سال ها پیش کلاس عکاسی ثبت نام کردم و همیشه ردیف اول چشم تو چشم استاد مینشستم. خیلی ذوق یادگیریشو داشتم، خیلی زیاد. یک ترم که جلو رفتیم و همه چیز جدی تر شد، استادمون از ما خواست که دیگه تک عکس، عکاسی نکیند.
باید فکر می کردیم و از دل فکر هامون و زندگیمون ایده های مجموعه عکس در میوردیم. اما امان از یک چیز که به ذهنمون برسه. تا دلت بخواد ولی ایده های مسخره و شخماتیک !!!!
استادمون میگفت انقدر بعدها ایده تو ذهنتون میاد که نگو! اما ما که باور نمی کردیم، تو خیالمون اینجوری بود که اینو داره میگه که بهمون امید بده....
اما گذشت و الان که 5 سال از اون زمان (به شرط اینکه ذهن خلاقی داشته باشید و ...) میگذره، واقعا کلی ایده دارم که دلم می خواد اجرایی شون کنم. ایده از زدن پیج اینستا تا فیلم کوتاه و بلند و کلی مجموعه عکس ...
اما حالا چی رو متوجه شدم؟ اینکه باید نظم داشته باشیم حتما!! فکرهای (هر چقدر هم) عالی هر چقدر توی ذهنت بمونن اتفاقی براشون نمیفته! باید وارد روتین زندگیت کنیشون!
بله دوستای عزیزم !
پ.ن: اگر می خواهید کسب و کاری رو شروع کنید حتما و حتما راجع بیزینس پلن بخونید!