بازی جرنی در سال 2012 برای کنسول نسل هفتمی سونی یعنی PS3 منتشر شد و تحسین بسیاری از منتقدین رو به همراه
داشت. در جولای 2015 این بازی برای PS4 نیز پورت شد و باعث شد پس از گذاشت چندسال، بازهم این بازی با واکنش مثبت دوباره
منتقد کننده گان و طرفداران بازی های ایندیمواجه شود. و در نهایت هم این بازی در ژوئن 2019 برای ویندوز و در فروشگاه اپیک گیمزمنتشر شد.
وظیفه ساخت این بازی رو شرکت هایی نظیر Thatgamecompany و SnataMonica به عهده داشتند. ناگفته نماند که این بازی متای 92 را در کنسول PS3 و بازهم متای 92 را در کنسول نسل هشتمی سونی بدست آورد که نشان دهنده کیفیت بالای بازی پس از گذشت 3 سال میباشد.
بازی جرنی یک بازی Indie Adenture با دید سوم شخص میباشد. بازیی داستان محور که البته داستان بازی هم بسیار کوتاه هست و نهایتا 2 تا 3 ساعت طول میکشد. ولی این شما هستید که تصمیم میگیرید چند بار بازی رو به سرانجام برسانید و من مطمعن هستم که اگر طرفدار بازی های ایندی هستید،این بازی رو بار ها و بارها و بارها تجربه خواهید کرد ! چرا که در تجربه این بازی یک لذت سیری ناپذیر
وجود دارد.بازیی که البته دارای یک بخش انلاین چند نفره هم میباشد که میتوانید با دوستانتان به صورت تعاملی ساعاتی رو در کنار فضای معنوی این بازی و موسقی دلنشینش سپری کنید و این لذت را با دوستانتان نیز سهیم باشید.
خب، فکر میکنم که مقدمه دیگر بس است ! برویم سراغ نقد و برسی این اثر فوق العاده.
یک خواب شیرین در یک صحرای سوزان!
معمولا برای تجربه یک بازی و لذت بردن از داستان اون توصیه میشه که زبان انگلیسی رو تا یک سطحی متوجه بشیم. خب چون داستان بازی ها با زبان انگلیسی روایت میشوند و برای لذت بردن حداکثری از اون بهتره که بدونیم توی روند بازی چه اتفاقاتی می افتد.
این موضوع در بازی های نظیر Witcher 3, The Last of us, Detroit Become Human و ... بشدت به چشم می آید. البته بعضی از بازی ها هم هستند که حتی اگر داستان بازی رو متوجه نشویم، میتوانیم تا یک حدی از بازی لذت ببریم. از این بازی ها میتوان به بازی های Assassins Creed اشاره کرد. شما برای لذت بردن از بازی حتما لازم نیست داستان اون رو بدونید. میتوانید از کشتن دشمناتون به روش های مختلف و مخفی کاری هایی که خود بازی به شما نشان میدهد لذت ببرید.
اما جرنی توی هیچ کدام از این دسته ها قرار نمیگیرد! شما برای تجربه جرنینیازی به زبان انگلیسی ندارید. اصلا نیازی به خواندن یا ترجمه حتی یک دیالوگ در بازی ندارید! چون حتی یک دیالوگ هم در بازی وجود ندارد!
راوی داستان جرنی، موسقی آن میباشد. موسقیی که در هر لحظه از بازی، تک به تک اتفاقات بازی رو با نت های زیبای آن بیان میکند.
وقتی که برای اولین بار پا به دنیای جرنیمیگذاریم، به معنای کلمه یک بیابان بی آب و علف را میتوانیم مشاهده کنیم. بیابانی که تا جایی که چشم کار میکند، پر است از شن و ماسه های روان !
جلوی روی ما خورشید سوزان قرار دارد. خورشیدی که انعکاس پرتو های آن را میتوان در ماسه ها دید. و در کنار آن، کوه نور! کوهی که راهنمای ما در طول مسیر بازی میباشد. در حین حرکت به سمت کوه، قبر هایی را در کناره و اطراف خودمون مشاهده میکنیم. اینکه چه کسی آن سنگ های یادبود را برای درگذشتگان قرار داده را فقط خدا میداند.
راستی، شخصیتی که ما وظیفه کنترل و همراه شدن در این سفر طولانی را برعهده داریم، یک شخص بدون صورت سیاه گونه، با عبای قرمز عربی میباشد. شخصیتی که حتی بدون صورت هم میتوان زیبایی را در آن جویا شد. کسی چه میداند ؟ شاید ما مسیح آخر الزمانهستیم!
فرا بخوان و پرواز کن!
تنها نیستیم. شاید تنها ترین از نوع خود باشیم ، اما تنها ترین جاندار در این بیابان نیستیم. نمیدانم چگونه باید توصیف کنم ! موجوداتی از جنس عبا ؟ خلاصه هرچه هستند، زبان مارامیفهمند! با جلو تر رفتن در مسیر بازی ، به موجوداتی قرمز رنگ و مستطیلی شکل با سایز و اندازه ای کوچک مواجه میشویم. موجوداتی که به صورتی گروهی و دایره وار در حال پرواز هستند. با نزدیک تر شدن به آنها، میتوانید آن ها را فرا بخوانید. صدایی دلنشین که از شخصیت ما بیرون می آید و باعث میشود که آنها به طرف شما جذب شوند. شالی که به گردن شما هست را شارژمیکنند و باعث میشوند که ما قدرت پرواز را برای لحظه ای کوتاه داشته باشیم.
البته در طول بازی این قابلیت رو خواهیم داشتم که با دریافت انرژی از یک سری علامت های مختلف، بلندی شال گردن خود را افزایش دهیم و انرژی بیشتری در شال گردنمانذخیره کنیم ک البته نتیجه اشپرواز طولانی تر میباشد.
بهتر است که انرژی مان را صرف پرواز های بیهوده نکنیم. چون در بازی یک سری خرابه هایی شبیه معابد وجود دارد که برای ورود به بعضی از آنها نیاز به پرواز کردن دارید. در این معابد، شخصیت داستان ما با گذشته و اتفاقات آن آشنا میشود. فلش بک هایی به گذشته که روایت میکند چه اتفاقی افتاده! و اینکه چرا ما تنها بازمانده ایم. دیگران کجا هستند؟ البته همانطور که گفتم، در این روایت ها نیز حتی یک دیالوگ وجود ندارد و تماما به صورت تصویری شما را غرق در داستان خود میکند.
با پیشبرد داستان بازی متوجه میشویم همانطور که این موجودات مسئولیت بخشیدن قدرت پرواز را به ما دارند ، همانقدر هم ما مسئولیتی نسبت به آنان داریم ! تعداد از این موجوداتی دوست داشتنی در زندان های بیابانی گیر افتاده اند! باید آنان را نجات داده و ازادکنیم.
فل فل نبین چه ریزه !
جرنیگرافیک منحصر بفردی که بگوییم "شاهکار گرافیکی" است ندارد.
شما در این بازی هیچ حرکت پارکوری رو انجام نمیدید! لازم نیست حین تجربه جرنی
نگران زمانبندی باشید که مبادا یک وقت در این مرحله از بازی بمیرم! در جرنی قرار نیست نگران
حمله ناگهانی دشمناتانباشید. جرنی به معنای کلمه " ساده بی آلایش" است.
جرنی از آن دسته بازی هایی است که هر کسی به آن علاقه مندمیشود.
جرنی را میتوان به استراحت گاه گیمر ها تشبیه کرد. بعد از تجربه یک بازی
شوتر اول شخص آنلاین که حسابی خسته شده اید و گاهی هم ممکن است
اعصابتان نیز درگیر شده باشد، جرنیمیتواند تمام خستگی را از تنتان در آورد،
به ذهنتانآرامش بخشد و برای دقایقی شمارا از تمام فشار های روحی و روانی دور کند.
برای تجربه جرنی لازم نیست طرفدار سبک خاصی از بازی ها باشید.
چه طرفدار ریسینگباشید، چه طرفدار بازی های شوتر و چه طرفدار بازی های
اسپورت، از آن نهایت لذت را خواهید برد چون جرنیمخاطب خاصی ندارد.
جرنی از آن دسته بازی هایی است که حتی سن خاصی برای تجربه آن نیاز ندارد.
هر کسی با هر سنی میتواند از آن لذت ببرد. چه یک کودک 10 ساله باشد یا بزرگسال 30 ساله.
در هر صورت خود را با جریان داستان جرنیهمراه خواهید کرد و از تک تکلحظات آن لذت خواهید برد.
موسقی متن این بازی بر عهده Austin Wintory بوده است. آستین به معنای واقعی
یک شاهکار را در موسقی متن بازی های ویدئویی ارائه داده است. بیش از 70 درصد
بار احساسی بازی را موسقی متن آن به دوش میکشد. موسقی متنی که البته
در بهترین زمان در حین ماجراجویی ما پخش میشود. موسقی متنی که در
لحظات نا امیدی بازی، کور سو های امید را برای ادامه راه در وجود ما زنده میکند.
کلام آخر
خیلی دوست داشتم بیشتر در مورد داستان بازی توضیح بدم، اما تا همینجا بسنده میکنم و باقی داستان را به خود شما واگذار میکنم.
جرنی، معنوی ترین اثری میباشد که از بدو تولد تا کنون تجربه کرده ام. اثری که شاید هر کسی باید آن را تجربه کند. اینکه گاهی وقت ها موسقی قدرتمند تر از هزاران دیالوگ است . اینکه بعضی وقت ها بهتر است که روایت داستان را به خود شخص واگذار کنیم. اینکه برای ساختن یک بازی فوق العاده، نیازی به زرق و برق گرافیکی، دیالوگ های سنگین، انیمیشن های پیچیده و هزاران ایتم دیگر نیست! فقط کافیست روح تجربه کننده را با داستان همراه کنید. اینکه بدانید چه چیزی میتوانید شخص را مجذوب اثر شما کند و باعث شود بارها و بارها آن را تجربه کرده و خسته نشود.
جرنی اگر بهترین بازی مستقل نباشد، بدون شک یکی از بهترین ها است. بهترین هایی که میتواند برای سالیان سال در افکار شما باقی بماند.
. موستقی متن فوق العاده
. ارزش تکرار بالای بازی
. گرافیک بصری خیره کننده
. داستان گویی منحصر به فرد
. ندارد