سلام دوستان، در زبان انگلیسی گاهی اوقات برای ایجاد یک معنای خاص به ترکیبی از اسم ها نیاز است؛ بنابراین، باید یاد بگیریم که چگونه این اسم ها را با هم بکار ببریم. داشتن مهارت در کاربرد درست واژگان و کالوکیشنهای مناسب دردو بخش از اسپیکینگ و رایتینگ آزمون آیلتس اهمیت دارد. ادامه مطلب به معرفی ترکیبات و کالوکیشن های فعل drawدر انگلیسی پرداخته است.
یکی از فعل های پرکاربرد در انگلیسی فعل draw می باشد که ترکیبات و کالوکیشنهای متعددی دارد. در این مطلب از مجموعه مطالب انگلیسی آکادمی زبان تات به آموزش و معرفی ترکیبات و کالوکیشن های فعل draw همراه با ارائه مثالهای زیاد پرداخته شده است.
Draw in a crowd /audience
برای جلب توجه بسیاری از مردم
Exp: The premier of the new sci-fi movie really drew in a crowd to the cinema
پیش نمایش فیلم علمی تخیلی جدید واقعاً جمعیت زیادی را به سینما کشاند.
Exp: The Magician’s show was excellent; he really knew how to draw in the audience
نمایش جادوگر عالی بود، او واقعاً میدانست که چگونه تماشاگران را جذب کند.
Draw a conclusion
نتیجه گیری
Exp: We draw a conclusion after examining the data.
پس از بررسی داده ها به نتیجه می رسیم.
Draw attention
جلب توجه
Exp: I’d like to draw your attention to the excellent facilities in our hotel, including a luxury swimming pool
توجه شما را به امکانات عالی هتلمان از جمله استخر مجلل جلب می کنم.
Draw criticism
جذب انتقاد
Exp: If we don’t work on reducing our carbon footprint, we will draw criticism from others in the industry
اگر انتشار کربن را کم نکنیم، از دیگران در صنعت انتقاد دریافت خواهیم کرد
Draw towards /drawn towards
طرفدار بودن
Exp: I have to admit I am drawn towards the educational policy of not making children do any homework
باید اعتراف کنم که من طرفدار سیاست آموزشی ام که بچه ها را وادار به انجام هیچ تکلیفی نکند.
Draw to a close
به پایان رسیدن
Exp: I think it’s time we draw this meeting to a close; it’s getting on 10 pm
فکر میکنم وقت آن است که این جلسه را به پایان برسانیم، ساعت 10 شب است.
Draw guidelines
تعییت رویه ها یا قوانینی که در آینده باید دنبال شود
Exp: With the new government policies in place, it is important for us to draw up guidelines to ensure health and safety in the workplace
با اتخاذ سیاست های جدید دولت، برای ما مهم است که دستورالعمل هایی برای تضمین سلامت و ایمنی در محل کار تهیه کنیم.
Draw a line
ایجاد تمایز
Exp: I am very loyal employee, but I draw a line when it comes to excessive overtime
من یک کارمند بسیار وفادار هستم، اما وقتی صحبت از اضافه کاری بیش از حد به میان می آید، تمایزی قائلم.
Draw out an idea
تشویق ایده
Exp: Why don’t we brainstorm and see if we can draw out ideas about how to use the new space ?
چرا ما طوفان فکری نمی کنیم و ببینیم که آیا می توانیم ایده هایی در مورد نحوه استفاده از فضای جدید استخراج کنیم؟
Draw up the plan
برنامه ریزی
Exp: I need to study a lot this term for the exam in July; I’m going to draw up a plan and stick to it
من برای امتحان ژوئیه باید در این ترم زیاد مطالعه کنم قصد دارم یک برنامه طراحی کنم و به آن پایبند باشم.
Drown
کشتن عمدی با غرق شدن
Exp: He immediately drowned four of the dogs
او بلافاصله چهار سگ را غرق کرد.
Exp: When the ice melted the valleys were drowned
وقتی یخ ها ذوب شدند، دره ها غرق شدند.
Draw back
عقب گرد
Exp: The government has drawn back from attempting reform”
دولت از تلاش برای اصلاحات عقب نشینی کرده است.
Draw away
دور شدن از چیزی
Exp: He drew his hand away from the hot stove
دستش را از روی اجاق داغ دور کرد.
