از ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۱ اپرا وینفری، مجری برنامه تلویزیونی بود که بیشترین میزان مخاطب تلویزیونی رو داشت و میشه گفت یه جورایی مثل برنامهی نود ما ایرانیها بود. در طی دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی، اپرا ملکهی تمام رسانهها، تبدیل به یک برند شده بود. برندی که بسیار فراتر از صفحهی تلویزیون بود! ایشون در عین حال که به خاطر فعالیتهای انساندوستانهاش و شرکت در فعالیتهای خیرخواهانه، مدال آزادی و صلح رو از طرف رئیسجمهور وقت آمریکا دریافت کرد، یک مولتیمیلیاردر هم بود! جالب اینه که، کل زمانی که ایشون مشغول به انجام این امور بشردوستانه بود، تنها یک عادت ساده داشت: نوشتن گزارش روزانه. یا به قول خودمون: خاطره نوشتن.
گزارش روزانه نوشتن یعنی فکر کردن در مورد اتفاقهای زندگی و روی کاغذ آوردن اونها، به همین سادگی! هیچ چیز بیشتری لازم نیست. ولی بر خلاف ساده بودنش، این عمل، نقش کلیدی و تاثیرگذاری در زندگی حرفهای خیلی از افراد پرکار و معروف داشته. همونطور که احتمالا بتونین حدس بزنین، نوشتن گزارش روزانه، عادت مورد علاقهی خیلی از نویسندههاست. از مارک تواین گرفته تا ویرجینیا وولف و خیلیهای دیگه. خیلی به ندرت پیش اومده که نویسندهای خاطرهی روزانه ننویسه.
فایدهی نوشتن گزارش از فعالیتهای روزانه چیه؟
گزارش نوشتن، این فرصت رو برای شما فراهم میکنه که از تجربیات گذشتهتون، درسهای جدید یاد بگیرید. یعنی خوندن نوشتههای قدیمیتون مثل این میمونه که یک کتاب خفن رو برای بار دوم بخونید، جملات رو به شکل جدیدی میبینید و مفاهیم جدید ازش یاد میگیرید؛ به گذشته، از زاویهی دیگهای نگاه میکنید. فقط این بار، داستان زندگیِ خودتونه که دارید دوباره میخونیدش.
گزارش نوشتن حافظهی شما رو تقویت میکنه. همونطور که زمان، چهرهی شما رو بدون اینکه متوجهش بشید، کمکم تغیر میده، گذر زمان میتونه افکار شما رو هم به همین شکل عوض کنه. باورهای ما، هر چه که تجربههای بیشتری به دست میاریم تغییر میکنن؛ ولی با نوشتن، افکار ما بینابین صفحات دفترچهی خاطراتمون، فریز (Freeze) میشن و باقی میمونن. دیدن یک تصویر قدیمی از خودتون شاید جالب باشه، چون یادتون میاره که چه شکلی بودید، ولی دفترچهی خاطرات، از اینم جذابتره چون طرز فکر گذشتهتون رو برای شما زنده میکنه.
نوشتن گزارش روزانه به شما انگیزه میده از زمانی که در اختیار دارید بیشترین استفاده رو ببرید. انگار، وقتی میدونید قراره اتفاقاتِ روزتون ثبت بشه، تلاش بیشتری میکنید که حداقل یک انتخاب و عملکرد خوب، تا قبل از غروب آفتاب داشته باشید. من خودم بعضی وقتا با خودم میگم: دلم میخواد مشب یه چیز هیجانامگیزی برای نوشتن داشته باشم.
نوشتن گزارش روزانه، کارنامهی پیشرفت شما در طی زمانه. اینکه یک جمله، در مورد اتفاق خوبی که امروز افتاد بنویسید، بعدا اگه یه زمانی جالتون خوب نباشه، احساس بیحوصلگی یا ناامیدی کنید، میتونین همون یک جمله رو بخونین و سر حال بیاین. وقتی آدم یه روز بد رو میگذرونه و به قولی، اعصاب نداره، خیلی به راحتی یادش میره که تا به اون زمان چقدر پیشرفت داشته، ولی با داشتن گزارش روزانه، شما راحتتر میتونید، زاویهی نگاهتون رو، مثبت نگه دارید. یک نگاه به نوشتههاتون میندازین و مدرک زندهی پیشرفت و رشدی که داشتین رو میبینین.
دکتر بهزاد چاوشی از صفحهی ارگانیک مایندد.
وقتی مطلب بالا رو از صفحهی ارگانیک مایندد خوندم تصمیم گرفتم که سال جدید رو با نوشتن خاطرات روزانهام شروع کنم و دیشب خاطرات روز اول فروردین رو توی سررسیدی که تهیه کردم نوشتم.