در اوایل قرن بیستم روانشناس آمریکایی «ویلیام مولتن مارستون» (William Moulton Marston) در مطالعات خود برای تیپهای شخصیتی، در جستجوی روشی برای تقسیمبندی و سادهسازی آنها بود. نظریات این استاد دانشگاه هاروارد، تحت تاثیر تفکرات یونگ -روانشناس شهیر سوئیسی- بود. وی در نتیجه مطالعاتش کتاب «احساسات مردم عادی» (Emotions of Normal People) را در سال 1928 منتشر کرد. مارستون در این کتاب میگوید: "بر این باور هستم که انسانها الگوی رفتار هیجانی خود را بر اساس احساسی که نسبت به خودشان و محیطشان دارند، انتخاب میکنند."
براساس این کتاب احساسات افراد به چهار دسته تقسیم میشوند: سلطهجویی یا برتری طلبی (Dominance)، تاثیرگذاری یا نفوذ (Influence)، ثبات (Steadiness) و وظیفهشناسی یا وجدانکاری (Conscientiousness). که از کنار هم قرار دادن چهارحرف ابتدایی نام تست شخصیتشناسی دیسک انتخاب شد.
در واقع اینکه فرد شرایط محیطی خود را مطلوب تلقی کند یا نامطلوب و اینکه احساس کند بر روی شرایط کنترل دارد یا نه، نحوه بروز هیجانات و در نتیجه رفتار او را مشخص میکند.
تست دیسک یک آزمون روانشناسی است که رفتار افراد را مورد بررسی قرار می دهد. برای درک این موضوع باید بدانیم که شخصیت لایه درونیتر از رفتار انسانهاست. شما به آسانی میتوانید رفتار افراد را در دید اول مشاهده کنید اما شخصیت موضوعی درونیتر است و به این آسانیها نمیتوان شخصیت افراد را شناخت.
تست دیسک به علت سنجش رفتار کاری افراد بسیار مورد توجه سازمانها و شرکتها قرار گرفته است. بعلاوه ویژگیهای رفتارشناسی به روش Disc این موضوع است که افراد مختلف میتوانند با تمرین و مطالعه، رفتار طرف مقابل را بشناسند و از این ابزار در مبحث فروش، مذاکره و مصاحبههای شغلی استفاده کنند. دکتر مارستون 4 تیپ رفتاری اصلی برای انسانها در نظر گرفت. تست شخصیت شناسی disc تحت هیچ عنوان شخصیت افراد را تحلیل نمیکند، بلکه به شخصی که در این آزمون شرکت میکند نشان میدهد که کدامیک از چهار حالت در وی غالب است.
معمولا تست دیسک در کنار تستهای دیگر مانند تست شخصیتشناسی MBTI، آزمون نوتریکا 180 درجه، آزمون نئو و یا آزمون اینیاگرام انجام میشود. نتایج آزمونها در کنار هم سنجیده و به این ترتیب بهترین نتیجه برای شناخت رفتار و شخصیت افراد حاصل میشود.
مطالعات ویلیام مارستون ریشه اصلی شکلگیری ابزار رفتارشناسی دیسک بوده است. اما تمام ابزارهای رفتارشناسی DISC موجود پس از او طراحی شدهاند. تئوری رفتارشناسی مارستون مورد استقبال دانشمندان رفتارشناسی قرار گرفت و تقریبا 30 سال پس از مطرح شدن آن پرسشنامههای زیادی در زمینه سنجش رفتار، براساس پارامترهای مطرح شده در مدل او طراحی شد. بتدریج این آزمون شکل تجاری به خود گرفت و برای استفاده در حوزههای مختلف فردی و حرفهای فراگیر شد.
والتر کلارک (Walter Clarke) که یک روانشناس سازمانی بود، بر اساس تئوریهایی که مارستون در کتاب "احساسات مردم عادی" طرح کرده بود یک آزمون ارزیابی کارکنان هنگام استخدام طراحی کرد.
جان گریر (John Geier) حدوداً ده سال پس از مطرح شدن آزمون کلارک، آن را برای رفتارشناسی تمامی افراد به کار برد. به این ترتیب رفتارشناسی DISC به ابزاری برای خودشناسی تبدیل شد.
البته مارستون تیپهای شخصیتی را غیرمنعطف و تکبعدی میدانست، اما امروزه دانشمندان رفتارشناسی معتقدند که همه افراد میزانی از هر 4 تیپ DISC را در خود دارند و سبک رفتاری هر فرد، ترکیبی از چهار ویژگی رفتاری فوق است اما یکی از آنها وجه غالب است.
