هدف از کار کردن چیست؟
هدف از زندگی کردن چیست؟
هدف از تحصیل کردن چیست؟
هدف از ورزش کردن چیست؟
هدف از تشکیل خانواده چیست؟
هدف از راه انداختن یک کسب و کار چیست؟
همه ی ما انسان های روی کره ی زمین ، با این دست از سوال ها که با کلمه ی کلیدی ” هدف” همراه هستند ، در تمام طول زندگی روبرو هستیم و بارها و بارها در مسائل مختلف زندگی باید از خود بپرسیم که “ هدف چیست “ .
اما مسئله این جاست که همیشه بجای آنکه به بطن این سوال و عمق این سوال که “ هدف چیست “ پی ببریم ، همیشه به دنبال جواب آن بوده ایم. شاید باور کردنی نباشد ، اما یکی از شیوه ها و خط مشی هایی که فلاسفه برای زندگی بشر و موفقیت و سعادتمندی بشر در زندگی تعیین کرده اند ، ذکر این نکته است که یک بار برای همیشه به جای پاسخ دادن به سوال “ هدف چیست “ ، به درک فرامتن سوال “ هدف چیست “ ، پی ببریم.
اگر بخواهیم تمامی گفته های علمی را کنار بگذاریم و از در صداقت با یکدیگر سخن بگوییم ، باید به این نکته اعتراف کنیم که سوال “ هدف چیست “ نه تنها مهم ترین سوال یک انسان برای زندگی خویش است ، بلکه یکی از مهم ترین سوالات دولت ها و در یک گام فراتر کل کائنات برای ادامه ی حیات خویش می باشد.ما به هیچ وجه نمی توانیم جهانی را تصویر کنیم که با سوال “ هدف چیست “ غریبه باشد. یکی از اصولی که انسان ها همیشه در معرض آن قرار دارند و به طور کلی می توان گفت که خداوند متعال در دل همه ی کائنات آن را قرار داده است ، ذکر سوال “ هدف چیست “ و به دنبال آن مقوله ی هدفمندی بوده است. هیچ چیز در این جهان بی هدف نیست ، چرا که جهان خود به تنهایی یک سیر هدفمند در گستره ی کائنات است. نمی دانیم که با شنیدن سوال “ هدف چیست “ چه چیزی در ذهن شما می گذرد و یا وقتی که واژه ی هدفمندی را می شنوید ، چه چیزی در ذهن تان زنده می شود ، اما یقینا مهم ترین نکته ی مشترکی که در پی سوال “ هدف چیست “ ، در ذهن همه ی انسان ها زنده می شود ، مسیر و به دنبال آن غایت و یا مقصدی است که یک انسان بسته به شرایط زندگی به دنبال آن شتاب می کند. اما هدف و به دنبال آن مفهوم “ هدف چیست “ ، مقوله ای نیست که تنها در یک سیر خطی ما بخواهیم به دنبال آن باشیم ، بلکه این مفهوم یعنی مفهوم “ هدف چیست “ ، مسئله ای است که باید به صورت سلسله ای و زنجیر وار آن را در دل هستی یافت کنیم و آن را ریشه یابی کنیم تا بتوانیم آنگاه درک دقیقی از مفهوم هدفمندی و پاسخ به پرسش “ هدف چیست “ در اختیار داشته باشیم. برای درک مفهوم “ هدف چیست “ ، همانطور که پیش تر به آن اشاره کردیم ، نیاز است که دست از پاسخ به پرسش “ هدف چیست “ برداشته و خود سوال” هدف چیست “ را در فرا متن ، مورد بررسی قرار دهیم.پس بیایید که در چندین قدم مفهوم پرسش “ هدف چیست “ را با یکدیگر بررسی کنیم.از این رو ما سعی کرده ایم که مختصری در باب تاریخچه ی پرسش هدف چیست خدمتتان ارائه کنیم که امیدواریم مفید به فایده واقع شود.
تاریخچه ی پرسش “ هدف چیست “
یکی از مواردی که می تواند ما را به عمق معانی موجود در دل یک مفهوم در جهان هستی برساند ، بررسی تاریخی و تحلیلی آن است در اولین قدم ، قصد داریم که کمی نگاه تان را به این مفهوم ، یعنی مفهوم “ هدف چیست “ گسترده تر کنیم. نخستن امری که باید با آن آشنا شوید ، این است که اگر ما بر این باور داشته باشیم که تمامی مفاهیم در دنیا و آنچه که در هستی وجود دارد ، تماما توسط خداوند خلق شده است ، باید به این امر هم اشاره داشته باشیم که هدف و هر آنچه که گرد موضوع هدف می گردد ، نیز توسط خداوند متعال خلق شده است و اوست که نخستین هدف گذاری را در تاریخ جهان ، صورت داده است. خداوند متعال ، خالق هدف است. او جهانی راخلق می کند ، در درون آن انسان ها و آدمیانی را بوجود می آورد. به گرد انسان و آنچه که در زمین وجود دارد ، هزاران ستاره و سیاره خلق می کند و به نظمی مقرر کائنات و هر آنچه که در آن وجود دارد را خلق می کند. این خلق ، نه تنها در مقوله ی آفرینش هدفمند است و به گرد هدف معنای خود را می یابد ، بلکه در مقوله ی نظم ، قانون گذاری و هزاران مفهوم مشابه دیگر نیز هدف مند است. اگر بخواهیم تنها به چند نکته در این باب اشاره کنیم باید بگوییم که خداوند متعال ، جهان را خلق کرده و از دل آن به یک کره ی خاکی ، حیات بخشیده است. در آن موجوداتی خلق کرده است و تمامی شرایط را مهیا کرده است که موجودات خلق شده در روی کره ی زمین به آسودگی زندگی کرده و به حیات متعالی خویش دست پیدا کنند. او از بدو خلقت ، هدفمندی خویش را با خلق چهار عنصر اصلی در حیات این کره ی خاکی نشان میدهد. پس از آن قوانینی وضع می کند که تا به امروز همیشه بر سر منوال خویش بوده است. روز را برای کار و شب را برای آسایش خلق می کند. زمین ها را بارور می کند. جاذبه را ایجاد می کند و اگر بخواهیم همه ی این المان های خلقت را کنار هم بگذاریم ، می بینیم که اولین وجودی که در جهان هستی مفهوم هدف را تعریف کرده است و به سوال “ هدف چیست “ پاسخ داده است ، خود خداوند بوده است و در اینجا نیز جا دارد که به یک استقرای فلسفی دست زده و بگوییم که: “آن وجود که خلق هدف می کند ، خود وجودی هدفمند است.”.