کارآفرینان حوزه فناوری معمولا افرادی با اعتماد به نفش و پرانرژی هستند، در غیر این صورت اصلا ریسک نمیکردند شرکت راهاندازی کنند. هرچند این خصیصه شخصیتی حسن بزرگی است و برای از پیش رو برداشتن چالشهای بزرگ و کسب موفقیت ضروری است، یک عیب بزرگ هم دارد. خیلی از کارآفرینان فکر میکنند پاسخ هر سوالی را دارند و از کسب راهنمایی و مشاوره امتناع میکنند. آنها همچنین تمایل دارند همه تصمیمات مهم را خود بگیرند و معمولا از تصمیماتی که قبول ندارند سرپیچی میکنند. این پدیده «سندرم بنیانگذاران» نامیده میشود. این نوع رفتار باعث میشود شرکت از آنچه یک فرد میتواند به تنهایی انجام دهد فراتر نرود و به یکی از 80 درصد شرکتهایی تبدیل شود که مطابق انتظار خود عمل نمیکنند.
بدتر این که خیلی اوقات ینیانگذاران شرکتها خود به این نتیجه می رسند که باید از دیگران مشاوره بگیرند و اختیارات را به دیگران تفویض کنند، اما از این کار سر باز میزنند. آنها مدیران ارشد را به کار گرفته و هیات مدیره خود را تقویت میکنند. اغلب ممکن است آنها پست مدیر عاملی را به یک مدیر مجرب واگذار کنند. ولی هر چقدر هم که آنها حسن نیت داشته باشند وقتی با تصمیم مهمی مواجه می شوند دوباره کنترل را در دست گرفته و از این که به حرف دیگران گوش کردهاند شاکی می شوند.
این یکی از زمان هایی است که مداخله یک هیات مدیره مجرب میتواند موفقیت یا شکست شرکت را تعیین کند. نخست این که هیات مدیره کمتر مجبور میشود با سندرم بنیانگذاران دست و پنجه نرم کند. سرمایهگذاران خطرپذیر و فرشته دیگر بنیانگذارانی را که فکر میکنند همه چیز را میدانند و نصیحت پذیر نیستند بهتر میشناسند. وقتی کارآفرینی به سرسختی و رام نشدنی شناخته شد قادر نیست تامین سرمایه کند و نمیتواند هیات مدیره توانمندی بسازد. گاهی اوقات سالها طول میکشد این افراد با خود کنار بیایند و قبول کنند از نصیحت و کمک سایر متخصصان بهره گیرند. اگر این کار را نکنند، شرکت آنها با مشکلات عدیده و کمرشکنی مواجه خواهد شد.
با این وجود، ممکن است هیات مدیره در شرایطی قرار گیرد که در ان بنیانگذار/مدیر عامل که اغلب برای رشد شرکت یا موانع پیش رو تحت فشار است، در فرآیندهای تصمیمگیری اخلال ایجاد کرده، کار سایر مدیران را خود به دست گرفته و نشانه های استرس را در خود نشان میدهد. این نشانه سندرم بنیانگذاران است. در این زمان هیات مدیره باید فورا اما با احتیاط وارد عمل شود.
اولین قدم این است که رئیس هیات مدیره که نزدیکترین رابطه را با مدیر عامل دارد یک گفتوگوی دوستانه با مدیر عامل داشته و نکاتی را به وی گوشزد کند. او باید در نقش مشاور حاضر شده و در مورد فشار و سختی کار مدیر عامل با وی همدردی کند. سپس میتواند نکاتی را به مدیر عامل گوشزد کرده و راههای بهبود را پیشنهاد دهد. رئیس هیات مدیره باید هر هفته جلسه مختصری با مدیر عامل داشته و پیشرفت کار را بررسی کند. اگر مدیرعامل نقدپذیر باشد باید نصیحتها را قبول کرده و به اجرا گذارد. خطر اصلی این است که بنیانگذار/مدیر عامل حالت تدافعی به خود گرفته و خود را کنار بکشد.
البته گاهی اوقات این کار کفایت نمیکند. کنترل رفتار سلطه جویانه شخصیتهای قوی در زمان استرس کار آسانی نیست و ممکن است وقت گیر باشد. هیات مدیره میتواند یک برنامه ارزیابی عملکرد مدون رسمی برای مدیر عامل تهیه کند. پیشرفت باید بر اساس بررسی های عینی که توسط هیات مدیره و مدیران ارشد انجام میشود مورد سنجش قرار گیرد. باید در اجرای این برنامه مراقبت بسیار زیادی به عمل آید تا اعتبار و عزت مدیر عامل زیر سوال نرود. شاید لازم باشد برای تهیه این برنامه از متخصصان منابع انسانی کمک گرفته شود. با این وجود، اگر رویکرد مدیر عامل تغییر کرده و نشانه های بهبود، هرچند کوچک، دیده شود، ممکن است از تغییر استقبال شده و بتوان مانع از بحران شد.
خیلی اوقات در شرکتهای فناوری نوپا پیش میآید که فرآیند بهبود عملکرد تغییرات مورد نیاز را نتیجه نمیدهد. ممکن است هیات مدیره در نهایت به این نتیجه برسد که سندزم بنیانگذاران، مانعی در برابر پیشرفت شرکت بوده و نمیتوان تغییر شخصیتی لازم را ایجاد کرد. در این صورت باید مدیر عامل جایگزین شود.
در شرکتهایی که با سرمایه خطرپذیر تامین سرمایه شده اند، ممکن است در موافقتنامه سهامداران اینطور قید شده باشد که سهامداران ممتاز، یعنی سرمایه گذاران خطرپذیر، از حق نصب و عزل مدیر عامل برخوردار هستند (شرکتها در مذاکره بر سر موافقتنامه سهامداران باید تمام سعی خود را به خرج دهند تا این مسئولیت را در حیطه اختیارات هیات میدره نگاه دارند، در غیر اینصورت هیات مدیره عملا بلااثر میشود). در صورتی که سهامداران اعتماد خود را به مدیر عامل از دست بدهند، شکاف عظیمی در هیات مدیره به وجود میآید. این موضوع میتواند از فشار موجود بر مدیر عامل، مدیران ارشد و هیات مدیره، شرکت را نابود سازد. هیات مدیرههای باتجربه باید بتوانند از این شرایط جان سالم به در ببرند.
نکته مهم برای هیات مدیره در این بحث این است که از سندرم بنیانگذاران و آثار مخرب آن بر شرکت آگاهی داشته باشند. تنها هیات مدیره است که میتواند به خوبی این شرایط را مدیریت کند و باید وارد عمل شود.