بسیار مهم است که درک کنیم انسان ها اولویت های یکسانی ندارند. داشتن فهم از این موضوع نه تنها به بهبود روابط فردی کمک میکند بلکه در مدیریت اعضای تیم به نحوی که بتوان از تمام نقاط قوتشان بهره برداری کرد نیز موثر است. نتیجه ی آزمون دیسک هم از این جهت قابل تامل است که بیانگر اولویت های ماست. با استفاده از نتیجه ی این آزمون می توان رفتار افراد را رمزگشایی و یا پیش بینی کرد. اگرچه رفتار انسان میتواند پیچیده باشد، اما کاملا قابل پیش بینی است. هم چنین می توان به نقاط قوت یا ضعف در رفتارهای خود پی ببریم و با آگاهی از این دو مورد توانایی تطبیق مدل رفتاری خود با دیگران را پیدا کنیم.
اکثر روانشناسان شخصیت معتقدند که صفات و موقعیت ها تعاملی هستند، DISC در تشخیص رفتار درست در برابر افراد یا موقعیت ها بسیار مفید است. در واقع DISC برای کمک به مردم در درک خود و دیگران در محدوده رفتارهای روزمره انسانی است. آزمون رفتار شناسی دیسک با دادن درک بهتر از اولویت ها، انگیزه ها و ویژگی های شخصیتی خودمان و دیگران، ما را به یک زبان مشترک مسلح میکند تا بتوانیم روابط بهتری با خود و اطرافیانمان تجربه کنیم.
۴ مدل و ۱۸ الگوی رفتاری وجود دارند که هریک مزیتهای منحصربفرد خود را دارند که در هریک سبکی نسبت به دیگری غالب است. در ادامه آنها را توضیح دادهایم:
افراد با سبک غالب D، به وسیله غلبه بر مخالفان، بر روی شکلدهی محیط تمرکز میکنند تا به نتیجه دلخواه برسند. این افراد دارای اهدافی چون کسب موفقیتهای منحصربهفرد، یافتن فرصتهای جدید، حفظ کنترل مخاطبان، رسیدن به استقلال و دستابی به نتایج نهایی هستند. چالشهای پیش روی افراد سبک D، نشان دادن صبر، نمایش حساسیت، توضیح جزئیات و مشورت گرفتن است. سبک رهبری افراد با D غالب، همراه با اعتماد به نفس، فرمان دادن، پیشگام و مصمم بودن است.
افراد با سبک غالب I، به وسیله تاثیرگذاشتن بر دیگران و متقاعد کردن آنها بر شکلدهی محیط تاکید میکنند. این افراد دارای اهدافی چون با ذکاوت پیروز شدن، دوستی و خوشبختی، رسیدن به مقام از طریق اقتدار و اعتبار، تایید و محبوبیت و ایجاد هیجان هستند. چالشهای پیش روی افراد سبک I، سازماندهی و نظم، تحقیق درباره حقایق، مقاومت در برابر تکانهها، صحبت کردن مستقیم و صریح، تمرکز طولانی مدت و پیگیری بهطورکامل است. سبک رهبری افراد با I غالب همراه با انرژی بخشیدن، تصدیق کردن و پیشگام بودن است.
افراد با سبک غالب S، بر روی همکاری با دیگران درون محیط فعلی و موجود تمرکز میکنند تا وظایفشان را انجام دهند. این افراد دارای اهدافی چون هماهنگی و ثبات، پذیرش گروهی، قدرت گرفتن از طریق نقشهای رسمی و حفظ وضعیت موجود و کنترل محیط هستند. چالشهای پیش روی افراد سبک S، سازگاری سریع با تغییر و انتظارات نامشخص، غلبه بر بلاتکلیفی، ارتقا خود، چند وظیفه داشتن و مقاومت در برابر سازش بیش از حد است. سبک رهبری افراد با S غالب همراه با گشوده بودن نسبت به همه، فروتنی و تصدیق کردن است.
افراد با سبک غالب C، بر روی وجدان و وظیفهشناسی در کار درون محیط موجود تاکید میکنند تا کیفیت و دقت کار را تضمین کنند. این افراد دارای اهدافی چون پایبندی به فرایندهای عینی، دقیق و درست بودن، نمایش ثبات و قابلیت اطمینان، دانش و تخصص و تداوم رشد شخصی هستند. چالشهای پیش روی افراد سبک C، مقاومت در برابر انتقاد یا تجزیه و تحلیل بیش از حد، رها کردن کارها و واگذار کردن وظایف، مصالحه به نفع تیم، شرکت در رویدادها و جشنهای اجتماعی و تصمیمگیری سریع است. سبک رهبری افراد با C غالب همراه با فروتنی، سنجیده و مصمم بودن است.
افراد پس از شرکت در آزمون دیسک، با تیپ رفتاری خود آشنا میشوند. این تست دارای پروفایلهای 15 گانه است که به صورت استاندارد تعریف شدهاند. خصوصیت مهم دیگر تست دیسک این است که برای هر شخص 20 صفت رفتاری ارائه میدهد. این خصوصیات در خروجی تست دیسک به صورت 3 نمودار گزارش میشود که شامل رفتار شخصی، رفتار عمومی و رفتار کاری است.
انگیزش افراد دارای الگوی پیشرفتگرا اکثراً درونی است و از اهداف کاملاً شخصی، نشأت میگیرد. تعهد آنها به اهداف خودشان جلوی پذیرش خودکار اهداف گروه را میگیرد.
افراد دارای الگوی نماینده یا میانجی هم به روابط انسانی و هم وجهه تکلیفمحور موقعیت کاریشان میپردازند.
افراد دارای الگوی ارزیاب ایدههای خلاقانه را برای خدمت به اهداف عملی ارائه میکنند. آنها از روشهای مستقیم برای دستیابی به نتایج استفاده میکنند. ارزیابها رقابتجو هستند، ولی دیگران بیشتر آنها را قاطع می بینند تا پرخاشگر؛ چون ارزیابها ملاحظه دیگران را میکنند.
افراد دارای الگوی مشاور در حل مشکلات دیگران موثر هستند. آنها دیگران را با گرمی، همدلی و درک بالا تحت تاثیر قرار میدهند.
افراد دارای الگوی خلاق نیروهای متضادی را در رفتارشان نشان میدهند. میل آنها به نتایج ملموس با یک گرایش قوی به کمال متعادل میشود و پرخاشگریشان با ملاحظهگر بودنشان فرو مینشیند.
افراد دارای الگوی توسعهدهنده فردگرایان با ارداهای هستند که همیشه به دنبال افقهای جدیدند. به عنوان متفکران متکی به خود و مستقل، ترجیح میدهند راهحلهای خود را پیدا کنند.
افراد دارای الگوی الهامگر آگاهانه تلاش میکنند تا افکار و اعمال دیگران را تنظیم کنند. آنها میخواهند محیطشان را کنترل کنند. آنها میتوانند انگیزههای موجود فرد را برای هدایت رفتار او در جهت تعیین شده، به شکل زیرکانها ی شناسایی و دستکاری کنند.
افراد دارای الگوی جستجوگر عینی، تحلیلگر، خونسرد و گویندههای واقعیت هستند. آنها معمولاً به آرامی راهی مستقل را به سمت هدفی ثابت دنبال میکنند.
افراد دارای الگوی متفکر عینی توانایی پیشرفتهای در تفکر انتقادی دارند. آنها بر اهمیت واقعیتها هنگام نتیجهگیری و برنامهریزی تاکید میکنند و درستی و دقت را در هر کاری که انجام میدهند، مد نظر دارند.
افراد دارای الگوی کمالگرا بسیار وظیفهشناس بوده در کارهایی که نیاز به توجه به جزئیات و دقت داشته باشد کوشا و ساعی هستند. کمالگراها چون خواستار شرایط پایدار و فعالیتهای قابلپیشبینی هستند، در محیطهای کاری کامل تعریفشده راحتتر عمل میکنند.
افراد دارای الگوی مجابگر با دیگران همراهی میکنند و هنگامیکه به سمت اهداف خودشان پیش میروند دوستانه به نظر میرسند. مجابگرها خوشمشرب هستند و میتوانند احترام و اعتماد انواع افراد را به خود جلب کنند. مجابگرها میتوانند عقایدشان را به دیگران القا کنند و مردم را به سمت خود بکشانند و آنها را به عنوان مشتری یا دوست خود درآورند.
افراد دارای الگوی عامل به مهارت در حیطههای تخصصی بسیار اهمیت میدهند. در میل به بهترین بودن یا خوب بودن در برخی زمینههای تخصصی، غوطهور هستند. هر چند تمایل دارند که تنها در یک حیطه متخصص باشند، اما عقیده دارند که در هر زمینهای چیزی میدانند.