پس نخستین وجود هدفمند در این دنیا نیز خود خداوند بوده است. اما هدف خلقت به این جا و این نقطه محدود نمی شود و پا بسیار فراتر از این امر می گذارد. اگر ما بخواهیم کل هستی را فاکتور گرفته و در زمین و این کره ی خاکی خلاصه کنیم ، باید بگوییم که لاجرم به این امر اجبار پیدا می کنیم که باز هم تمامی المان های خلقت در زمین را نیز حذف کرده و تنها بشر را در مرکز پرسش قرار دهیم و از او صادقانه این پرسش را مطرح کنیم که هدف چیست ؟ اینجاست که ما نخستین بارقه های هدفمندی را در انسان می بینیم و این نخستین مبدا برای ورود به چالش تحلیل پرسش “ هدف چیست “ در طول تاریخ است.اگر به تاریخ بشر رجوع کنید حتما با این گزینه روبرو خواهید شد که انسان های نخستین ، تمام هدف زندگی خویش را بر روی زنده ماندن و بقا بنا کرده بوده اند و تمام سعی آن ها ذکر این نکته بوده است که با طبیعت یک همخوانی پیدا کرده و بتوانند زندگی خود را از شر بلایای طبیعی و یا حمله ی سایر موجودات خلق شده در کره ی زمین مصون بدارند. پس می توان گفت که نخستین وجه تاریخی پرسش “ هدف چیست “ بر می گردد به امر بقا در انسان های نخستین . در واقع انسان نخستین ، با ذکر این سوال که “ هدف چیست “ و هدف از زندگانی چیست ؟ ، شرایطی را برای خود مهیا کرده است که با آن تنها برای بقای خویش بجنگد. ذکر سوال “ هدف چیست “ شرایطی را برای انسان نخستین مهیا می کند که هدف و غایت زندگی خود را بیابد و از آن پس تمام سعی خود را بر این می گذارد که برای زنده ماندن ابزار و شرایطی را برای خود فراهم کند.این فراهم آوری ابزار و شرایط برای بقا و یا حفظ شرایط زیستی در انسان های اولیه ، نخستین ثمرات پاسخ به پرسش “ هدف چیست “ را در دل انسان نخستین ایجاد می کند. نخستین ثمره ای که ما با آن در پاسخ به پرسش “ هدف چیست “ روبرو می شویم ، مفهوم خلاقیت بشر برای رهایی از بلایایی است که او را دچار آسیب می کرده است. این پاسخ و تحلیل فرا متن این پاسخ به انسان قدرت آن را داد که از دل ساخت ابزار به سوالی گران قدر تر یعنی هدف از تولید ابزار چیست ؟ که به دنبال پرسش “ هدف چیست “ در ذهن او مطرح شده بوده است ، دست پیدا کند.پاسخی که نوآوری و خلاقیت را مرزهای توسعه وصله زد و انسان برای نخستین بار مفهوم بقا را با واژه ای به نام ” جاودانگی” عوض کرد و آن جا بود که انسان با مفهومی به نام توسعه آشنا شد. چرخ اختراع شد. آتش یافت شد. و اگر بخواهیم پیش تر برویم می بینیم که باز هم بررسی و پاسخ تحلیل گرانه ی بشر به مفهوم “ هدف چیست “ ، او را به تمدن می رساند. و اکنون نه تنها انسان ها بلکه تمدن ها که خود متشکل از مجموعه ی انسان ها هستند ، با پرسش “ هدف چیست “ روبرو می باشند. بنا بر آنکه مجال آن نیست که تمام تاریخ بشر را بررسی کنیم ، اما بررسی تحلیلی گذاری تاریخ بشر نیز این شمای کلی را به ما میدهد که این پرسش “ هدف چیست “ است که بشر را تا به امروز مدام در مسیر پیشرفت قرار داده است و امروز به جایی رسیده است که بشر نه تنها برای بقا از دست حیوانات وحشی و یا بلای طبیعی فرار نمی کند ، بلکه برای مفهوم جاودانگی ، همه ی دیگر موجودات را نیز به تسخیر خویش در آورده است و تمام طبیعت را نیز مهار خود کرده است و این ها همه از دل یک پرسش یعنی “ هدف چیست “ بیرون می آید. پس می توان به راحتی این ادعا را مطرح کرد که انسان ها موجوداتی هستند که با هدفمندی زاده شده اند ، با هدفمندی ادامه ی مسیر داده اند و با هدفمندی قصد تسخیر دنیا را دارند.ما نمی توانیم هیچ قضاوتی بر روی رویکرد انسان در این منظر داشته باشیم ، اما می توانیم بگوییم که آنچه شاخصه ی انسان برای رشد در طول این سالها بوده است ، ذکر این نکته است که انسان توانسته است به کمک پرسش “ هدف چیست “ ، مراحل پیشرفت را بدون هیچ عقب گردی در طول سالیان سال پشت سر بگذارد.
خب ، حال به گمانم درک کرده اید که منظور ما از فرامتن پرسش “ هدف چیست “ چه بوده است و به درستی به این فهم رسیده اید که این مفهوم تنها یک پرسش ساده نیست. اگر میخواهید یک خلاصه تا بدین جای بحث داشته باشید باید بگوییم که : ” همه ی ما انسان ها در سرمان سوال ها و مفاهیم زیادی را داریم که روزانه با آن ها سر و کار داریم و روزانه هزاران بار از آن ها استفاده می کنیم. اما دقیقا نمی دانیم که هر کدام از این مفاهیم در زندگی ما چه نقشی دارند.این عدم آگاهی ، گاهی ممکن است ما را از استفاده کردن از تمامی ظرفیت های آن مفهوم عقب بیاندازد. از این رو ما نیاز داریم که علاوه بر توضیحات و پاسخ هایی که نسبت به پرسش های ذهنی در باب مفاهیم زندگی ارائه میدهیم ، به پشت پرده و یا اصالت مفهومی هر کدام از این پرسش ها نیز پی ببریم. یکی از آن سوالاتی که بسیار مطرح می شود و همه ی ما شاید هزاران بار در طول یکسال با آن درگیر هستیم مفهوم “ هدف چیست “ ، می باشد. همه ی ما به محض برخورد به این سوال بدنبال جواب آن هستیم ، اما اگر یکبار بدانیم که دقیقا پشت این سوال چه مفهوم عمیقی وجود دارد ، آنگاه است که هم پاسخ دادن به این سوال برای ما آسان تر می شود و هم اینکه ما می توانیم به راحتی از تمامی ظرفیت های سوال “ هدف چیست “ استفاده کنیم. برای اینکه ما یک نمونه مثال از این رویکرد ، یعنی تحلیل مفاهیم زندگی بیاوریم ، سعی کرده ایم سیر پیشرفت انسان را در گرو هدف گذاری و پرسش در باب “ هدف چیست “ ، بررسی کنیم و به این نتیجه رسیدیم که اگر انسان با سوال “ هدف چیست “ روبرو نمی شد ، به هیچ وجه من الوجوه جایگاه امروزی خودش را در خلقت نداشت. ” .
