ویرگول
ورودثبت نام
ایمان قاسمیان
ایمان قاسمیان
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

قصه‌ی پرغصه‌ی تفاوت UX و UI

احتمالاً این اولین مطلبی نیست که درباره‌ی این تفاوت می‌خونید. اما تمام تلاشم بر اینه که آخریش باشه.

تجربه کاربر (UX) در ذهن کاربر اتفاق می‌افته و رابط کاربر (UI) ابزار خارجیه
تجربه کاربر (UX) در ذهن کاربر اتفاق می‌افته و رابط کاربر (UI) ابزار خارجیه


تفاوت UX و UI در چیه؟

اگه دنبال یک آمپولید، این دو سه تا جمله کافیه:

«تفاوت UI و UX در ماهیتشونه. UI ابزاره، قابل دیدن/شنیدن/لمس کردن و آبجکتیوه (عینیه). اما UX تجربه‌ست، غیرقابل دیدنه و سابجکتیوه (ذهنیه).»

خب شما رو به خیر و ما رو به سلامت. اما اگه دوست دارید بیشتر بدونید، با من همراه شید.


تعریف UI

واژه‌ی UI یا همون User Interface به «واسط/رابط کاربر» ترجمه شده. یعنی «چیز»ی که میان «انسان» و «رایانه» قرار می‌گیره و انسان به واسطه‌ی اون با رایانه یا محصول دیجیتال ارتباط برقرار می‌کنه.

اما اون چیزی که امروزه بیشتر تحت عنوان UI می‌شناسیم، GUI یا Graphical User Interface یا «رابط کاربر گرافیکی» هست. ما از طریق رابط کاربر گرافیکی که روی یک نمایشگر می‌بینیم، با رایانه ارتباط برقرار می‌کنیم. اما UI محدود به GUI نیست. از واسط‌های کاربری اولیه مثل Command Line که بگذریم، امروزه ما از راه‌های مختلفی با رایانه‌ها ارتباط برقرار می‌کنیم. مثلاً وقتی دستوری رو از طریق صدا به سیری، کورتانا یا الکسا می‌دیم، از (VUI (Voice User Interface یا رابط کاربر صوتی استفاده کردیم.

برخی از انواع رابط‌های کاربر که البته برخی زیرمجموعه همدیگه هستن
برخی از انواع رابط‌های کاربر که البته برخی زیرمجموعه همدیگه هستن


وقتی از طریق حرکات و اشارات با کینکت ارتباط برقرار می‌کنیم، از واسط کاربر «اشاره محور» یا Gesture Driven UI استفاده کردیم. ممکنه در آینده تکنولوژی‌های جدیدی بیاد که ما از طریق واسط‌های دیگه (مثل فکر کردنِ صِرف) به رایانه دستور بدیم.

همه‌ی این توصیفات برای درک بهتر «ابزار» بودنِ UI بود.

رابط کاربر (UI) یک شیء خارجیه و انسانی نیست. این ابزارها فعلاً از طریق ۳ حس از حواس پنج‌گانه (بینایی، لامسه و شنوایی) قابل ارتباط برقرار کردن هستند.


اما حالا UX چیه؟

همونطور که از اسمش پیداست User Experience تجربه‌ایه که کاربر هنگام کار با محصولات (در بحث ما محصولات دیجیتال) کسب می‌کنه. از خودتون بپرسید آیا میشه «تجربه» رو مثل «ابزار» با حواس پنجگانه حس کرد؟ آیا شما می‌تونید همونطور که آبجکت‌هایی مثل مانیتور رو می‌بینید و صدای اسپیکر رو می‌شنوید، تجربه‌ای که دوستتون حین کار با یک اپلیکیشن داره رو هم حس کنید؟

تقریباً خیر. تجربه برای هر فرد متفاوته. حتی حرفه‌ای‌ترین طراحان تجربه کاربر هم نمی‌تونن تجربه‌ی یک کاربر رو حین استفاده از محصول دقیقاً درک کنن. اون‌ها فقط می‌تونن با استفاده از یک سری «روش‌ها و ابزارها» صرفاً خروجی‌های این تجربیات رو اندازه گیری کنن و بر اساس این داده‌ها طراحی بهتری انجام بدن که منجر به تجربه‌ی بهتری بشه. (این «روش‌ها و ابزارها» رو یادتون باشه تا در ادامه بهش برگردم.)

