عکاسی مدرن یک محیط بینظم است و مدام در حال تغییر میباشد. تعریف عکاس هم درحال تغییر میباشد. محدودیت ورود به این عرصه در ضعیفترین حالت خودش است و سندرم تقلید در بالاترین میزان خودش میباشد. به همین خاطر در این مقاله تصمیم گرفتهایم پیشنیازهای ذهنی که برای عکاسی در این جو لازم است را بررسی کنیم:
اینستاگرام پر از عکاسهای فوقالعاده است. آنها جوانتر از شما هستند، استعداد بیشتری دارند، قراردادهای تبلیغاتی دارند، به تمام دنیا سفر میکنند. این عکاسها در راه خودشان ثابت قدم هستند، فالوورهای آنها بیشتر از چیزی است که شما بتوانید تصور کنید و آثار شما در مقابل آثاری که آنها تهیه میکنند خیلی ضعیف به نظر میرسند. فرو رفتن در این چاله و از دست دادن کنترل کار خیلی سادهای است.
صبر کنید؛ خودتان را با چیزی که در گذشته بودهاید مقایسه کنید. پیشرفتهایی که داشتهاید را ببینید. بهتر است بدانید که برای هرکسی که به اندازه کافی تلاش کند، فضا وجود دارد. استعداد خام بخش کوچکی از پیشرفت یک عکاس است. حتی اگر تمام زندگی خودتان را وقف عکاسی کنید همیشه عکاسهای بیشماری وجود خواهند داشت که بهتر از شما هستند و عکاسهای بیشماری هم وجود خواهند داشت که بدتر از شما هستند.
زمان بیشتری را صرف عکاسی و ادیت کنید و کمتر در ذهن خودتان وقت بگذرانید.
بزرگترین تفاوت بین یک عکاس موفق و یک عکاس ضعیف اشتیاق آنها است. عکاسی که محکوم به شکست است منتظر میماند تا دانش و اطلاعات به او داده شود. این عکاس میخواهد تجهیزات سنگین حمل نکند و پروسه عکاسی سریع و آسان باشد. اما یک عکاس موفق عکاسی است که عاشق پروسه عکاسی مدرن است، از یادگرفتن موضوعات جدید لذت میبرد و به دنبال تکنیکهای جدید میرود. این عکاس هنگامی که نیاز به کمک داشته باشد به سراغ افراد حرفهای میرود، از منابع موجود استفاده میکند. این فرد زمان بیشتری را صرف عکاسی و ویرایش عکسهای خودش میکند و زمان کمتری را صرف فکر کردن به موضوعات کم اهمیت میکند.
مانند افراد موردعلاقه خودت، عاشق عکسهایت باش
یک بازخود صادقانه ممکن است مودبانه، رک، دوستانه یا خشن باشد ولی این بازخورد یکی از موارد ضروری برای رشد و پیشرفت میباشد. حتی در صورتی که برای دل خودتان هم عکاسی میکنید، در جلسات نقد و بازخورد شرکت کنید. برای اینکه یک نفر تصاویر شما را ببیند، جزئیات آنها را بشکافد و به هرچیزی که فکر میکند قابلیت پیشرفت دارد اشاره کند هیجان زده شوید.
تلاش کنید عکسهای خودتان را همانطور که افراد مورد علاقه خود را دوست دارید دوست داشته باشید. شما باید از نقاط ضعف و نقاط قوت آنها اطلاع کامل داشته باشید و نباید مانند یک تابلوی تکامل یا یک کابوس با ابری از ناامنی با آنها رفتار کنید. عکاسی براساس علاقه ما به گرفتن بازخورد درمورد نقصهای خودمان پیشرفت میکند.
عکاسی مدرن یک نوع قصهگویی است که براساس اهداف واضح پیشرفت میکند.
عروسی، غذا، پرتره، منظره، مستند، فتوژورنالیسم، ماکرو، فاین آرت، سرگرمی و… هرکدام از شاخههای عکاسی مدرن روش متفاوتتری برای عکاسی دارد و باید از استایلها و دیدگاههای متفاوتی استفاده کنید. هرکدام از این سبکها مهارتها و تجهیزات مختلفی نیاز دارند و بسته به سبکی که انتخاب میکنید ممکن است ارتباطات انسانی بیشتر و یا کمتری داشته باشید. در واقع عکاسی یک نوع قصهگویی است که با اهداف شفاف پیشرفت میکند، حتی اگر برای سرگرمی باشد.
مطالعه بیشتر: ۵ سلف پرتره از زنان که ندیدهاید!
آیا هنوز سبک عکاسی خودتان را پیدا نکردهاید؟ به این فکر کنید که چرا ظاهرهای خاصی را نیاز دارید. از یک شاخه خاص خوشتان نمیاید؟ شاخه دیگر را انتخاب کنید. ممکن است شاخهای که در آن بهترین هستید چیزی نباشد که از آن لذت میبرید. ممکن چیزی که از آن لذت میبرید را هنوز امتحان نکرده باشید. ترجیح میدهید در تمام زمینهها مهارت داشته باشید یا در یک زمینه خاص حرفهای باشید؟ آیا سبک مورد علاقه شما از لحاظ مالی در دسترس نیست؟ چیزهایی که برای شما در دسترس است را امتحان کنید، فرمهای مختلف را امتحان کنید و ببینید به چه چیزی جذب میشوید.