مطلب پیشنهادی : قانون جذب افراد موفق و نکات کلیدی آن
حال که این درک از فرامتن از پرسش “ هدف چیست “ در ما شکل گرفته است ، وقت آن است که خود سوال “ هدف چیست “ را بررسی کنیم و ببینم که اصلا “ هدف چیست “ و چه به درد ما می خورد؟
“ هدف چیست “ و ویژگی های یک هدف درست چیست؟
اما پرسش مهمی که پس از بررسی فرامتن “ هدف چیست “ در ذهن مطرح می شود ، معنا و مفهوم پرسش “ هدف چیست “ است. ما برای آنکه به یک درک درست از یک مفهوم برسیم ، نیاز داریم که آن را تعریف کنیم و از این رو نیاز است که در این مقاله نیز ابتدا یک تعریف درست از مفهوم پرسش “ هدف چیست “ مطرح کنیم تا که به جوانب مفهوم و معنای کلمه ی هدف دست پیدا کنیم. از هدف تعریف های بسیار متفاوتی ارائه شده است و در برابر پرسش “ هدف چیست “ ، افراد زیادی از شاخه های مختلفی دست به تعریف این مفهوم زده اند.این تعدد تعریف ها در باب “ هدف چیست “ نیز به این دلیل اهمیت این مسئله شکل گرفته است. هنگامی که ما با یک سوال اساسی چون “ هدف چیست “ ، مواجه می شویم ، که طبیعتا دلیل حیات و غایت حیات بشر را برای ما روشن می کند ، باید این انتظار را نیز داشته باشیم که از علمای دینی تا عالمان علمی ، همه و همه به گونه ای در تعریف این پرسش یعنی “ هدف چیست “ شریک باشند. از این رو ما سعی کرده ایم که در این جا برایتان چندین نمونه از تعاریف موجود در حوزه ی “ هدف چیست “ را برایتان بیاوریم و سعی کنیم که این مسئله را برایتان تببین کنیم. نخستین تعریفی که قصد داریم برایتان ارائه کنیم ، یک تعریف علمی از واژه ی هدف و پرسش “ هدف چیست “ است. از نگاه بسیاری از دانشمندان هدف ، یک ایده و یک شمای کلی از یک آینده ی مطلوب در زندگی است که افراد سعی می کنند برای رسیدن به آن برنامه ریزی ، طرح ریزی و تلاش کنند تا که آن را به دست آورند. در واقع هدف ، از نگاه علم ، نوعی غایت ، دلیل و مطلوب است که انسان ها به دنبال آن می توانند دلیل حیات و همچنین دستاوردهای زندگی خویش را در آن یافت کنند. ( ویکی پدیا ) .
به دنبال این تعریف ، دانشمندان برای اینکه پرده از هر گونه ابهامی در باب هدف بردارند ، این چنین عنوان می کنند که : ” هدف یک آرزو نیست ، بلکه یک خواسته ی ذهنی به همراه تلاش فیزیکی به منظور رسیدن به یک مطلوب است. بسیاری از انسان ها هستند که خواسته ها و آرزوهای بسیاری دارند اما هدف ندارند و نمی توانند در برابر پرسش “ هدف چیست “ ، پاسخ درستی به ما عطا کنند ، از این رو باید همیشه این نکته را مد نظر بگیریم که هدف داشتن نیاز به یک سری از ویژگی ها و مشخصه ها دارد که ما را در مسیر رسیدن به پاسخ “ هدف چیست “ کمک می کند. ” . اگر بخواهیم بخشی از این ویژگی ها را بگوییم ، می توانیم این چنین اشاره کنیم که : ” یک هدف ، برای رشد زندگی انسان در پی نیاز او به هم افزایی و گسترش مهارت های فردی و اجتماعی ایجاد می شود. این امر در جوامع بزرگ تر نیز همین رویکرد را دارد اما مناظر دست یابی به آن متفاوت است. اگر ما بپذیریم که یک انسان هدف را به منظور گسترش فردی خود در زندگی به کار می گیرد ، این نکته را نیز باید بپذیریم که جوامع بزرگ تر نظیر دولت ها ، حزب ها ، فرقه ها و …. نیز از هدف به منظور گسترش پتانسیل درونی خویش استفاده می کنند. آنچه که می توان به طور کلی از این مفهوم بیرون کشید ، ذکر این نکته است که یک هدف زمانی محقق می شود که فرد در پی پرسش “ هدف چیست “ ، به پاسخی نظیر گسترش فردی و یا جمعی و یا رسیدن به مطلوب های آرمانی در زندگی دست پیدا کند. ” . اما دومین المان و ویژگی ای که می توانیم برای تعریف هدف و “ هدف چیست “ می توانیم بیان کنیم ذکر این نکته است که هدف ها دارای اولویت هستند. این امر نیز یکبار دیگر می تواند صحه بر جمله ی ” هدف یک آرزو نیست. ” ، بگذارد. چرا که آرزوها بر خلاف هدف ها دارای اولویت بندی نیستند. شما از امروز می توانید بنشینید و بدون پاسخ به هیچ پرسشی از قبیل “ هدف چیست “ و یا اولویت بندی “ هدف چیست “ ، به خیال پردازی بپردازید و آرزوهایتان را مطرح کنید. اما در زمینه ی هدف گذاری شما باید به این نکته توجه داشته باشید که تمامی کارهای شما در جهان ، زمانی به مطلوب خویش می رسد که دارای اولویت بندی صحیح باشد. در واقع هر کاری در دنیا زمانی به موفقیت خویش می رسد که شما بسترهای لازم برای به تحقق رسیدن آن را در ذهن داشته باشید.( ویکی پدیا )
بگذارید دو مثال ساده در این باب بیاوریم. اگر کسی از شما بپرسد که در باب کار و آینده ی تان ، “ هدف چیست “ ؟ آنگاه چه به او خواهید گفت ؟ طبیعی است که اگر در ایران زندگی کنید و تفکر جمع را نیز در نظر بگیرید ، به این نکته اشاره می کنید که باید درسم را تمام کنم و بعد به سر کار بروم و بعد ازدواج و همینطور تا پایان کار. در واقع شما برای اینکه به یک زندگی خوب برسید ، نیاز دارید که تحصیلات داشته باشید ، بعد از تحصیلات ، به واسطه ی مدرک و یا سواد علمی در یک کار خوب استخدام شوید و یا کاری خوب راه اندازی کنید و سپس با درآمد کسب شده در این راه به یک زندگی خوب دست پیدا کنید. ار دقت کرده باشید می بینید که شما برای هر کدام از بخش های زندگیتان یک هدف گذاری کرده اید و هر یک را بستری کرده اید برای رسیدن به یک هدف بزرگ تر . همین امر می تواند در موارد دیگر نیز اتفاق بیافتد. اگر شما خواستار آن باشید که یک ورزشکار موفق بشوید و هدفتان مدال آوری در المپیک باشد ، نیاز به آن دارید که از ابتدا با ثبت نام در یک باشگاه ورزشی کار خودتان را شروع کنید. سپس به مسابقات استانی برسید و همینطور مراتب را در سطح کشور و آسیا و جهان طی کنید تا در المپیک پیروز شوید. در واقع شما در این مسیر نیاز دارید که ابتدا یک هدف استانی برای خودتان طراحی کنید و بعد به سراغ هدف های بزرگتر بروید. در واقع اگر بخواهیم شفاف تر بیان کنیم ، باید به این امر اشاره داشته باشیم که این اولویت ها در رسیدن به هدف ، همان پیش نیازهایی هستند که شما به سبب بستر سازی برای رسیدن به هدف باید آن ها را فراهم کنید. اما به سبب شرایط ، شما باید میان زمان رسیدن به آن ها ، کیفیت رسیدن به آن ها و چگونگی رسیدن به آن ها یک اولویت بندی صحیح داشته باشید. شاید شما برای استاد شدن در دانشگاه اقدام کنید. اما یقینا برای استاد شدن باید یک هدف کوتاه مدت تر ، یعنی تکمیل تحصیلات عالیه را داشته باشید. از این رو هدف زمانی هدف است که اولویت بندی در گسترش و بسط فردی و جمعی را در دل خود داشته باشد.
اما دیگر تعریفی که قصد داریم خدمت شما ارائه کنیم ، تعریفی است که روانشناسان و مدرسین حوزه ی موفقیت در مجله ی “Known Success” ارائه کرده اند.
از نگاه این مجله ی معتبر ، انسان بودن به دنبال هدفمند بودن تعریف می شود و انسانی که هدفی در زندگی خویش ندارد ، تنها و تنها یک موجود ناطق است و هیچ جایگاهی در هستی ندارد. در واقع انسان زمانی می تواند به درکی از خود برسد که به سوال و پرسشی مهم چون “ هدف چیست “ پاسخ بگوید.
هیچ انسانی نمی تواند راه و مسیر زندگی خویش را بیابد مگر آنکه بداند که هدف چیست و هیچ انسانی نمی تواند یک قدم به سوی پیشرفت بردارد ، مگر آنکه قدرتمند به پرسش “ هدف چیست “ پاسخ بگوید.
این قاعده و قانون هستی است. در باب تعریف پرسش “ هدف چیست “ می توان این چنین گفت که :” هدف ، مطلوب و خواسته ای است که در پس تفکر انسان شکل گرفته و با تلاش و سعی او به پایان برساند. ” . هدف از نگاه دانشمندان و اساتید این ژورنال معتبر ، مطلوب و یا غایت یک فرد یا یک جمع است که برای رسیدن به آن باید چاشنی برنامه ریزی ، سعی و تلاش را همراه کرد.
در واقع آنچه که ایشان بدان معتقدند ، ذکر این نکته است که انسان چه در مفهوم فردی و چه در مفهوم جمعی ، زمانی می تواند خواسته ی خویش را از دنیا دریافت کند ، که هدفمند زندگی کند و از سویی دیگر نیز هدف زمانی به انسان تعلق می گیرد که پاسخ به پرسش “ هدف چیست “ ، به همراه طرح ریزی صحیح صورت گیرد.
هدف از نگاه نویسندگان این ژورنال ، تنها یک مقصد نیست. بلکه یک پروسه ی طولانی است که با پرسش “ هدف چیست “ آغاز می شود و با پرسش “ هدف چیست “ ادامه پیدا می کند ، با پرسش “ هدف چیست “ طرح ریزی می شود ، با پرسش “ هدف چیست “ برنامه ریزی می شود ، با پرسش “ هدف چیست “ مبانی راهش مشخص می شود و با پرسش “ هدف چیست “ به دست می آید.
اما نکته ی مهمی که در این مقاله و در این ژورنال نیز با آن برخورد می کنیم ، ذکر این نکته است که هدف ، یک آرزو نیست ، بلکه یک مسیر برای رسیدن به مطلوب هاست.
از این رو می توان چنین گفت که هدف در نگاه نویسندگان صاحب نام این ژورنال نیز دارای یک سری از مشخصه ها و ویژگی هاست که با بررسی آن می توانیم در یابیم که “ هدف چیست “ و چگونه می توان نام یک مطلوب را هدف گذاشت؟
نخستین دلیلی که این ژورنال برای ما ارائه می کند ، ذکر این نکته است که هدف ها ، دارای صفات و نقاط مشخص در طی مسیر هستند.
این امر بدین معناست که وقتی یک انسانی دارای هدف باشد ، نقطه ی آغاز به کار ، پروسه ی طی شده و آنچه که باید بدان برسد را بطور دقیق بلد است و این امر او را یاری می دهد که به دقت به آنچه که می خواهد برسد. این امر دقیقا بر خلاف رویاها و آرزوهای انسان است. اگر دقت کرده باشید انسان ها هنگامی که به رویاپردازی و آرزو بافی می رسند ، ذهنی پراکنده دارند.
حتی نمی توانند میان آنچه که بدان باور دارند و آنچه که می خواهند مرزی مشخص قائل شوند. از این رو می توان این چنین گفت که در هدف و در پاسخ به پرسش “ هدف چیست “ ، فرد می تواند پاسخی صحیح و دقیق نسبت به بازه ی زمانی ، المان های دستیابی به هدف و تمایلات و مطلوبات خویش بدهد. به زبانی ساده ، هر گاه که یک انسان توانست ، هر آنچه که از یک مطلوب در ذهن دارد را با ریز جزییات بر روی یک صفحه ی کاغذ پیاده کند ، آنگاه است که می توان گفت آن شخص دارای هدف است و به پرسش “ هدف چیست “ پاسخ داده است.