Exp: The lead runner gradually drew away from his competitor
دونده اصلی به تدریج از رقیب خود فاصله گرفت.
Draw together
در یک عدف یا احساس مشترک گرد هم آمدن
Exp: We drew together for a common purpose or action or ideology or in a shared situation
برای یک هدف یا عمل یا ایدئولوژی مشترک یا در یک موقعیت مشترک گرد هم آمدیم.
Draw towards
کشیدن شخصی یا چیزی
Exp: I grabbed Bobby’s hand and drew him toward me as the car whizzed by
دست بابی را گرفتم و او را به سمت خودم کشیدم در حالی که ماشین در حال حرکت بود.
Be Drawn into
جذب شدن
Exp: Youngsters are drawn into a life of crime
جوانان به زندگی جنایی کشیده می شوند.
Draw up
طرحی آماده کردن/ توقف کردن
Exp: They instructed an attorney to draw up a sales agreement
آنها به یک وکیل دستور دادند که قرارداد فروش را تنظیم کند.
Exp: Drivers drew up at the lights
رانندگان پشت چراغ ها توقف کردند.
Draw out
کش دادن / وادار به صحبت کردن
Exp: The long discussion drew the meeting out to two hours”
بحث طولانی جلسه را دو ساعته کرد.
Exp: She drew me out and flattered me
او مرا به حرف زدن آورد و از من تعریف کرد.
Exp: He drew out his speech for as long as he could
او سخنرانی خود را تا جایی که می توانست طولانی کرد.
Draw someone into something
کسی را به چیزی کشاندن
Exp: She dragged me into consultation.
او مرا به مشورت کشاند.
Draw in
جذب کردن
Exp: The festival drew in a lot of people
این جشنواره افراد زیادی را به خود جلب کرد.
Draw down
ترسیم
Exp: They draw down plans for the new house
آنها نقشه های خانه جدید را ترسیم می کنند.
To draw a blank
به خاطر نیاوردن
Exp: I know we met last week, but I’m drawing a blank what’s your name again?
میدانم هفته گذشته همدیگر را ملاقات کردیم، اما من فراموش کردم دوباره اسمت چیست؟
To draw the line
محدودیتی برای چیزی تعریف کردن
Exp: I’ll do whatever my company asks me to, but I draw the line when someone asks me to lie for them
هر کاری که شرکتم از من بخواهد انجام می دهم، اما وقتی کسی از من بخواهد که به جای او دروغ بگویم، حد و مرزی می کشم.
To draw attention
جلب توجه به چیزی
Exp: Can I draw your attention to the flat tire before we start?
آیا می توانم قبل از شروع توجه شما را به پنچر شدن لاستیک جلب کنم؟
Draw an inference
نتیجه گیری
Exp: The jury was instructed to draw adverse inferences
به هیئت منصفه دستور داده شد که استنتاجات نامطلوبی بگیرد.
Draw a line under
بحثی را تمام کردن
Exp: We need to draw a line under this whole affair, not prolong it
ما باید کل این ماجرا تمام کنیم، نه طولانی اش کنیم.
Draw one’s last breath
نفس آخر را کشیدن
Exp: the old man drew his last breath
پیر مرد آخرین نفس را کشید.
Draw somebody to one side
دادن توصیه یا هشدار
Exp: He draws Sabrina to one side and told her about the safe
سابرینا را به یک طرف برد و در مورد گاوصندوق به او هشدار داد.
Draw the short strew
قرعه کشیدن
Exp: Mike drew the short straw and had to clean the bathroom
مایک قرعه کشید و مجبور شد حمام را تمیز کند.
Draw a veil over something
پنهان کردن
Exp: Louise drew a veil over the accounting errors
لوئیز یک پرده بر روی اشتباهات حسابداری کشید.
Draw in one’s horns
با دقت بیشتری پول خرج یا سرمایه گذاری کردن
Exp: The bad economic news has caused many investors to draw in their horns
اخبار بد اقتصادی باعث شده است که بسیاری از سرمایه گذاران در سرمایه گزاری احتیاط کنند.
Draw lots/straws
انتخاب
Exp: We drew lots to see who would go first
ما قرعه کشی کردیم تا ببینیم چه کسی اول می رود.