نشستم و بسم الله.
در حین انجام آن کار چشمم مشغول به خواندن نوشته های روی در شد. نصفه پایینی در سانت به سانت پایه زده بودند و چرندیاتی نوشته بودند که پر بود از اشتباهات گرامری و املایی.
از قضا خودکاری توی جیب فرنچم بود. درش آوردم و شروع کردم به تصحیح کلمات.
خواهر درست است نه خار.
فاک را با اِی نمی نویسند، با یو می نویسند.
صپوختن اشتباه است، سپوختن صحیح است.
بهتر است به جای ننت از ننه ات یا مادرت استفاده شود.
عن را با الف نمی نویسند.
از نوشتن خیلی از تصحیح ها معذورم، در نهایت هم خودم یه گل به گلستان اضافه کردم :
یک افسر نگهبان خوب، یک افسر نگهبان مرده است. اردی نود و هشت.