رشد فردی دومین گام برای شناسایی و تمایز هدف با یک آرزو از نگاه این ژورنال معتبر است.
شاید شما هم بارها دیده باشید که هنگامی که یک فرد هدفی را تعیین می کند ، به دنبال یک راهنما است. مدام زندگی نامه افراد معروف را می خواند ، مدام کتاب های مربوط به آن حوزه را مطالعه می کند و سعی دارد که هر روزش یک گام پیش تر از دیروزش باشد.
مطلب پیشنهادی : 30 راه رسیدن به آرامش درونی
این گونه است که می توان ادعا نمود ، فردی دارای هدف است و به پرسش “ هدف چیست “ پاسخ داده است که دارای یک بنیه برای رشد فردی است. سومین گام برای شناخت هدف این است که فرد برای رسیدن به آن و برای انجام دادن آن هدف ، هیچ اجباری را تحمل نکرده و از طی مسیر بیش از رسیدن به هدف لذت می برد. این یکی از ویژگی های یک هدف است.
هدف باید به انتخاب خود شخص باشد.درواقع این خود شخص است که باید به سوالی چون “ هدف چیست “ پاسخ بدهد تا آنگاه بتواند مسیر خویش را برای رسیدن به خواسته ی متعالی خودش طی کند. از سوی دیگر فردی که هدف دارد و به پرسش ، “ هدف چیست “ پاسخ داده است ، به درستی می داند که طی کردن مسیر برای رسیدن به هدف یک پروسه ی دلپذیر است و او برای رسیدن به هدف نیاز به آن دارد که این پروسه را طی کند و او از طی کردن این پروسه لذت می برد. و اما آخرین گام برای شناسایی ویژگی یک هدف و تمایز آن با آرزو ، این است که ما در قبال پرسش “ هدف چیست “ این نکته را نیز مطرح کنیم که آیا هدف ما منطقی است و یا غیر منطقی.
یکی از ویژگی هایی که یک هدف دارد ، منطقی بودن آن است. اکثر آرزوهای بشر ، به شکلی غیر منطقی در ذهن او ایجاد می شوند. البته منکر این نیستم که آرزوها می توانند هدف ساز نیز باشند ، اما باید به این نکته هم اذعان داشته باشیم که زمانی یک آرزو به هدف تبدیل می شود که از چاله ی خیال گذشته و رنگ واقعیت ، یعنی منطق را بگیرد. از این رو ما به مطلوبی هدف می گوییم که در برابر پرسش “ هدف چیست “ ، یک پاسخ منطقی نیز داشته باشد. پس منطقی بودن دیگر مولفه ی موجود در زمینه ی شناساسیی درستی هدف است.
انواع هدف چیست
یکی از پرسش هایی اساسی که بارها نیز از ما در سمینارها و همایش ها پرسیده اند ، ذکر این نکته است که : ” خب ، ما بعد از آنکه فهمیدیم “ هدف چیست “ ، حالا باید چه کار کنیم ؟ ” .
پاسخ دقیقا این است که شما باید نوع هدف گذاری خودتان را تعیین کنید. بعد از ان که شما دریافتید “ هدف چیست “ و بعد از آن که به این نتیجه رسیدید که ریشه ی پرسش “ هدف چیست “ در کجاست و تعاریف “ هدف چیست “ را نیز مرور کردید و از همه مهم تر آن که ویژگی های یک هدف درست را شناختید ، حال نیاز دارید که بدانید ، انواع هدف گذاری چیست ؟ البته این نکته را نیز اشاره کنیم که انواع هدف گذاری نیز در پی پاسخ به پرسش “ هدف چیست “ مطرح می شود. یعنی شما تا دقیقا ندانید که می خواهید چه هدفی را کسب کنید و به زبان ساده تر تا دقیقا ندانید که روبروی پرسش “ هدف چیست “ ، چه عباراتی بگذارید ، نمی توانید به هیچ وجه من الوجوه یک هدف گذاری در حیطه های مختلف داشته باشید.
پس اگر هنوز هم شک دارید و نمی دانید که پاسخ شما به پرسش “ هدف چیست “ ، دقیقا چه نکته ای می باشد ، یکبار دیگر تمامی المان های مورد نیاز را بررسی کنید تا ابتدا حداقل یک پاسخ یک خطی هم که شده برای پرسش “ هدف چیست “ داشته باشید و آنگاه به سراغ انواع هدف گذاری بروید.
یکی از سوالات چالش برانگیز در گرو سوال “ هدف چیست “ ، ذکر این نکته است که چند نوع هدف داریم ؟هدف گذاری ها گونه های مختلفی دارند ، می توان هدف گذاری ها را به بازه های زمانی تقسیم کرد ، می توان هدف گذاری ها را به دو دسته ی شخصی و جمعی تقسیم کرد و حتی می توان با توجه به موضوع بندی های متفاوت آن ها را به درجات متعددی تقسیم کرد. اما مسئله این جاست که به هر کدام از این حوزه های تقسیم بندی که ورود کنیم ، به قدری مبحث گسترده است که دقیقا می توانیم بگوییم که به درازای تاریخ بشر باید برای آن عنوان بنویسیم. اما از انجا که ما سعی کرده ایم تمام انرژی خودمان را بر روی مقوله ی “ هدف چیست “ بگذاریم ، پس سعی می کنیم تا جای ممکن ، تا جایی که بتوانیم نیازهای اصلی را پوشش دهیم و یک درک درست از انواع هدف ها را خدمتتان تقدیم کنیم.
