بیانیه شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی استان قزوین در خصوص لایحه تشکیل وزارت بازرگانی خطاب به نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم
نمایندگان محترم مردم شریف استان قزوین؛
جناب آقای لطفاله سیاهکلی،
جناب آقای روحاله عباسپور،
جناب آقای رجب رحمانی،
سرکار خانم فاطمه محمدبیگی،
سلام علیکم؛
مستحضرید که تنها راه برونرفت از شرایط نامساعد اقتصادی فعلی، «رشد تولید» است؛ تولیدی که پرتکرارترین عبارت در شعارهای انتخابی رهبری در سالهای اخیر است. بنابراین باید از هر اقدامی که موجب ضربه زدن به این رکن غیر قابل انکار کشور شود، جلوگیری شود.
در همین حال، دولتها همیشه در کوتاهمدت، چالشهایی در زمینه کنترل قیمت در بازار داشتهاند و برای رفع این مشکلات، از ابزاری مانند «واردات» استفاده میکردند؛ ابزاری که اگر به صورت مدیریتشده و متعادل با تولید، مورد استفاده قرار بگیرد، میتواند ضعفهای کوتاهمدت را «رفع» کند تا در بلندمدت با افزایش تولید این مشکلات «حل» شود. پر واضح است که «تنظیم بازار» امکانپذیر نیست جز با مدیریت واحد بر «تولید» و «واردات».
حال تصور کنید که تنظیم بازار به دست یک مجموعهای داده شود که ابزاری به جز واردات ندارد. مشخص است: در این صورت این مجموعه صرفاً کالاهایی را که بازار لازم دارد، وارد میکند و نه تولید! و لایحه «وزارت بازرگانی» که اخیرا از طرف دولت به مجلس ارائه شده، دقیقا چنین شرایطی دارد: از آن میخواهیم که تنظیم بازار کند اما صرفا میتواند واردات انجام دهد.
البته یک سری تلاشها در جهت توجیه این لایحه انجام شده است:
1. برچسب «داخلی» بر وزارت بازرگانی: طبق تبصره یک ماده واحده لایحه تشکیلی وزارت بازرگانی، شرکت بازرگانی دولتی ایران (GTC)، با تمام اهداف و وظایفش، به وزارت بازرگانی منتقل میشود. از جمله اهداف اصلی شرکت بازرگانی دولتی، «واردات کالاهای اساسی، ضروری و حساس» است. بنابراین قید «داخلی» کاملا بیمعنا و متناقض است.
2. ادعای سنگینی ماموریتهای وزارتخانههای تولیدی: وزارتخانهی تولیدی اگر قصد انجام وظیفه در رشد تولید را دارند، باید ابزار تجارت را نیز در اختیار داشته باشند. در غیر این صورت امکان مدیریت درست برای آن وزارتخانه فراهم نمیشود. برای سبک کردن فعالیت وزارتخانه صمت، باید به نوعی تفکیک کرد که تولید از تجارت جدا نشود. به بیان دیگر، تغییر باید در «حوزههای فعالیت» باشد نه «وظایف». (برای مثال، ایجاد وزارت معادن و وزارت صنایع که هر کدام، تجارت موضوع وزارت خود را مدیریت میکنند)
تجربهی شکستخورده وزارت بازرگانی، گواهی این خطای استراتژیک است و وزارت بازرگانی نباید مجددا تشکیل شود. این گزاره را، آمارهای موجود در زمان اجرای قانون تمرکز (۱۳۹۱) اثبات میکنند. با تمرکز بازرگانی در سایر وزارتخانهها، برای مثال بلافاصله تولید شکر در کشور طی 6 سال حدود دو برابر و واردات آن تقریبا 60% کاهش پیدا کرد. یعنی «مدیریت واحد» بر تولید و تجارت، رشد تولید را به همراه داشت.
نمایندگان مردم!
بدانید که وزارت بازرگانی، نتیجهای جز؛ کاهش ذخایر ارزی کشور، افزایش شدید قیمت ارز، افزایش قیمت کالاهای اساسی، رشد تورم و کاهش تولید، نخواهد داشت و این، نقض غرض است.
اینجا، نقطهی مهم تغییر است. باید دید نمایندگان مردم، سخن مردم و خواست آنان را چه مقدار در نظر دارند؟! شما در سال انتخابات، زیر ذرهبین مردم و نخبگان جامعه هستید. شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی استان قزوین امید دارد تا با لایحه تشکیل وزارت بازرگانی به طور آگاهانه و قاطعانه مخالف کرده و در راه رشد تولید –که شعار و راهبرد سال است- بکوشید.