خشونت در شکل های مختلفی وجود داره و همشون فیزیکی نیستن. وقتی کسی مداوما از کلماتی برای ترسوندن، توهین کردن و کنترل شخصی استفاده میکنه، درواقع داره خشونت کلامی میورزه.
خشونت کلامی توی روابط عاشقانه یا رابطه والد فرزندی خیلی اتفاق میوفته. اما توی شرایط دیگه هم اتفاق میوفته.
تفاوت بین یک بحث معمولی با خشونت کلامی چیه؟
همه ی ما توی روابطمون گاهی بحث میکنیم. و بعضی اوقات کنترل خودمون رو از دست میدیم و داد میزنیم این شاید طبیعی باشه چون هممون انسان هستیم ولی خشونت کلامی نرمال و طبیعی نیست.
بعضی از مثالهای یک بحث معمولی اینهاست( چون ممکنه دو جانبه اتفاق بیوفته دوجانبه نوشتم):
اما خشونت کلامی این ها هستند:
چه در یک رابطه عاشقانه و چه در رابطه ی والد فرزندی برچسب زنی یک رفتار ناسالمه که برای تحقیر فرد استفاده میشه
برای مثال:
تلاشی برای کمرنگ کردن و تحقیر شما ست که حرف های طرف مقابل میتونه خود برتربینانه، اهانت آمیز و کنایه آمیز باشه تا فرد احساس برتری بکنه
برای مثال:
انتقاد سازنده مشکلی نداره، اما در یک رابطه کلامی توهین آمیز، به ویژه برای تخریب عزت نفس شما خشونته
برای مثال:
آزارگر معمولا میخواد که شما حس بدی نسبت به خودتون داشته باشین. برای اینکار از تمسخر و خجالت زدگی برای پست کردن شما و خدشه دار کردن اعتاد به نفستون استفاده میکنن
برای مثال:
دستکاری ذهنی تلاشی برای تغییر شما به چیزی هست که شما رو کنترل میکنه و از استقلالتون کم میکنه
برای مثال:
همه ما هرچند وقت یکبار اشتباه میکنیم. اما آزارگران کلامی شما رو بابت رفتار خودشون سرزنش میکنن. اینکه شما خودتون باعث شدین ازار کلامی ببینین
برای مثال:
اگر شخصی مداوما به شما اتهام بزنه که دارید کار اشتباهی رو انجام میدین میتونه از حسادت اونها باشه یا مثلا از حس گناهی که نسبت به رفتارشون دارن( توجه کنید دوباره برای حس یا رفتارشون شما رو مقصر میدونن) و باعث میشه حس بدی نسبت به خودتون و رفتارهاتون داشته باشید
برای مثال:
از اینکه با شما صحبت کنن سرباز میزنن، بهتون نگاه نمیکنن و جلب توجهشون سختتر میشه
برای مثال:
یک تلاش سیستماتیک برای اینکه شما خودتون رو زیر سوال ببرین. این کار میتونه موجب این بشه که برای چیزهایی که تقصیر شما نیست عذرخواهی کنین. همچنین این روش باعث میشه که بیشتر به آزارگر وابسته بشین
برای مثال:
گفتم که این غیر عادی نیست که دو نفر باهم بحثشون بشه و حتی سر یه چیز بیشتر از یبار بحث کنن تا وقتی که به یه نتیجه ای برسن. اما شخص ازارگر بارها و بارها بحث قبلی رو پیش میکشه تا شما رو اذیت کنه
برای مثال:
تهدیدهای آشکار می تونه به معنای افزایش سوء استفاده کلامی باشه. منظور هم ترساندن شما برای گرفتن موافقت یا سکوته
برای مثال:
اگر فکر میکنین مورد خشونت کلامی هستید به حس ششمتون اعتماد کنید. یادتون باشه که این خشونت ممکنه تشدید بشه. حالا که خشونت کلامی رو تشخیص میدین باید یه فکری براش بکنین
جواب قاطعانه و یک روش یکسان برای همه در مقابل خشونت کلامی وجود نداره این موضوع خیلی بستگی به شرایط شما داره
برای جلوگیری از خشونت کلامی میتونین از در منطق وارد بشین مستقیم به آزارگرتون بگین که حرفش شما رو ازار میده و بهش خشونت کلامی میگن. بعد از اون مرزهاتون رو مشخص کنین. درگیر بحث های بی سرانجامی که توش خشونت میبینین خودتون رو نکنین. همچنین صحبت با مشاور یا گروه درمانی میتونه کمک کننده باشه و درهای جدیدی رو به روتون باز کنه.