هدف گذاری کوتاه مدت
یکی از مهم ترین انواع هدف گذاری ها در یک انسان و یا در یک مقیاس کلی در یک اجتماع بررسی هدف گذاری کوتاه مدت است. در واقع هدف گذاری کوتاه مدت ، تشکیل شده از دو کلمه است که یک هدف را شامل می شود و دو ، یک بازه ی زمانی را ، از این رو بهترین کار این است که ما ابتدا به امر یک درک درست از “ هدف چیست “ داشته باشیم تا بتوانیم سپس اقدام به داشتن یک هدف در یک بازه ی زمانی کنیم. مسئله ی “ هدف چیست “ در قسمت های پیشین بررسی شده است و ما به این امر اشاره کرده ایم که هر پروسه ای هدفمند که به منظور رشد یک انسان و یا یک اجتماع ختم شود ، یک هدف را تشکیل میدهد. پس به راحتی ما می توانیم ، “ هدف چیست “ را پاسخ دهیم و به این فکر باشیم که به بخش دوم این کلمه یعنی ” کوتاه مدت” رجوع کنیم تا که بتوانیم درک درستی از این ترکیب در اختیار بگیریم. هنگامی که صحبت از یک بازه ی زمانی می شود ، ما با دو مقوله روبرو هستیم. یک آنکه باید به این باور احترام بگذاریم که هر شخصی با توجه به توانایی های خودش ، بازه ی زمانی مورد نظر خود را دارد و نمی توان یک قاعده ی کلی گفت که ما برای همه ی انسان ها به یک میزان بازه ی زمانی کوتاه مدت را تعریف کنیم. در واقع یک انسان ممکن است با توانایی های موجود در خود ، بازه ی زمانی کوتاه مدت خود را بعد از پاسخ دادن به پرسش “ هدف چیست “ ، روی زمان یک هفته تنظیم کند و برای یک انسان دیگر نیز ممکن این مهم در یک سال صورت بگیرد. پس از این رو برای انتخاب بازه ی زمانی در مسئله ی هدف گذرای با توجه به پاسخ به پرسش “ هدف چیست “ ، یک مقوله ی شخصی است. اما مقوله ی دوم ذکر این نکته است که روانشناسان و دانشمندان بر اساس تحقیقاتی که در حوزه ی مقوله ی هدف و مسئله ی “ هدف چیست “ و هدف گذاری کوتاه مدت داشته اند به این نکته دسترسی پیدا کرده اند که هر انسان به طور تقریبی برای هدف های کوتاه مدت خویش می تواند بازه ای بین یک روز تا شش ماه را در اختیار بگیرد.یعنی بر اساس یک میانگین و یک متوسط که در همه ی انسان ها وجود دارد ، انسان ها می توانند بازه ی یک روز تا شش ماه را برای یک هدف گذاری کوتاه مدت انتخاب کنند و به هدفی که در ذهن دارند ، جامه ی عمل بپوشانند. البته اگر بخواهیم یک تعریف کوتاه و جامع هم در این باب ارائه دهیم می توانیم به تعریفی که ژورنال ” Career wise ” برای ما فراهم دیده است اشاره کنیم که می گوید : ” هدف های کوتاه مدت به کلی هدف هایی هستند که انسان ها می توانند در نزدیک ترین زمان ممکن با توجه به توانایی های درونی ای که دارند به آن ها جامه ی عمل بپوشانند. ” . یک هدف گذاری کوتاه مدت می تواند هر چیزی ، با هر موضوعی را شامل شود. بعنوان مثال خرید یک تلویزیون ، گذراندن یک دوره ی آموزشی و یا حتی در مقیاس های بزرگ تر برای اجتماع ” طرح سالمسازی فضای مجازی ” ، ” ایجاد اشتغال در روستاها ” و …. باشد.
اما ما برای اینکه یک برنامه ریزی کوتاه مدت خوب را بتوانیم شکل دهیم نیاز داریم که یک سری از قوانین را بطور کلی رعایت کنیم. هر کدام از این قوانین می توانند ما را در به ثمر رسیدن پاسخ به پرسش “ هدف چیست “ ، یاری کنند و از سویی در بازه ی زمانی کوتاه مدت ما را به خواسته ی خودمان برسانند.
نخستین امری که در هدف گذاری کوتاه مدت باید به آن بپردازید ، این است که در گرو پاسخ به پرسش “ هدف چیست “ ، به این نکته نیز توجه داشته باشید که چه ارزیابی های در دسترسی وجود دارد که شما به هدف خودتان در بازه ی زمانی کوتاه مدت برسید. ارزیاب ها چیستند؟ ارزیاب ها درست مانند یک خط کش اندازه گیری برای پیشرفت شما در رسیدن به هدف مورد نظرتان می باشند. درست مانند یک سرعت سنج و یا یک کیلومتر شمار که به شما می گویند که با چه سرعتی در حال رسیدن به هدف کوتاه مدت خود هستید و تا رسیدن به هدف کوتاه مدت خود چه میزان دیگر راه دارید.اما مسئله ی اساسی اینجاست که تمامی داده های لازم را ، شما باید به این ارزیاب بدهید تا آنگاه او شروع به اندازه گیری پروسه ی پیشرفت شما کند. از این رو ، حتما در مرحله ی پاسخ به پرسش “ هدف چیست “ ، تمامی جزئیات هدف کوتاه مدت خود را ذکر کنید تا که مسیر رسیدن به هدف برایتان سهل تر باشد. اگر بخواهیم یک مثال هم برایتان بزنیم ، می توانیم اینطور بگوییم که اگر قرار است در این ترم معدل خود را سه نمره نسبت به معدل ترم قبل خودتان ، بهبود دهید ، باید کاملا جزئیات درس هایتان را بنویسید و به ارزیاب خود این داده ها را بدهید که مثلا با مطالعه ی روزی سه ساعت از هر درس من می توانم تا فلان زمان ، این نتایج را کسب کنم و با کسب این نتایج می توانم نمره ی خود را بهبود دهم. این یک مثال واضح برای نخستین گام رسیدن به هدف کوتاه مدت است .
دومین نکته ذکر این بحث است که شما باید از اهداف کوتاه مدت بعنوان بستری برای اهداف بلند مدت خودتان بسازید. این گفته به چه معناست؟ ببینید ، اگر شما قصد دارید که خانه ی تان را از نو بسازید و یا اینکه قصد دارید که یک تعمیرات اساسی روی خانه ی تان داشته باشید ، باید به این نکته دقت کنید که این امر می تواند بسیار زمان گیر باشد و هدف شما تقریبا یک هدف بلند مدت محسوب می شود ، از این رو شما نیاز دارید که یک سری از هدف های کوتاه مدت را به عنوان بسترسازی برای آن هدف بلند مدت ، در اختیار بگیرید. بعنوان مثال شما می توانید نخستین هدف گذاری کوتاه مدت خود را اینگونه بیان کنید که من برای تعمیر خانه ی خودم در بلند مدت که پاسخ به سوال “ هدف چیست “ در من بوده است ، می توانم با یک هدف کوتاه مدت مثل رنگ کردن خانه ی خودم شروع کنم . و با چینش این هدف گذاری های کوتاه مدت در طول زمان شما می توانید یک هدف بلند مدت را به ثمر برسانید. این نکته را به خاطر داشته باشید که یک انسان هدفمند در زندگی هیچگاه از ساختن ساختمان زندگی متعالی خود دست نمی کشد و هر هدفی را که به ثمر می رساند از آن بعنوان مصالحی برای ساخت طبقه ی بعدی ساختمان خودش استفاده می کند.
