1. در سال 96، تقریباً کل جامعه فوتبال کشور قانع شدهبود که برای پیشرفت در عرصۀ ملی و باشگاهی به حضور مربیان خبره خارجی نیاز است. این را صرفاً شکستهای سهمگین استقلال و ذوبآهن برابر تیمهای ثروتمندی چون العین و الاهلی اثباتنکرد؛ بلکه نمونههای موفقی مانند برانکو ایوانکوویچ، وینفرد شفر، و کارلوس کیروش، تفاوتهای فنی گزینههای خارجی برجسته و اکثر داخلیها را نمایانساختند.
2. اما دیری نپائید که طوفان وخامت اقتصادی با حمله به بدنه اقتصادی نحیف فوتبال ایران ادامه حضور چشمرنگیهای کاربلد را با چالشهای عدیده مواجهکرد. حتی پیش از چنین طوفانی، برخی از باشگاههای حتی لیگبرتری با کسری بودجه شدید و ابهامات مدیریتی و مالکیتی غیرمعقول دستوپنجه نرم میکردند.
3. اکنون، حتی برای غولهای فوتبال ایران، حتی برای متولی تیمهای ملی فوتبال، حفظ خارجیهای سابق سختتر از هر زمان دیگری شدهاست. فسخ قرارداد آندرا استراماچیونی، حتی فوتبالدوستانی را که هوادار استقلال نیستند مشوش کردهاست؛ زیرا تقریباً همه میدانند این داستان تلخ جدایی تنها مختصّ آبیهای تهران نیست؛ امسال این غمنامه برای فوتبال ایران یک روایت تکراری بود.
4. چند ماه پیش از جنتلمن ایتالیایی، فدراسیون فوتبال دو سرمربی خارجی خود را بهدلیل عدم استطاعت مالی لازم ازدست دادهبود؛ کارلوس کیروش و زلاتکو کرانچکار. تابستان جاری نیز برانکو و پائولو سرجیو که یکی از درخشانترین برگهای تاریخ پرسپولیس و صنعت نفت را قلم زدهبودند، بار خود را بستند تا راهی لیگ پر زرقوبرق عربستان سعودی شوند؛ دو سفر کنایهآمیز برای غرور ملی!
5. مارک ویلموتس، آندرا استراماچیونی، و مصطفی دنیزلی، در عرض کمتر از سه هفته از ایران رفتند تا فوتبال کشورمان تهیتر از بار فنی و دانش روز دنیا گردد. اما خبر بدتر آن است که گابریل کالدرون نیز معوقاتش را دریافت نکرهاست و با درهای خروج باشگاه فاصله چندانی ندارد. دراگان اسکوکچیچ نیز دو ماه پیش علنا تهدید به کنارهگیری از هدایت آبادانیها کرد.
6. در چنین فضایی، جمعی از اصحاب رسانه طرح عبور از مربی و بازیکن خارجی را ریختهاند و فوتبال ایران را به داخلیگرایی صرف تشویق میکنند. استدلال آنها چیست؟ پاککردن صورت مسئله؛ یعنی دردسر ناشی از مطالبات پرداختنشده و شکایت خارجیها به فیفا.
7. مشکل باشگاهداری در ایران اما بهمراتب فراگیرتر است. باشگاههایی مانند پارس جم هستند که نهتنها به سرمربی و بازیکن، بلکه حتی به سوپرمارکت و هتل بدهکارند. در این شرایط، سرمربی داخلی یک مزیت نسبت به همتای خارجی دارد: اگر طلبش را نتوان داد، دستش به جایی بند نیست. نمیداند حقش را از چهکسی بگیرد. احتمالاً هم در انتها ناچار به بخشش طلبش در ازای دریافت رضایتنامه میگردد.
8. متولیان محترم فوتبال ایران! متاسفانه باید اقرارکنید که در این ورزش حرفهای، سالهاست با مژده و هشتگ و وعده و ادبیات حماسی گندمی درو نمیشود. اقتصاد فوتبال ما ورشکسته است؛ چه با تحریم، چه بی تحریم. راه نفسش بستهاست. اگر میخواهید این فوتبال نفسی دوباره بکشد و جانی تازه بگیرد، لازم نیست شقالقمر کنید. فقط حق فوتبال را بدهید. بگذاریذ حق پخش و راههای دیگر درآمدزایی در اختیار باشگاهها باقی بماند. از مالکیت خصوصی باشگاهها حمایت عملی کنید. مهمتر از همه، به مدیران متفرقه اجازه ورود به این فضا را ندهید.
9. همین فروردین امسال بود که برانکو ایوانکوویچ در مصاحبهای گوشزد کرد که با ادامه این شرایط، فوتبال ایران در چند سال آینده آماتور خواهدشد. جدایی استراماچیونی در اوج، صحهای بود که به مصاحبه برانکو گذاشتهشد. مرد ایتالیایی با صراحت این پیام را به فوتبال ایران منتقل کرد که زیر این ساختارها، هیچ نیروی باکیفیتی در بلندمدت دوام نخواهدآورد. پایبست این خانه را ترمیمکنید؛ قبل از آن که آوارش روی سر ما خرابشود.
10. به یاد دارم که سایمون کوپر در "فوتبال علیه دشمن" میگفت: "در کشورهای جهانسومی، فوتبال شرایط حاکم بر کشور را بهخوبی منعکس میکند."