شرکت
Example: They bought into the startup with a significant investment
آنها با سرمایهگذاری قابل توجهی در استارتاپ سرمایهگذاری کردند.
Buyer’s remorse
احساس پشیمانی پس از خرید
Example: She had buyer’s remorse after purchasing the expensive dress
او پس از خریدن لباس گرانقیمت دچار پشیمانی شد.
Money can’t buy happiness
خوشبختی واقعی را نمی توان از طریق ثروت مادی به دست آورد
Example: He is wealthy, but he’s still unhappy Money can’t buy happiness
او ثروتمند است، اما همچنان ناراحت است پول نمیتواند خوشبختی بخرد.
Buy one, get one free
یک پیشنهاد تبلیغاتی که در آن خرید یک کالا به شما امکان می دهد کالای دیگر را رایگان دریافت کنید
Example: There’s a buy one, get one free deal on these shirts
برای این پیراهنها تخفیف یکی بخر، یکی رایگان بگیر وجود دارد.
Buy a pig in a poke
خرید چیزی بدون بازرسی اول که اغلب منجر به ناامیدی می شود
Example: Purchasing a used car without checking it is like buying a pig in a poke
خرید یک ماشین دست دوم بدون بررسی آن مانند خریدن چیزی بدون دیدن و بررسی کردن است.
Buy the farm
مردن (اغلب به صورت طنز یا حسن تعبیر استفاده می شود)
Example: After a long battle with illness, he finally bought the farm
پس از مبارزه طولانی با بیماری، او درگذشت.
Sold on the idea
متقاعد شدن به اینکه چیزی ایده خوبی است
Example: At first, I was hesitant, but now I’m sold on the idea
ابتدا مردد بودم، اما اکنون به این ایده متقاعد شدم.
Buy into something
پذیرش یا موافقت با یک ایده، که اغلب شامل سرمایه گذاری یا اعتقاد است
Example: She didn’t buy into the hype about the new product
او تبلیغات جدید درباره محصول را باور نکرد