سلام دوستان، یادگیری و تسلط بر کالوکیشن های انگلیسی کمک می کند تا نحوه شناسایی خوشههای معنایی را فرا بگیرید و روی یادگیری زبان انگلیسی عمیق شوید. هم آیندها یکی از نمره آورترین مهارتهای زبانی در آزمونهایی آیلتس و تافل است؛ به همین دلیل آشنایی با همایندها بسیار ضروری است. در این مقاله ترکیبات و کالوکیشن های فعل clean آموزش داده شده است.
یکی از فعل های پرکاربرد در انگلیسی فعل clean می باشد که ترکیبات و کالوکیشنهای متعددی دارد در این درس به این ترکیبات پرداخته شده است.
Clean air
هوای پاک
Example: We need to ensure that our city has clean air
ما باید اطمینان حاصل کنیم که شهر ما هوای پاکی داشته باشد.
Clean water
آب پاک
Example: Access to clean water is essential for health
دسترسی به آب پاک برای سلامتی ضروری است.
Clean energy
انرژی پاک
Example: Clean energy sources like wind and solar are vital for the future
منابع انرژی پاک مانند باد و خورشید برای آینده حیاتی هستند.
Clean room
اتاق تمیز
Example: She always keeps her room clean
او همیشه اتاقش را تمیز نگه میدارد.
Clean record
سابقه پاک
Example: He has a clean record with no criminal background
او سابقه پاکی دارد و هیچ پیشینه جنایی ندارد.
Clean bill of health
گواهی سلامت
Example: The car got a clean bill of health from the mechanic
ماشین از مکانیک گواهی سلامت دریافت کرد.
Clean plate
بشقاب تمیز
Example: He left a clean plate after finishing his meal
او پس از تمام کردن غذایش بشقاب تمیزی را باقی گذاشت.
Clean break
جدایی کامل
Example: They decided to make a clean break from their old business
آنها تصمیم گرفتند کامل از کسبوکار قدیمی خود جدا شوند.
Clean up
تمیز کردن
Example: We need to clean up the kitchen after dinner
ما باید بعد از شام، آشپزخانه را تمیز کنیم.
Clean off
پاک کردن
Example: Please clean off the table before we eat
لطفاً قبل از غذا، میز را پاک کن.
Clean out
خالی کردن
Example: We need to clean out the garage this weekend
ما باید این آخر هفته گاراژ را خالی کنیم.
Clean up after
تمیز کردن بعد از
Example: She always cleans up after the kids
او همیشه بعد از ریخت و پاش بچهها تمیز میکند.
Clean up one’s act
اصلاح رفتار
Example: He needs to clean up his act if he wants to keep his job
او باید رفتار خود را اصلاح کند اگر میخواهد شغلش را نگه دارد.
Clean as a whistle
بسیار تمیز
Example: The house was clean as a whistle after the cleaning crew left
خانه پس از ترک گروه نظافت بسیار تمیز بود.
Clean slate
آغاز تازه
Example: After moving to a new city, he felt he had a clean slate
بعد از نقل مکان به یک شهر جدید، او احساس کرد که یک آغاز تازه دارد.
Clean sweep
پیروزی کامل
Example: The team made a clean sweep of the competition
تیم پیروزی کاملی در رقابتها داشت.
Clean shot
شوت مستقیم
Example: He took a clean shot at the goal
او یک شوت مستقیم به سمت دروازه زد.
Clean cut
ظاهر مرتب
Example: He has a clean-cut look
او ظاهری مرتب دارد.
Clean one’s clock
شکست کامل دادن
Example: Our team cleaned their clock in the championship game
تیم ما در بازی قهرمانی آنها را به طور کامل شکست داد.
برای مطالعه ادامه مقاله به سایت آکادمی زبان تات صفحه " کاربرد و کالوکیشن های فعل clean در انگلیسی " مراجعه فرمایید.
امیدوارم این آموزش نیز برایتان مفید واقع شده باشد.