اگه می‌خوایم تفاوت UI و UX رو بهتر درک کنیم، بهتره که تفاوت «ابزار بیرونی» و «تجربه درونی» رو بهتر درک کنیم.

حالا سوال پیش میاد که اگه UX یعنی تجربه درونی، پس چرا بعضی از دیزاینرها میگن «UX یعنی تحقیق، تحلیل، پرسونا، تست کاربردپذیری و...»؟

اون چیزی که چنین جاهایی UX اطلاق میشه، در واقع UXD یا User Experience Design (طراحی تجربه کاربر) هست که شامل یک سری روش‌ها و مراحل میشه: تحقیقات کاربر، معماری اطلاعات، تست کاربردپذیری و غیره. همون چیزایی که چند خط بالاتر هم بهش اشاره کردم. مثلاً یک روش اینه که کاربر رو حین استفاده از محصول مشاهده کنن و ببینن چه رفتارهایی از خودش بروز میده، یا داده‌های محصول رو بررسی کنن و ببینن کاربران در چه صفحاتی از محصول بیشتر می‌مونن و الی آخر. این روش‌ها به ما کمک می‌کنن که تا حدودی اون تجربه‌ی ذهنی کاربر رو از طریق برخی نشانه‌ها و نتایج عینی قضاوت کنیم و زیرمجموعه UXD هستن. اما UX فقط تجربه‌ی شخص کاربر هست و در ذهن کاربر اتفاق می‌افته.


 تفاوت UX و UXD
 تفاوت UX و UXD



منظور از این که میگن فلان رابط کاربر، یو ایکسِ خوبی نداره چیه؟

اگه منظور این باشه که این UI باعث ایجاد تجربه‌ی بدی در ذهن کاربر میشه؛ جمله‌ی درستیه. اما اگه UX رو به صورت آبجکتیو بخشی از UI در نظر گرفته باشیم (مثلاً ساختار یا استراکچر UI) حرف غلطی هست.

نمیشه با بررسی UI به صورت قطعی و کامل نسبت به خوب یا بد بودن UX حکم داد. اینطور محتواها بیشتر تفاوت Good UI و Bad UI رو نشون میدن.
نمیشه با بررسی UI به صورت قطعی و کامل نسبت به خوب یا بد بودن UX حکم داد. اینطور محتواها بیشتر تفاوت Good UI و Bad UI رو نشون میدن.


همونطور که پیش‌تر گفتم، شما حین تحقیق، تست و طراحی تجربه کاربر می‌تونید از طریق روش‌هایی میزان رضایت کاربر رو از تجربه‌ی کارش با اون محصول بسنجید و طراحی بهتری انجام بدید. روش‌هایی مثل تست کاربردپذیری، مصاحبه با کاربران، مطالعات میدانی و الی آخر.

به عنوان مثال یکی از روش‌هایی که میشه از طریقش فهمید تجربه کاربر از کار با محصول خوبه یا نه (Good or Bad UX)، مصاحبه با کاربر هست:

توی این تصویر می‌بینید که کاربر (U) داره تجربه‌ای (X) که با محصول داشته رو حین مصاحبه بیان می‌کنه
توی این تصویر می‌بینید که کاربر (U) داره تجربه‌ای (X) که با محصول داشته رو حین مصاحبه بیان می‌کنه

 

یک مثال دیگه برای درک بهتر این موضوع، تست کاربردپذیری هست که شما کاربر رو حین کار با محصول می‌تونید ببینید و بهش بگید بلند بلند فکر کنه تا «شاید» اون احساس درونی‌ای که لمس کردنش فوق العاده دور از دسترس هست، بدین وسیله یه مقدار عینی‌تر بشه و بتونید کمی بهتر درک کنید که آیا Good UX در حال رخ دادن هست یا Bad UX:

کاربر در حال کار با محصول و محقق UX در حال مشاهده و ارزیابی
کاربر در حال کار با محصول و محقق UX در حال مشاهده و ارزیابی


جمع‌بندی:

UI : ابزار، قابل رؤیت، لمس یا شنیدن - آبجکتیو

UX: تجربه و احساس، غیر قابل دیدن، شنیدن، لمس کردن، بوییدن، چشیدن (توسط دیگران) - سابجکتیو

UXD: حرفه، روش

تجربه کاربریرابط کاربریuxuiدیزاین
طراح تجربه و رابط کاربر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید