ما انسان ها از طریق کانالهای مختلفی ارتباط برقرار می کنیم. زبان تنها وسیله ای نیست که ما از آن برای تبادل اطلاعات در گفت وگو استفاده می کنیم ، ما ایده ها و احساسات خود را نه تنها با کلمات بلکه از طریق صورت، صدای صوتی و حرکات بیان می کنیم. زبان بدن یا Body Language یکی از اجزای ارتباطات غیرکلامیه که در برقراری ارتباطات روزمره ما جایگاه بسیار پررنگی داره. یادگیری زبان بدن فرآیند پیچیدهای است و به دانش و تجربه زیادی نیاز دارد. معمولا افراد کمتجربه هنگام مصاحبه یا ارزیابی، صرفاً با دیدن یک رفتار از طرف مقابل نمیتوانند به نگرش دقیق و واقعی از او برسند.
برخی مطالعات نشان می دهد که تا 90 درصد ارتباطات غیر کلامی است. گرچه ممکن است یک چیز را بگوییم و حرکات بدن مون ممکنه چیزی کاملاً متفاوت را نشان بده. انواع زبان که بدون استفاده کلمات صورت می گیرد به عنوان زبان غیر کلامی تعریف شده است و اتفاقا یکی از فواید زبان بدن نیز همین رساندن مفهوم بدون استفاده از کلمات است.
شخصیت های سیاسی از جمله مذاکره کنندگان ( اوباما، پوتین، مرکل، ظریف، ترامپ و...) معمولاً از افراد بسیار توانمند و برجسته در بهره گیری از زبان بدن هستند، این اشخاص ایده ها و احساسات خود را نه تنها با کلمات بلکه از طریق صورت نیز بیان می کنند. عبارات، حرکات و حتی لباس و نظافت ممکن است نوعی پیام را برای دیگران ارسال کند و در واقع به کمک آنها حرف و منظور خودشون را به طرف مقابل می رسانند. اهمیت زبان بدن در مذاکره از آنجا ریشه میگیرد که ما انسانها، عموماً هنگام مشاهده تناقض بین زبان بدن و گفتار طرف مقابل، ترجیح میدهیم به زبان بدن او اعتماد کنیم. برخی از کارشناسان می گویند فقط 30 درصد از ارتباطات ناشی از صحبت کردن است.
پروفسور آلبرت محرابیان تأثیرگذاری در ارتباط را مبتنی بر سه فاکتور میداند، کلام، لحن صدا و زبان بدن. جالب است بدانید که کلام کمترین تأثیر را در ارتباط دارد. ۷ درصد از سهم تأثیرگذاری به کلام، ۳۸ درصد به لحن صدا و ۵۵ درصد به زبان بدن تعلق دارد.
قانون اول: مجموع حرکات را در نظر بگیرید!
ما معمولا مفاهیم واژهها را زمانی متوجه میشویم که درون جمله و در ارتباط با سایر واژگان قرار بگیرند. مثلا واژه ۱«شیر» در زبان فارسی در سه معنی شیر حیوان، شیر آب و شیر خوراکی استعمال میشود و برای پیبردن به معنی اصلی آن حتما باید در جمله آن را بخوانیم.
در زبان بدن هم وضعیت به همین صورت است. یعنی باید یک عمل از طرف مقابل را در کنار اعمال دیگر او گذاشته و تفسیر کرد. به طور مثال اگر فردی سرش را خاراند، نمیتوان با قاطعیت گفت که او دروغ میگوید یا فراموشکار است. ممکن است خارش سر او به دلیل تعریق و یا شوره سر باشد!
قانون دوم: در جستجوی هم خوانی باشید!
معمولا کلام و رفتار هر کس باید از یک هم خوانی خاص تبعیت کند. مثلا فرض کنید فردی میگوید از دیدن شما بسیار خوشحال است، اما حین گفتن این جمله هیچ لبخند روی لب او نیست و یا با بی میلی از شما پذیرایی میکند، احتمالا باید به صداقت احساس او شک کرد.
قانون سوم: حرکات را در چارچوب رخداده بسنجید!
هر حرکتی که از فرد مقابل سر میزند، باید در چارچوبی که رخ داده سنجیده شود. مثلا گفته میشود دست به سینه نشستن نشانه این است که فرد حالت تدافعی به خود گرفته است. اما اگر چنین حرکتی در یک محیط سرد از فردی سر بزند، طبیعتا نمیتواند نشانگر چنین حالتی باشد.
بنابراین می توان اینطور نتیجه گرفت در تعامل و ارتباط با افراد مختلف باید همواره تلاش کنیم علاوه بر رعایت اصول و مهارت های ارتباطی و مذاکره ای و قواعد و توصیه های ناظر به زبان بدن و...، قبل از قضاوت و نتیجه گیری با توجه به زبان بدنِ فرد مقابل، به اقتضائات محیطی، عادت های رفتاری و دیگر عوامل زمینه ساز یک واکنش رفتاری-حرکتی نیز توجه کافی داشته باشیم.
ما در مجموعه تکچی | Techchi در سایت مون منتظر حضور شما هستیم:
صفحه مون رو در لینکدین دنبال کنین: