ویرگول جان واقعا هر چی دوست دارم بنویسم.. خب می نویسم دلم برای روزهای کودکی تنگ شده برای روزهایی که تعطیلات تابستان پا به پای پدرم در مزراع گندم مشغول جمع آوری گندم بودم..مینویسم از روزهایی که با کفش های میخی 700 تومنی میرفتیم فوتبال ..مینویسم از روزهایی که نه چندان دور است ولی لمس کردنشان برام محال استت... روزهایی که در آرزوی دوچرخه سواری بودیم و تمام طول روز را با لاستیک های کهنه نیسان که البته اگر انهم پیدا میشد سپری میکردیم و ... باید میبودی تا حس کنی چه می نویسم...
راستی الان یک سرچ کوتاه کردم همان کفش های میخی الان جفتی 125 هزار تومان برای فروش گذاشته شده..
