گفته شد که آدم های بسیار حساس در محیطهای بد، احتمالاً در مقایسه با دیگران بدتر عمل میکنند و در موقعیتهای خوب، بهتر از دیگران عمل میکنند.
سؤال خوبی ست چون، پاسخ سادهای برای آن ندارم. سالها پیش از آزمون سنجش هوش IQ استفاده کردیم و تفاوت معناداری ندیدیم. هرچند که آزمونهای هوشی مقیاسهای خوبی برای سنجش هوش نیستند، مخصوصاً برای HSP ها، چون این افراد، در شرایط در فشار و باوجود محرکات زیاد، خوب عمل نمیکنند. اینجا هم مشکلی وجود دارد و آن اینکه، استعدادهای مختلفی وجود دارد. بهتر است بگوییم که HSP ها بسته به اینکه در چه محیطی، پرتنش و غیر حمایتی بار بیایند یا در محیطی بسیار مناسب، ازنظر توانمندیها و اعتماد به تواناییهایی که دارند، فرق میکنند. پس اگر میانگین آزمونهای HSP ها را در نظر بگیرید (کسانی که نمرات بسیار بالایی دارند و کسانی که نمرات بسیار کمی را به دست آوردند) بالاتر از میانگین غیر HSP ها نیست. اما مسئله اینجاست که غیر HSP ها دارای دو حد متفاوت نیستند. ضمناً اگر بخواهید ازنظر استعداد موردبررسی قرار دهید، برخی HSP ها معجون پیچیدهای هستند _ شاید از هوشمندی ایشان حمایت خوبی شده باشد، اما ازنظر عاطفی محیط ضعیفی داشتهاند.
بااینحال آزمونها ازنظر آنچه میسنجد بسیار متفاوتاند، اما معمولاً هوش عمومی را میسنجند. بسیاری از افراد این ایده را ترجیح میدهند که هوش انواع مختلفی دارد. یقیناً یک HSP بهطور بالقوه میتواند فرم خاصی از هوش را نشان دهد که مبتنی بر دیدن جزئیات، پردازش آنها و شاید یافتن راهحلی خلاقانه و شهودی ست. اما شاید در حذف مطالب حواشی و یا تصمیمگیری سریع، خوب عمل نکنند. یقین مستدل دارم که بهطور میانگین HSP ها و غیر HSP ها ازنظر هوشبهر فرقی ندارند. شاید مثال آوردن کار مناسبی نباشد، اما میدانم که من و همسر غیر HSP من هردو باهوشیم، اما به شیوههای متفاوت.
پاسخ کوتاه به این موضوع: باید پژوهشهای بیشتری انجام شود، و تا آن زمان باید گفت، نمیدانیم.
سؤال درباره خلاقیت حتی از سؤال دربارهی هوشمندی نیز پیچیدهتر است، چون مقیاس خوبی برای اندازهگیری خلاقیت نداریم. آزمونهای مداد_کاغذی ربط چندانی به «زندگی واقعی خلاقانه» ندارد. برای فهم خلاقیت باید بدانیم که در حیطه خلاقیت، موضوع یافتن پاسخ درست نیست، بلکه متنوع بودن پاسخهاست که مطرح است. یکی از کسانی که کارش تدارک دیدن آزمونهاست، سعی کرد با در نظر گرفتن تکه موزاییکهای رنگی که میتوان به کمک آنها تصویری کلی ساخت، خلاقیت را اندازهگیری کند، به این نتیجه رسید که خلاقها از رنگهای بیشتری استفاده میکنند. اما کسی که از همه خلاقتر بود، متوجه شد که موزاییکهای سفیدرنگ، اندک تفاوتی دارند، با استفاده از همین تنوع، طرح جالبتری ساخت، که البته در آزمون خلاقیت یادشده نمره صفر گرفت.
از اینکه کسی سعی کرده باشد خلاقیت را در HSP ها یا دیگر ویژگیهای مرتبط را اندازهگیری کرده باشد، اطلاعی ندارم. یقیناً به نظر میرسد که ایشان خلاقترند، چون پردازش عمقیتری دارند. اما فعلاً نمیدانیم. نمیدانم که آیا عقدههای بیشتر و رؤیاهای جالبتری دارند یا نه، هرچند که در پرسشنامه موردی را به آن اختصاص دادم. تجارب حاکی از آن است که HSP بودن با خلاقیت بیشتر همراه است، اما فقط در آن دسته از HSP هایی که از اعتمادبهنفس بیشتری برای ابراز آن در زندگی واقعی برخوردارند. ازآنجاییکه بسیاری از HSP ها اعتمادبهنفس اندکی دارند، بدیهی ست که نتوانند خلاقیت و همینطور هوش خود را بهخوبی ابراز کنند.
نبوغ با بسیار حساس بودن همراه است. وقتی به مقالاتی که در باب حساسیت در قرن نوزدهم بود نگاه میکردم، پژوهشها حاکی از آن بود که حساس بودن یکی از زیرشاخههای نبوغ است. چنین گفتهشده که ۳ درصد از جمعیت را نابغهها تشکیل میدهند، پس حتی اگر اکثر نابغهها بسیار حساس (hsp) باشند، اما همه بسیار حساسها، نابغه نیستند، چون ۲۰٪ از جامعه را تشکیل میدهند. ضمناً به نظر میرسد نبوغ حیطههای مختلفی را شامل میشود و من از تقسیمبندی آدمها به نابغه و غیر نابغه اکراه دارم. قطعاً بسیاری از غیر hsp ها هم نابغهاند، اما شاید شیوه نبوغشان با نبوغ HSP ها بهطورکلی فرق داشته باشد.
این ایده که hsp ها با غیر HSP ها متفاوت اما یکساناند را ترجیح میدهم. انسانها برای اینکه دو تفاوت را برابر ببینند، دوران سختی را پشت سر گذاشتهاند. به شمال و جنوب، چپ و راست، نمک و فلفل، سگ و گربه، بالا و پائین، لندن و پاریس، یا شرق و غرب فکر کنید. احتمالاً نه ذهنتان برای یکی ارجحیت قائلید. پس توصیهام به شما این است که این متفاوتها را یکسان ببینید. به شیوههای متفاوت ادامه حیات میدهند و از انرژی خود به گونههای متفاوت استفاده میکنند، ولی فکر کنم که ما به هم نیاز داریم، و از یکدیگر حمایت میکنیم و از وجود یکدیگر منتفع میشویم. البته اگر یکدیگر را متفاوت اما برابر ببینیم.
(منبع از سایت HSPs.ir)