به محض اینکه یک انسان در مسیر هدفمند و هدف گذاری در زندگی قرار گرفت و به محض آنکه یک انسان و یا دریک مقیاس بزرگتر یک جامعه به این پرسش پاسخ داد که “ هدف چیست “ ، آنگاه تمام زندگی او پر از هدف های کوتاه مدت و بلند مدت می شود که برای رسیدن به آن ها تمام تلاش خود را می کند. اما همین مسئله با تمامی خوبی اش ، می تواند بسیار دردسر ساز هم باشد. چرا که یک انسان گاه در ساز و کار هدف گذاری هایش گم می شود و نمی تواند توانایی های موجود در خویش را با توجه به هدف گذاری هایی که صورت داده است ، به منصه ی ظهور برساند. از این رو نیاز است که حتما یک اولویت بندی در اختیار داشته باشد. بهترین اولویت بندی برای انسان ها ، مسله ی زمان است. پس می توانیم به این نکته اشاره داشته باشیم که یک انسان می تواند با اولویت بخشیدن به هدف های کوتاه مدت ، گامی بلند در رسیدن به همه ی اهداف زندگی خود بردارد. پس اهداف کوتاه مدت را در اولویت بگذارید تا هم ذره ذره ساختمان موفقیت خویش را رشد دهید و هم آنکه یک تمرینی باشد تا که بتوانید صبر و قدرت خود را برای اهداف بلند مدت زندگی رشد دهید.
مطلب پیشنهادی : هدف گذاری چیست ؟
دیگر پروسه ای که در هدف گذاری وجود دارد ، هدف گذاری بلند مدت است. هدف گذاری بلند مدت نیز باز ، از یک کلمه اصلی به نام هدف ، که در گرو پاسخ به پرسش “ هدف چیست “ شکل می گیرد ، تشکیل شده است و در کنارش نیز یک بازه ی زمانی به نام بلند مدت را نیز همراه خود دارد. هدف های بلند مدت ، عمدتا هدف های اساسی هستند که از چندین هدف کوتاه مدت تشکیل شده اند و بازه ی دستیابی به آنان ، نیز زمان بر است. اگر بخواهیم یک توضیح مختصری در این باب بدهیم می توانیم این چنین بگوییم که در ابتدا یک انسان و یا در یک مقیاس بزرگتر یک جامعه برای رسیدن به هدف نیاز دارد که بداند “ هدف چیست “ و سپس وقتی که “ هدف چیست “ را مشخص کرد ، باید به این درک برسد که پاسخ مورد نظر به “ هدف چیست “ چه رویکردها و چه المان هایی را به همراه دارد و در مسیر رسیدن به “ هدف چیست “ باید از چه ابزاری استفاده کرد. برای چه در هر بخش باید سوال مربوط به “ هدف چیست “ ، را از خود پرسید ؟ برای این امر که شما در مسیر رسیدن به هدف های خود نیاز دارید که یک محرک و یک ارزیاب را در اختیار داشته باشید. اگر شما بدانید که “ هدف چیست “ ، و تمامی المان های مربوط به “ هدف چیست “ و هدف گذاری را نیز بدانید ، آنگاه می توانید یک ارزیاب در اختیار داشته باشید که شما به چه میزان نسبت به هدفی که اختیار کرده اید دور و یا نزدیک هستید و یا به چه میزان سرعت رسیدن به آن هدف را در دست دارید. اما از سوی دیگر این کار ، یعنی پاسخ به پرسش “ هدف چیست “ به شما می گوید که مبدا و مقصد هدف شما چیست و ایستگاه های لازم برای رسیدن به هدف را نیز در اختیار شما قرار میدهد و شما با هر بار کسب کردن و یا بعبارتی فتح کردن این ایستگاه ها ، این قدرت را دارید که با شوقی بیشتر به سمت هدف های بزرگ تر پرواز کنید. در واقع هدف گذاری بلند مدت ، درست مانند رفتن به یک قله ی صعب العبور است. شما نیاز دارید که ابتدا مبدا و مقصد خود را مشخص کنید که این کار درست اولین مزیتی است که سوال “ هدف چیست “ به شما می دهد. بعد از این مسئله شما نیاز دارید که بدانید چه ایستگاه هایی برای استراحت کردن و تجدید قوا دارید که باز هم دیگر مزیت سوال “ هدف چیست “ دقیقا این است که به شما ابزارها و فرجه های مربوط به رسیدن هدف را در اختیار قرار میدهد. اگر شما همه ی این ها را کنار هم بگذارید ، می توانید انگاه به یک هدف بلند مدت دست پیدا کنید.خب ، حال برای رسیدن به یک هدف بلند مدت ، باید چه رویکردی را در پیش بگیرید ؟ از آنجا که هدف های بلند مدت نیز موضوع خاصی ندارند و نمی توان برای آن ها به طور دقیق محدودیتی تعیین کرد ، باید گفت که همه ی هدف ها با هر جامعه ی آماری ، با هر موضوعی ، می توانند در زمره ی اهداف بلند مدت قرار بگیرند. پس ما نیاز داریم که یک سری از پروسه ها و خط مشی ها مورد نظر برای اهداف بلند مدت را نیز در اختیارتان قرار دهیم. برای این کار ما به سراغ ژورنال ” Forbes ” ، که یکی از معتبرترین ژورنال های بین المللی است ، رفته ایم و سعی کرده ایم که با استناد به تحقیقات این مرکز تحقیقاتی رویکردها و اصول رسیدن به یک هدف گذاری بلند مدت را خدمتتان تقدیم کنیم.
