بهاحتمال زیاد تبلیغات محیطی شرکت تپسی رو دیدید. هرچند این اولین باری نیست که تپسی از چنین شیوهی تبلیغاتی برای معرفی برند خودش بهعنوان یک تاکسی آنلاین استفاده میکنه اما این پیامها بیشتر به ماهیت کسب و کارشون نزدیکه. ازنظر من این بنرهای تبلیغاتی که تنها ویژگیشون یک جملهی بامزهست میتونه بهترین کمپین تبلیغاتی سال گذشته باشه.
شرکتهایی مثل اسنپ یا تاچسی با تکیه بر اینکه مدت بیشتری در بازار کسبوکار تاکسیهای اینترنتی هستند ویا بخاطر داشتن رابط کاربری بهتر تاکنون مشتریهای بیشتری رو هم به خودشون جذب کردند و از اونجایی که نرخ بازگشت از مشتری قدیمی بیشتر از نرخ جذب مشتری جدید هست سرمایههای خودشون رو صرف این دست از مشتریان میکنند. چیزی که برای سالیان سال شرکتها از هر نوع کسبوکاری بر سرش رقابت کردند و میکنند اینه که کی خدمات بهتری رو میده.
با این حساب به نظر میرسه که تبلیغات تپسی به گونهای بیهوده هست چون تبلیغاتش تمرکزی روی خدمات نداشته. اما اگر بیهوده بوده چرا این سبک از تبلیغات توسط این شرکت حداقل به مدت یک سال ادامه داشته؟ درواقع راهبُرد تپسی بجای جذب مشتری روی تبدیل مشتری هست.
تپسی میدونه که مشتریان تاکسیهای آنلاینی مثل اسنپ به خاطر خدمات مشابه حاضر نیستند که از سرویسهای تاکسی انلاین دیگری استفاده کنند. درنتیجه در تبلیغات محیطی با جملات کوتاه خندهدار و بامزه سعی در جذب مشتریهایی داره که در واقع بین تاکسیهای آنلاین هنوز در گردش هستند و تصمیم قطعی برای استفاده از یک سرویس نگرفتند یا در شرایطی خاص حاضر به تعویض تاکسی آنلاین همیشگیشون با یک تاکسی آنلاین دیگه هستند. هرچه هست به نظرم تصور ما از ماهیت تپسی خصوصاً کسانی که به استفاده از یک تاکسی آنلاین متعهدند عوض شده.
ازنظر من این شیوه تبلیغ، یکی از شیوههای عالی بازاریابی محتواست که میتونه وجود داشته باشه. تپسی با تمرکز بر قدم اول راهبُرد بازاریابی یعنی پاسخ دادن به این سوال که «چه کسانی را باید جذب کرد؟» و ایجاد پرسونا موفق شده تا خودش رو به میدون رقابت با اسنپ وارد کند.
حالا اگر بخوام بیشتر در مورد این موضوع صحبت کنم باید بگم که هسته اصلی این سبک از تبلیغات خلاقیت، سادگی و خودمانی بودن هست. این سه عامل اصلی در جملات گذشته این برند هم بهوضوح مشخص بودند.
بازاریابی مدرن درواقع تطبیق داشتن با دیدگاه و جهانبینی مشتری هست. مشتریها متفاوت هستند و شیوههای امروزی باید طوری باشند که برای همه جذاب باشه و درعینحال به ارزشها یا اهداف بنیادین شرکت اشاره کند.
همه شرکتها ارزشهایی که با استفاده از اونها بتونن داستانی بسازن ندارند. بسیاری از شرکتها بهسادگی برای فروش محصولات در راستای تأمین یک نیاز ساخته شدند. پیدا کردن ارزشهای بنیادین یا اهداف یک شرکت و استفاده از اونها در بازاریابی برای جذب مشتری پایدار نیازمند مدیریت خوبی هست که از نظر من تپسی بهش رسیده و برای همین باید بهش آفرین گفت.