افراد دارای الگوی ارتقادهنده شبکه گسترده ارتباطی دارند. آنها اغلب در گروههای اجتماعی دوستانه هستند و مهارت اجتماعی بالیی دارند. به دلیل طیف وسیع ارتباطی، همیشه به افراد کمککننده و یاریگر دسترسی دارند.
افراد دارای الگوی نتیجهگرا اعتماد به نفس بالایی نشان میدهند که ممکن است به حساب تکبر و خودبینی آنها گذاشته شود. آنها فعالانه به دنبال فرصتی برای آزمودن و گسترش دادن تواناییهایشان در راستای رسیدن به نتایج هستند. نتیجهگراها تکالیف دشوار، موقعیتهای رقابتی، وظایف خاص و منحصر به فرد و پُستهای مهم را دوست دارند. آنها مسئولیت انجام وظیفه خود را به عهده میگیرند و پس از به پایان رساندن آن از خود احساس رضایت میکنند.
افراد دارای الگوی متخصص به خوبی با دیگران کنار میآیند. با وضعیت کنترلش ده و شیوه معتدلی که دارند، قادر به کار کردن با سبکهای رفتاری متفاوت و افراد زیادی هستند. این افراد متفکر، باملاحظه و صبور هستند و همیشه تمایل دارند به دوستان خود کمک کنند. تلاش متخصصها در جهت حفظ الگوی آشنا و قابلپیشبینی است. آنها کار خود را در راستای کانالهای هدایتشده و دستیابی به عملکرد باثبات برنامهریزی میکنند. قدردانی و تحسین دیگران به آنها در حفظ سطح ثبات و پایداریشان کمک میکند.
از نظر صحت و اعتبار تحقیقات بسیاری در مورد دقت تست شخصیت شناسی DISC در سطح جهانی انجام شده که همگی مهر تایید بر صحیح بودن نتایج آن زدهاند. در سال 2013 صحت این تست عددی بالغ بر 87 درصد، در سال 2012 میلادی 90 درصد، در سال 2011 صحت آن معادل 90 درصد و در سال 2010 معادل 85 درصد بوده است که این اعداد بیانگر قدرت بالای تست در سنجیدن مولفههای رفتاری افراد است.
در آزمون دیسک افراد براساس ترجیح دادن کار بر افراد و یا ترجیح سرعت بالا بر سرعت متوسط در انجام کار روی نمودار رفته و به 4 تیپ تسلط گرا، متقاعد کننده یا تاثیر گذار، با ثبات و وظیفه شناس تقسیم میشوند. افرادی که در هر ربع قرار میگیرند، در مواجهه با مسائل و مشکلات، موقعیتهای تصمیم گیری و یا روابط نگرش و رفتار مخصوص به خود را بروز میدهند. بنابراین از آزمون دیسک در تشکیل تیم، استخدام یا بهبود عملکرد تیمها و حل تعارضهای آن استفاده میشود.
کسبوکارها به هر یک از این چهار تیپ برای موفقیت نیاز دارند. فکر نکنیم که تیمی که همه افراد آن D باشند ۱۰۰٪ موفق خواهد شد زیرا علاوه بر نتیجهگرایی، یک تیم نیاز به افرادی دارد تا روی قوانین، روابط انسانی، لذت بردن از محیط کار و … تمرکز داشته باشند.
هم چنین آزمون شخصیت شناسی DISC بعنوان معتبرترین ابزار برای ارزیابی، بهبود و توسعه منابع انسانی در دنیا شناخته شده است. لذا به سازمانهایی که در صدد توسعه سازمانی، طراحی و ایجاد تیمهای کاری موفق، افزایش بهرهوری کارکنان، بهبود کیفیت محیط کار، کاهش استرس در محیط کار، ارتباطات اثربخش سازمانی، مدیریت تعارضات در محیط کار و ... باشند، توصیه میشود که حتما از تست دیسک بهره ببرند.
رفتارشناسی دیسک بدون قضاوت صفات رفتاری افراد، فقط به دنبال فهم آنها است. تنها فردی قادر به تفسیر کامل نمودار DISC است که شناخت کاملی از آن داشته باشد. همچنین باید توسط شخصی انجام شود که نسبت به فرد آزموندهنده شناخت کافی داشته باشد. معمولاً اساتید تست شخصیت شناسی DISC برای تحلیل نمودار دیسک افراد، با آنها مصاحبه میکنند تا با خلقیات و شرایط زندگی آنها آشنا میشوند.
در سایت tespro.ir میتوانید با شرکت کارجویان در آزمونها به اطلاعات کاملی از شخصیت افراد دست پیدا کنید.