اگر می خواهید به درکی درست از معنای هدف برسید. اگر می خواهید به درکی درست از پرسش “ هدف چیست “ در هدف گذاری بلند مدت برسید. اگر می خواهید بدانید که ویژگی هدف شما در بلند مدت چیست و چرا برای هدف گذاری بلند گام برداشته اید ، یک نامه به آینده ی خودتان بنویسید. کریستین سامسون یکی از اعضای هیئت تحقیق و تحریریه نشریه Forbes ، معتقد است که : ” یکی از موثرترین تمرین های هدف گذاری در رسیدن به یک هدف گذاری بلند مدت این است که شما یک نامه به آینده ی خودتان بنویسید.” . فرقی نمی کند که کجای راه هستید ، یک نامه به 80 سالگی خود بنویسید. در این نامه ذکر کنید که دقیقا چه چیزی را در آن زمان بدست آوریده اید ؟ چه جایگاهی دارید ؟ موفقیت های شما چه بوده اند ؟ چرا و به چه دلیل می توانید در آن زمان به خودتان افتخار کنید که یک زندگی هدفمند داشته اید ؟ این کارها به شما یک قدرت و یک انگیزه برای رشد در هدف گذاری آن هم در بازه های بلند مدت می دهد. این نکته را به خاطر داشته باشید که در نوشتن نامه ، همه چیز را قطعی بنویسید.هیچگاه ننویسید که : ” من در 80 سالگی آرزو دارم و یا هدفم این است که یک فرد پولدار بشوم. ” ، بلکه بنویسید : ” من در 80 سالگی ، یک شخصیت پولدار و ثروتمند هستم و چندین کارخانه با کلی کارمند دارم. ” .
اولین گام برای حرکت کردن در مسیر موفقیت و رسیدن به نقطه ی اوج این است که شما به درکی از موقعیت کنونی خود برسید. مارگات بریسکی ، دیگر عضو تحریریه ی نشریه ی Forbes ، به این امر اشاره می کند که برای رسیدن به یک مقصد ارزشمند ، ما نیاز به یک مسیر داریم و هر مسیری نیاز به یک مبدا و یک مقصد دارد ، اگر میخواهید مسیر مشخص و معینی برای رسیدن به اهداف تان داشته باشید ، به این نکته توجه کنید که شما نیاز به یک مبدا و یک مقصد دارید. مقصد شما که به طور مشخص هدف گذاری بلند مدت شماست ، اما مبدا شما چیزی است که شما نیاز به تعیین آن دارید. مبدا شما همان نقطه ای است که شما اکنون در آن قرار دارید. پس آن را تعیین کنید تا بتوانید قدرتمند به حرکت در مسیر خود ادامه دهید.
سومین گام برای رسیدن به یک هدف گذاری بلند مدت این است که شما در گرو پاسخ به پرسش “ هدف چیست “ ، یک زندگی متعالی را نیز برای خودتان تصویر کنید. کریستین پولیوت ، دیگر عضو تحریریه ی نشریه Forbes ، بر این باور است که تنها تعیین مسئله ی “ هدف چیست “ ، نمی تواند انسان را به یک هدف گذاری درست راهنمایی کند ، بلکه نیاز است که یک انسان علاوه بر هدف گذاری صحیح و پاسخ به پرسش “ هدف چیست “ ، درکی از یک زندگی نعالی را نیز در خدمت خویش بگیرد.در واقع یک انسان باید مسیر رسیدن به خواسته های خویش را تصویر کنید. با خودتان خلوت کنید و به این فکر کنید که چه چیزی در زندگی شما را به آن لذت والای هدفمند بودن می رساند. ببینید که چه کارهایی و چه اتفاق هایی برایتان رخ دهد ، شما به درکی عالی از لذت زندگی می رسید. خب ، حالا نوبت آن است که برای این چنین زندگی ای ، تلاش کنید و هدف گذاری تان را بر اساس گام هایی که باید در مسیر رسیدن به زندگی متعالی بردارید ، شکل دهید.
برای موفقیت در بازه های بلند مدتِ هدف گذاری شما نیاز دارید که فردی را پیدا کنید تا که او نیز چون شما به درکی درست از سوال اساسی زندگی شما یعنی “ هدف چیست “ برسد و آنگاه شما را راهنمایی کند تا که به موفقیت در هدف گذاری بلند دست پیدا کنید. دیوید اسمیت ، دیگر عضو تیم تحقیق نشریه ی Forbes بر این باور است که راهنما کسی است که می تواند آنچه که در ذهن دارید را تبدیل به یک واقعیت کنید. همه ی ما انسان های برای رسیدن به موفقیت یک باور ذهنی داریم و یک طرح ریزی ذهنی انجام داده ایم که در گذر زمان و در طی پاسخ به پرسش “ هدف چیست “ به دست آورده ایم. اما از سوی مقابل ما برای به ثمر رساندن این ایده های ذهنی فراز و نشیب های بسیاری را باید پشت سر بگذاریم که اگر در مسیر رسیدن به هدف ، تنها باشیم ، به مراتب راه سختی را در پیش داریم . اما اگر یک راهنما داشته باشیم ، آنگاه کار ما برای رسیدن به هدف بسیار راحت تر است. از این رو توصیه می کنیم که یک راهنما را در مسیر رسیدن به هدف گذاری های بلند مدت خودتان در اختیار داشته باشید. راهنما پیدا کردن ، خود نیز یک پروسه ی هدفمند است. سعی کنید از افرادی استفاده کنید که حرفه ای هستند و در این راه تجربه ی کافی را دارند.
آخرین توصیه ای که قصد داریم در اختیارتان بگذاریم ، توصیه ای است از کاسیا جمروز ، که او نیز یکی از اعضای تحریریه ی Forbes است. او معتقد است که انسان ها برای رسیدن به اهداف بلند مدت نیاز دارند که با خود عهد ببندند و به این عهد پایبند و استوار باشند تا بتوانند آن را به دست بیاورند. وقتی که یک انسان بی محابا به دل زندگی هدفمند ورود می کند ، میان حقیقت و آنچه که در ذهن دارید ، یک شکاف بسیار واضح می بیبند ، اما تعهد به خود و عهد بستن با خود می تواند این شکاف را پر کند. اگر بخواهیم مثالی در این باب داشته باشیم باید بگوییم که وقتی شما به یک هدف بلند مدت فکر می کنید و پاسخ میدهید که “ هدف چیست “ و برای آن برنامه ریزی می کنید ، میان خودتان تارسیدن به آن هدف یک دوری احساس می کنید ، اما اگر به خودتان متعهد شوید که در یک بازه ی زمانی مشخص ، با توانایی های درونی ، تمام موانع را پشت سر خواهید گذاشت و به آن هدف دست خواهید یافت ، آنگاه دیگر هیچ چیز دور از دسترسی برایتان وجود دارد ، بلکه می توانید با الزام به ان تعهد ، به هدف گذاری بلند مدت خودتان دست پیدا کنید.
پس از آنکه هدف گذاری ها را به لحاظ بازه ی زمانی و در گرو پرسش “ هدف چیست “ ، به شما معرفی کردیم ، حال نوبت آن است که شما با مفهوم هدف گذاری در مقیاس کمیت روبرو شوید.
منبع :
مطلب پیشنهادی
https://mohamadrezateimouri.com/law-of-attraction-new/