خدیجه جمشیدی
خدیجه جمشیدی
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

بازار مکّاره

هرروزبه کسانی که بلاگرمی شوندویاشوآف راه می اندازنددرسایت های اینترنتی ازقبیل فیس بوک واینستاوواتس آپ و...افزوده می شود .انگاریک رقابت ومسابقه هست که اگرشرکت نکنی ویا عقب بیفتی ازاین بازار مکاره :کلاهت پس معرکه است .نمی دانم چه شد که به اینجا رسیدیم.وبه این نتیجه که اگرمن این کارهارا انجام ندهم از دنیا عقب می افتم :بقول شاعرگرانمایه محمدرضاشفیعی کدکنی که می فرماید به کجا چنین شتابان گون از نسیم پرسید؟ودر انتهای شعرمی خوانیم.سفرت به خیر؛اماتو ودوستی:خدارا چوازاین کویروحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را:حالا من از شما می پرسم خوانندگان عزیز,دوستان ویرگولی:آیااین راه که می روند صحیح است یابه قول سعدی شیرین سخن که می فرمایدترسم نرسی به کعبه ای اعرابی کاین ره که تو می روی به ترکستان است.ودر انتها ایشان هم در شعرشان متذکر می شوند که:ای هنرها گرفته برکف دست(عیبهابرگرفته زیربغل) تاچه خواهی خریدن ای مغرور«روز درماندگی به سیم دغل.ولی بقولی گفتنی تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.به نظر من اگر ما به اصطلاح دین داران ومدّعیان دین داری به خودمان نیاییم ودر عرصه تبلیغات ورسانه تعریف قابل فهم وقبولی از دین ارائه ندهیم وزیبایی های دین داری وعیب های خود نمایی واسراف واباحه گری رابه واقع به مردم عزیزمان ارائه ندهیم. آنگاهبه خودمان می آییم که دیگر دیر شده وحکایت نوش دارو بعد مرگ سهراب می شود .بیایید در این زمینه همفکری کنیم وبنوبه خودهر روز در حد توانمان ماهم آموزهای دین وروشنگری دینی در پیرامون این مسایل داشته باشیم .اولا که تامی توانیم آنها را فالو نکنیم وآنهایی راهم که داریم آنفالو کنیم تا لااقل هیزم آورآتش جهنم شان نشویم.چرا که ببینید چقدر از زندگی های واقعی به خاطر دیدن همین زندگی های تو خالی وپوچالی ونمایشی این گونه بلاگرهابه خطر افتاده ودر آستانه نابودی است.وچقدر حسرت واه پشت سر اینهاست.


بلاگرفالورآنفالواباحه گری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید