گذشته استقلال و پرسپولیس به ما نشان میدهد هیچ بازیکنی با یک گل، یک پاس گل، یک نمایش درخشان یا یک مهار چشمنواز نتوانسته نشانی برای سینهاش به ارمغان بیاورد. محبوبیت، شهرت، جاودانگی و تحسین در باشگاههای پرطرفدار تهرانی با تداوم عملکرد مطلوب بهمدت طولانی بهدست میآیند.
پس از یک شروع کمفروغ در لیگ، دو دیدار حذفی برابر دو تیم سرسخت دسته یک و البته گلگهر تازه لیگ برتری شده و البته تعطیلی دوهفتهای فوتبال باشگاهی، فرصت مناسبی بود جهت تکمیل پروژه پیچیدهای که آندرهآ استراماچونی برای استقلال درنظر گرفته است. چینش سهدفاعه که بازیکنان آبیپوش برای خو گرفتن با آن به عنصر زمان نیاز دارند، یک بعد از تحولاتی است که کمکم تأثیر خود را در تیم بروز میدهد، اما تحول اصلی در تغییر شیوه اتصال مهرههای ماشین نوین استقلال رخ نداده است؛ بلکه خود مهرهها نیز عوض شدهاند و وظیفه پر کردن جای خالی مهرههای قبلی برروی دوششان سنگینی میکند.
میتوان گفت تمام جدیدالورودهای استقلال بهنوعی تحتالشعاع عملکرد ستارههایی قرار دارند که در این دو فصل به هر علتی راه در خروجی باشگاه را در پیش گرفتند. عارف غلامی در کنار سیدمجید حسینی لیگ هفدهم زیر ذرهبین میرود، به سیاوش یزدانی بهعنوان جانشینی برای پژمان منتظری نگاه میشود، تعداد گلهای شیخ دیاباته حتی در دوران مصدومیتش با مامه تیام مقایسه میشود، از ساقهای علی دشتی جادویی انتظار میرود که خاطرات تلخ و شیرین طارق همام را از یاد آبیهای پایتخت پاک کند، حتی سجاد آقایی که با گلزنیهایش در قلب استقلالیها جایش را باز کرده، بهگونهای پنهان با عملکرد اللهیار صیادمنش سال گذشته -پیش از سرماخوردگیاش- رقابت میکند.
فعلاً مهم نیست این بازیکنان تا چه حد در زمین تمرین یا مسابقه کمر به تلاش بستهاند؛ مادامی که هواداران استقلال تیم محبوبشان را فرسنگها پایینتر از جایی که دوست دارند میبینند، نه یک گل، نه 100 پاس سالم، نه برتری در 10 نبرد تنبهتن و هر چیز دیگری از بازیکن تازهوارد در ذهنشان یک ناجی جدید نمیسازد.
برای هواداری که تیمش در رده یازدهم جدول جا خوش کرده است، اهمیتی ندارد که مسعود ریگی یکی از دقیقترین بازیکنان آبیپوش در ارسال پاس است یا آرش رضاوند با بهکار بردن تکنیک و هوش خود بارها پسران آبی را در موقعیت گلزنی قرار داده است. این ریگی و رضاوند جای آیاندا پاتوسی و امید ابراهیمی را در هیچ قلب آبی نمیگیرند.
از سویی دیگر، بهغیر از دیاباته و هروویه میلیچ، هیچکدام از خریدهای تابستانی استقلال روزی که با پیراهن آبی باشگاه عکس یادگاری گرفتند از کارنامهای در سطح یک مهره کلیدی که بتوان برای دیدارهای حساس و سرنوشتساز روی آنها حساب باز کرد برخوردار نبودند. سلطان نیمهآبی پایتخت، علی جباری، روز معارفه آندرهآ استراماچونی این جمله را بهصراحت بیان کرد: «بازیکنان جدید در حد و اندازه نام استقلال نیستند.» ریگی، رضاوند، دشتی و سیاوش یزدانی هیچکدام در پست خود از برترینهای لیگ هجدهم نبودند. شاید آنها بتوانند نظر اسطوره استقلال نسبت به خودشان را تغییر دهند، ولی تنها نه در چند هفته پیشرو.
گذشته استقلال و پرسپولیس به ما نشان میدهد هیچ بازیکنی با یک گل، یک پاس گل، یک نمایش درخشان یا یک مهار چشمنواز نتوانسته نشانی برای سینهاش به ارمغان بیاورد. محبوبیت، شهرت، جاودانگی و تحسین در باشگاههای پرطرفدار تهرانی با تداوم عملکرد مطلوب بهمدت طولانی بهدست میآیند.
وریا غفوری روزی که به استقلال پیوست، یکی از بهترین مدافعان راست کشور بود، ولی او هم در جمع آبیپوشان یکشبه وریا غفوری نشد. از طرفی، مرتضی تبریزی و ایسما گونسالوس در نخستین بازی خود برای استقلال پایشان به گلزنی هم باز شد. جایگاه نازل این دو روی سکوهای آبی گواه خوبی بر این موضوع هستند؛ سندی بر اینکه تازهواردهای استقلال تازه نبرد برای سفت کردن جای پایشان در تاریخ استقلال را آغاز کردهاند.