داستانی که میخواهید بگوئید را انتخاب کنید، سپس اجازه دهید داستان روی پروسه ویرایش تاثیر بگذارد.
عکاسی در مقابل ویرایش؛ آیا خیلی مفهومی هستید و از تحریف واقعیت لذت میبرید؟ یا یک مستند واقعی را ترجیح میدهید؟ ممکن است ترجیح شما چیزی بین این دو باشد. به صورت آگاهانه به این فکر کنید که چرا میخواهید عکسهای شما به صورت خاصی دیده شود؟ فراتر از ترندهای زیباییشناسی بروید و با دقت انتخاب کنید که میخواهید با عکاسی چه داستانی را بازگو کنید. سپس اجازه دهید داستان روی پروسه ویرایش تاثیر بگذارد.
عکاس مشهور آنسل آدامز یکی از موفقترین افرادی که از عکاسی به عنوان یک فرم هنری استفاده کرد، کمک کرد دیدگاه عموم درمورد این موضوع با استفاده از تمرکز روی خالص بودن پروسه عکاسی تغییر کند. به همین دلیل هنگامی که به صورت آگاهانه تصاویر واقعی را با ویرایش ادغام کنید، عکاسی مدرن تبدیل به یک هنر خواهد شد.
اضافه کردن شفافیت نیاز به شجاعت دارد، عکاسی بی هدف باعث پیشرفت نخواهد شد.
مطالعه بیشتر: نگاهی کوتاه به تاریخ طولانی عکاسی – قسمت اول
این سوال بزرگ را هرچقدر زودتر از خودتان بپرسید بهتر است. حتی اگر بعدا مجبور شوید جواب آن را عوض کنید. آیا این چیزی است که میخواهید زندگی خودتان را با آن پیش ببرید؟ آیا منبع درآمد اولیه شما عکاسی خواهد بود یا فقط یک شغل جانبی برای درآمد بیشتر است؟ آیا عکاسی شما یک کار بشردوستانه است یا یک خروجی خلاقانه؟ اگر اینطور است چه هدفهایی را میتوانید تعیین کنید تا بتوانید داستان خودتان را به صورت کاملا تاثیرگذار بازگو کنید؟
به این فکر کنید که عکاسی چطور در زندگی شما جای خواهد گرفت، چرا به آن علاقه دارید و میخواهید کار شما چطور روی دیگران تاثیر بگذارد؟ هرکدام از این سوالها درمورد میزان زمان، انرژی و پولی که برای دنبال کردن این مسیر نیاز دارید اطلاعاتی در اختیار شما قرار میدهد. برای افزایش شفافیت به جرات زیادی نیاز دارید زیرا مشخص کردن جایگاه عکاسی در زندگی شخصی خودتان باعث قضاوت میشود و به اطرافیانتان این اجازه را میدهید که درمورد پیشرفت شما سوال بپرسند و پیشرفتتان را اندازهگیری کنند. اما عکاسی بی هدف از مقایسه در امان میماند و درمقابل ارزیابی مصون است ولی باعث پیشرفت نخواهد شد.
عکاسی مدرن بیضرر نیست و عواقب زیادی دارد
این اصل بیشتر درمورد عکاسی خیابانی، مسافرتی و پرتره صدق میکند. عکسهای شما داخل خلا نیستند. همه ما دیگران را با استفاده از تجربیات زندگی خودمان به تصویر میکشیم و دوست داشته باشیم یا نه تجربیات زندگی ما زاویهدار هستند و بخشی از داستان میباشند. برخی اوقات این تصاویر با اهداف خاص (مانند خودنمایی کردن، رونمایی از زیبایی یا ثبت مسافرتها) به نمایش گذاشته میشوند و برخی اوقات هم از آنها درآمد خواهیم داشت ولی خیلی کم پیش میآید که عکسها را نزد خودمان نگه داریم.
عکاسی مدرن بیضرر نیست و عواقب زیادی دارد. یک دوربین، مانند اکثر تکنولوژیها میتواند وسیلهای باشد که برای مقاصد خوب یا بد مورد استفاده قرار بگیرد. یک دوربین میتواند مانند زلزله یک نسل را تحت تاثیر قرار دهد و یا مانند اعتراضات خیابان تیانانمن آشفتگیها را به توجه عموم برساند ولی در مقابل، میتواند برای پخش پروپاگاندا و یا آسیب رساندن به افراد ضعیف مورد استفاده قرار بگیرد. فراتر از تجربیات خودتان فکر کنید، هیچوقت به قانون طلائی اطمینان نکنید، به سخنان کسانی که درموردشان اشتباه فکر کردهاید گوش کنید برای پیداکردن پرسپکتیوهایی که مخالف دید شما است وقت بگذارید و با توجه زیاد عکسهای خودتان را خلق کنید.