ورزشگاه تازهتأسیس تاتنهام غرق در شرم و اندوهی بود که وایتهارتلین هیچگاه تجربه نکردهبود. احساسات ناگوار روی سکوهای سفید وصفپذیر نبودند. مائوریتسیو پوچتینو آرامتر از همیشه شاگردانش را به برخاستن مانند یک مرد تشویق میکرد. او برابر میکروفونها سعیداشت از نیمۀ اول خوب تیمش بگوید؛ از بدهنگامبودن دقائق گلهای خورده زنبقها که تمرکزشان را بههم ریخت؛ ولی خارج از اتاق کنفرانس، هیچکس زدن هفت گل در لندن را صرفاً یک اتفاق نمیدانست.
بایرنمونیخ که شناختهشدهترین نماد فوتبال باشگاهی آلمان در قارۀ سبز است، شب سهشنبه نظم تیمی و آمادگی روانی بالای آلمان 2014 را با خود به لندن برد.
بازی بزرگ سهشنبهشب قراربود یکی از نزدیکترین تقابلهای هفتۀ دوم لیگ قهرمانان باشد. تاتنهام با پشتوانه نائبقهرمانی تاریخی سال قبل پا به میدان گذاشتهبود؛ و بایرن نیز برای سپردن شروع ضعیفش در فصل جدید به بار فراموشی. کارل هاینس رومنیگه افسانهای از این نبرد بهعنوان رویارویی دو مهاجم هدف برتر جهان یاد کردهبود. مانوئل نویر و هوگو لوریس از زمان تقابل سهمگینی در یکچهارم نهایی جامجهانی 2014 داشتند در باشگاههایشان در اوج بودند. لوریس همچنان در تیمملی فرانسه کاپیتان سه بازیکن اصلی بایرن، پاوارد، کومان، و تولیسو بود.
اما گویا ایندست پیروزیهای مقتدرانه در نبردهای بزرگ تخصص آلمانیهاست. نظم تیمی در زمین، دوری از اضطراب و غرور، و تمرکز کامل به پیروزی سه ویژگی بارزی هستند که هرگاه یک تیم آلمانی از آن برخوردار بوده، دست به کار بزرگی زدهاست. همین ترکیب بینظیر پنج سال قبل مانشافت را با خردکردن قلب برزیل راهی ماراکانایی کرد که قراربود آوردگاه انتقام سلسائو از فوتبال بابت شکست غمبار سال 1950 و تقدیم جام قهرمانی به اروگوئه باشد.
نبرد آلمان-برزیل در نیمهنهایی که بسیاری آن را از دیدار نهایی رقابتها نیز جذابتر پیشبینی میکردند بهطرز غیرمنتظرهای یکطرفه جریانیافت. بازخوردها از برد حماسی هفت-یک برابر سلسائو، شخصیت حرفهای پسران یواخیم لو را برگ برندۀ ژرمنها قلمداد میکردند. متس هوملس، رهبر خط دفاعی مانشافت، رمز برد تاریخی تیمش را در این دانست که آلمان با احترام به رقیب قدم به زمین نهاد و ازروی همین احترام، تمام توانش را برای 90 دقیقه پیشرو بهکار برد. گویا تنها یک حقیقت در زندگی 11 سفیدپوش درون چارچوب سبز وجود داشت: نیمۀ اول دیدار.
بایرنمونیخ که شناختهشدهترین نماد فوتبال باشگاهی آلمان در قارۀ سبز است، شب سهشنبه نظم تیمی و آمادگی روانی بالای آلمان 2014 را با خود به لندن برد. سرژ گنابری هرگاه اراده میکرد، از هرجای زمین، ضربۀ بغلپای خود را به تور دروازه لوریس میچسباند. یان فرتونگن و توبی آلدروایرلد برابر حملات مهاجمین باواریایی با نهایت سردرگمی ایستادگی کردند. اوج داستان را رابرت لواندوفسکی بهنهایش گذاشت؛ سر همان گلی که پوچتینو بدهنگام بودن آن را توجیه مناسبی برای آشفتگی بازیکنانش در نیمۀ دوم خواند. او در شلوغی شدید محوطه هجدهقدم صاحب توپ شد. پشت خط جریمه؛ و در حالیکه پشتش به دروازه بود. اما با چرخش ناگهانیاش را توأم با ضربۀ دقیقی کرد که کنج دروازه خروسها را در آغوش گرفت. گویی از دو چشم غیبی در پشت سرش کمکگرفته.
نمایش بایرن کواچ بیش از اینکه ما را به این فکر بیندازد که بایرن امسال تا چه اندازه مدعی تصاحب جایزۀ بزرگ چمپیونزلیگ است، فوتبال را امیدوار به تماشای دوباره تیمی ساخت که آلمان رویایی 2014 را تداعی میکند. آنهم در حالیکه حال آلمان یواخیم لو چندان مطلوب نیست و حذف از گروهی جامجهانی سال گذشته هنوز بر دوش فوتبالدوستان این کشور سنگینی میکند.