در میان پیامدهای شناختهشده سکته مغزی مانند اختلال در گفتار یا حرکت، گاه نشانههایی پدیدار میشوند که کمتر به چشم آمدهاند اما نقشی پررنگ در کیفیت زندگی بیماران دارند. یکی از این پیامدها، کاهش توان شنوایی است که ممکن است در نگاه اول ارتباطی مستقیم با مغز بهنظر نرسد؛ اما واقعیت چیز دیگریست. افت شنوایی پس از سکته، گرچه شایع نیست، اما در بسیاری از موارد نادیده گرفته میشود و همین بیتوجهی، روند درمان را به تعویق میاندازد.

سکته مغزی یکی از مهمترین علل ناتوانیهای جسمی و عصبی در سراسر جهان است که میتواند بر عملکردهای مختلف بدن تاثیر بگذارد؛ یکی از عوارض کمتر شناختهشده آن، کم شنوایی بعد از سکته مغزی است که ممکن است به دلیل آسیب به نواحی خاصی از مغز یا مسیرهای عصبی مرتبط با شنوایی ایجاد شود. این وضعیت نه تنها بر کیفیت زندگی بیماران تاثیر میگذارد، بلکه روند درمان و بازتوانی را نیز پیچیدهتر میکند. کم شنوایی ناشی از سکته مغزی معمولاً به صورت ناگهانی یا تدریجی ظاهر میشود و در برخی موارد، ممکن است تنها یکی از گوشها را درگیر کند.
افت شنوایی ناشی از سکته مغزی، بسته به محل و وسعت آسیب، میتواند به شکلهای مختلفی بروز کند. در برخی افراد، این مشکل ناگهانی پدیدار میشود و در برخی دیگر، به تدریج خود را نشان میدهد. گاهی بیمار احساس میکند صداها گنگ شدهاند؛ گاه از شنیدن یک سمت محروم میشود یا اصوات را اشتباه تفسیر میکند.

شنیدن صدای زنگ یا وزوز بیمنبع در گوش، یکی از شکایتهای رایج این بیماران است. همچنین حساسیت بیشازحد به صداهای عادی، یا دشواری در تشخیص منبع صدا، از جمله دیگر نشانههایی هستند که میتوانند زنگ خطری برای درگیری مغزی باشند. جالب است بدانید که در برخی بیماران، مشکل در فهم کلمات – و نه صرفاً شنیدن آنها – مطرح میشود! این موضوع معمولاً بهدلیل آسیب در نواحی پردازش گفتار مغز است و بهراحتی میتواند با تستهای شنوایی دقیق شناسایی شود.
تشخیص بهموقع این نوع اختلال، نقشی کلیدی در بهبود وضعیت بیمار دارد. بررسی علائم اولیه، ثبت شرححال دقیق، و انجام تستهای ادیومتری از اولین گامها در مسیر تشخیص هستند. در مواردی که احتمال آسیب عصب شنوایی مطرح باشد، آزمایشهایی مانند ABR میتوانند به پزشکان کمک کنند تا مسیر عصبی شنوایی را ارزیابی کنند.
تصویربرداریهایی مثلMRI نیز در این فرآیند نقشی حیاتی دارند؛ چراکه امکان بررسی دقیق محل آسیبدیده را فراهم میکنند. اهمیت این ارزیابیها زمانی بیشتر میشود که بدانیم برخی از علائم شنوایی ممکن است در مراحل ابتدایی سکته ناپیدا باشند و بعدها آشکار شوند.
پاسخ این سوال منفی است. همه سکتهها چنین پیامدی ندارند و این موضوع تا حد زیادی به محل سکته، وسعت آسیب و حتی سن بیمار بستگی دارد. اما آنچه مسلم است، این است که هر نوع سکته مغزی پتانسیل درگیر کردن نواحی مرتبط با شنوایی را دارد. بنابراین ارزیابی وضعیت شنوایی، حتی در غیاب علائم، برای تمام بیماران سکته مغزی توصیه میشود.
درمان کمشنوایی پس از سکته، متناسب با شدت آسیب، متنوع است. در مرحله حاد، برخی پزشکان از داروهای ضدالتهاب برای کاهش فشار روی مغز و بهبود خونرسانی استفاده میکنند. در مواردی که کاهش شنوایی دائمی باشد، استفاده از سمعکهای دیجیتال و پیشرفته میتواند کمککننده باشد.

در کنار درمانهای دارویی، توانبخشی نقش مهمی ایفا میکند. گفتاردرمانی و تمرینهای شنیداری میتوانند به مغز کمک کنند تا مجدداً توانایی درک اصوات را بازیابد. برخی مراکز نیز از روشهای نوینی مانند تحریک مغناطیسی مغز (TMS) استفاده میکنند تا فعالیت عصبی در نواحی آسیبدیده را تقویت کنند.
در شرایطی که شنوایی به طور کامل از بین رفته باشد و استفاده از سمعک کارآمد نباشد، روشهایی مانند کاشت حلزون میتوانند مفید واقع شوند. این روش با تحریک مستقیم عصب شنوایی، اطلاعات صوتی را مستقیماً به مغز منتقل میکند.
آنچه اهمیت دارد، این است که پیشگیری همیشه مقدم بر درمان است. کنترل عواملی چون فشار خون بالا، دیابت و کلسترول، میتواند خطر بروز سکته و در نتیجه پیامدهای شنوایی آن را کاهش دهد. در کنار اینها، بررسیهای دورهای، استفاده صحیح از دارو و شرکت در جلسات توانبخشی، میتوانند از شدت آسیب بکاهند.
خانوادهها نیز نقشی غیرقابلانکار دارند؛ مراقبت روانی، ایجاد محیطی آرام و کمک به انجام تمرینهای درمانی، میتواند به روند بازیابی بیمار کمک قابل توجهی کند. آگاهی از علائم و پیگیری سریع آنها، کلید موفقیت در این مسیر است.
منبع: کلینیک گوش تهران | tehranearclinic