
آنچه که باعث شد نویسنده در مقام دانشجویی بیمناک از وضعیت قرار گیرد و دست به تحلیل وضعیت بزند،احساس خطری است که به واسطه عملکرد چندین ماه اخیر شورا صنفی علم و صنعت در بطن فعالیت دانشجویی به وجود آمده است. نقطهی بحرانی گسست دانشجویان از نهادهای دانشجویی است. نهادهایی که اعتبار خود را از دانشجویان می گیرد و بدنه دانشجویی که به عنوان مثال میتواند در فرایند انتخابات، به مجموعه کوچک شورا اختیار بدهد که صدای مطالباتش از مدیریت دانشگاه باشد.
در چند ماه گذشته و به واسطه التهاب حاصل از کاهش مدت مجاز تحصیل در دانشگاه، اعضای شورا در حالی مسرور از ۵۴۰۰ امضای جمع آوری شده در فرایند اعتراض به سنوات بودند و شاید هم چنان مسرورند که با عملکرد نابخردانهی خود در ماجرای پیگیری موضوع از رییس و معاونان زبر دست دانشگاه، گام به گام عقب نشینی کرده و وسعت مطالبات دانشجویان را محدود کرده اند.
این اتفاقی شورانگیز است که ۵۴۰۰ دانشجو در آغاز فرآیندی اعتراض گونه سهیم باشند و به واسطه تلاش های شورا در کمک گرفتن از دانشجویان در فرآیند پیگیری سنوات، بر آگاهی دانشجویان اضافه گردد. اما مجموعهی شورای صنفی اصرار دارد که حضور دانشجویان را در همان مرحلهی امضا محدود نماید و به اصطلاح خودشان، به شکلی منطقی و مرحله به مرحله مطالبهی آن دانشجوی کارشناسی عصبی از سنوات و ترم نهمی شدن را پیگیری نماید. منطقی که در آن دانشجو به بیرون اتاق ریاست هدایت می شود و جمع کوچک شورا اصرار دارد که در مقابل آن رییس از یک طومار کاغذی ۵۴۰۰ امضایی بگوید، و امتیازهایی بدهد تا امتیازی بگیرد. اما این امتیازهایی است که از جیب دانشجو می رود. تاریخ دفاع دانشجوی ارشدی است که از ۳۱ فروردین به ۱۷ فروردین کاهش می یابد و اکنون همان ابلاغ قانون ۱۷ فرودین هم در هاله ای ابهام است. در این بازی امتیاز بدهی و امتیاز بگیری است که امتیازها چنان زنجیری به دست و پای شوراصنفی انداخته است که اجازه حرکت و نفس کشیدن را از آن گرفته است.
از دل چنین نگاهی به مجموعه مطالبات دانشجویان میتواند برآید که مطالبه ده ترم سنوات در بیانیه اول شورا به نه ترم در بیانیه دوم تقلیل یابد و دانشجو به تماشای رییسی در پرسش و پاسخ دانشجویی بنشیند که با موضعی قدرت مندانه، حتی قدمی از همان ۸ ترم و ۱۲ واحد به عقب نمیگذارد. تماشای سکانسی نمایشی از رییس و معاونانش بر فراز سن در مقابل دانشجویانی که از نگران موضع مجموعه مدیریتی دانشگاه اند، از وضع موجود دفاع میکنند. نمایشی که برای دانشجوی معترض، خبر از به بازی گرفته شدن مطالبه می دهد.
در رابطه با شورا ما با مجموعهای مواجه هستیم که در عرصهی نظر بر سیاسی بودن امر صنفی صحه میگذارد به عنوان مثال اقدام به برگزاری حلقهی مطالعاتی جهت بررسی سیاستهای پولی سازی آموزش از طریق دید مبتنی بر اقتصاد سیاسی میکند. اما این مواضع نظری تطابقی با عملکرد و برونداد واقعی شورا ندارد. آنها در جمعها و در مقابل دانشجویان فریاد میزنند که کار ما سیاسی نیست و مطالبهی ما صنفی محض است. رفتارهای متناقض گونهای که محصول اقدامهای غلطی است که شورا در روند مذاکره با مدیریت دانشگاه به کار گرفته است. اقدامهایی که رفته رفته می تواند شکاف های بعدی را بسازد و فاصله نیروهای فکری و نیروهای عملی شورا را بیشتر کند.
در این نقطه حساس که فوری بودن برآورده شدن مطالبات، وضعیت مطالبات را به شدت فشرده است، با شورایی مواجه هستیم که به دلیل فقدان تشیکلاتی منظم و ساختارمند که بداند که قواعد چیست و مذاکره چگونه است، دانشجو را در مختصات بازی ریاست و معاونینش گم کرده است. مدام در کانال و گروهها سعی بر توجیه دانشجو و فروکش کردن خشم دانشجو دارد. این روند اعتماد دانشجو را در نقطهی شکنندهای قرار داده است. اعتمادی که اگر بشکند، در انتخابات بعدی شورا صنفی اثراتش را میگذرد و آن هایی که میخواهند شورایی در این دانشگاه نباشد را کامیاب میکند.
خبرهای جدیدی به گوش می رسد. گویا مطالبه سنوات به جلسه هفته سوم بهمن هیات امنا ارجاع داده شده است. آری، رییس و معاونانش تا کنون فضای مطالبات را برده اند. به نقطهای که در ابتدای متن ترسیم شد بازگردیم، صدای خطرناکی از تداوم این روند به گوش می رسند.