حتما اين جمله رو زياد شنيديد:
" اگر همان كاري را انجام ميدهي كه هميشه انجام دادهاي، همان چيزي را بدست خواهي آورد كه هميشه بدست آوردهاي"
از اين جمله ميشه استنباط كرد كه اگه تا حالا موفق نبودي و الان ميخواي موفق باشي بايد راه و روشت رو عوض كني كه حقيقتا جمله غلطي هم نيست. تغيير روش و ديدگاه ميتونه به تغيير نتيجه هم كمك كنه.
توي يك بازي كسي برنده ميشه كه قوانين بازي رو بلد باشه و به اونا عمل كنه اما در بازي زندگي، خيلي از قوانين ثابت نيستن و اين ما هستيم كه ميتونيم در شرايط مختلف، قواعد مختلفي انتخاب كنيم.
براي اينكه بيشتر به اين موضوع پي ببريم بهتره چند مثال از طبيعت و قوانين حاكم بر اونو بررسي كنيم. از اونجايي كه اندك سوادي در زمينه برق و الكترونيك دارم اولين مثال رو از كتاب آقاي "چارلز دسور" مطرح ميكنم. حتما دوستان مهندس ما ميدونن كه اين كتاب رو دكتر "جبه دار" ترجمه كردن و الحق و الانصاف تمام تلاششون رو كردن كه مفاهيم رو به سخت ترين شكل ممكن انتقال بدن :)
اگه بحث مدارهاي الكتريكي دوران دبيرستان رو بياد داشته باشيد، "حتما" قوانين كيرشهف ( Kirchhoff ) هم بياد داريد. در صفحه دوم همين كتاب كه ذكر خيرش بود، اين مطلب رو مطرح كرده كه "چه زماني قوانين كيرشهف معتبر نيستند؟" و در ادامه، "مدار فشرده" رو معرفي كرده و گفته زماني كه ابعاد قطعات مدار خيلي كوچك باشند يا خيلي بزرگ باشند (نسبت به طول موجي كه با فركانس كار طبيعي آنها متناظر است) قوانين كيرشهف معتبر نيستند.
با برسي اين طبيعت بيجان (الكترون) ميشه اين نتيجه رو گرفت كه قانون ثابتي براي جريان و ولتاژ الكتريكي وجود نداره و اين قوانين وابسته به يه چيزايي هستن مثلا اينجا بحث " ابعاد " مطرح بود. پس وقتي كه با قطعاتي در اندازهي نانومتر سر و كار داريم بايد يجور رفتار كنيم و وقتي كه با قطعاتي در اندازهي متر سر و كار داريم بايد يجور ديگه رفتار كنيم.
مثال ديگهاي كه شايد به ذهن شما هم خطور كرده باشه، قوانين مكانيك كلاسيك و مكانيك كوانتومه كه چون دوست دارم خيلي مفصل در موردش حرف بزنم، بهتره فعلا بيخيالش بشيم.
خب... منظور از بيان اين مطالب چي بود؟
ميخواستم بگم تغيير لازمه. حتي در كوچكترين مسائل زندگي.
مثلا بايد در مواجهه با مشكلات زندگي متفاوت عمل كنيم. بعضي وقتها مشكلات كوچيك هستن و به راحتي حل ميشن اما بعضي وقتا مشكلات خيلي بزرگن و روشهاي قبلي ديگه پاسخگو نيستن.
ابراز احساساتمون هم بايد تغيير بديم. به همه نميشه به يك اندازه محبت كرد. اندازهي دل آدمها رو بسنجيم بعد بهشون محبت كنيم.
گفتارمون هم بايد تغيير بديم. ديدين چجوري با بچههاي كوچولو حرف ميزنن؟ دليلش اينه كه درك اونا از زندگي متفاوته. اندازهي درك آدمها رو بسنجيم بعد باهاشون گفت و گو كنيم.
با اين تغييراته كه ميتونيم قاعدهي بازي رو خودمون انتخاب كنيم و به هدفمون نزديك بشيم.
همين...
فكر كنم من هم منظورمو به بد ترين شكل ممكن انتقال دادم :)
ممنون كه تا آخر خونديد.