
این روزها، دیگر همه ما به خوبی میدانیم که ایران درگیر یکی از شدیدترین خشکسالیهای چند دهه اخیرش شده است؛ به طوری که حتی بارشهای شدیدی که برای یک ماه آینده پیشبینی میشود نیز آن را جبران نمیکند. به این معنا که اگرچه ما احتمالا سیلهای شدیدی در غرب کشور، به خصوص در حاشیه رودخانهها، خواهیم داشت؛ اما منابع آب شرب ما همچنان برای سال آینده درگیر کمبود خواهند بود.
حقیقت امر این است که ایران عزیز ما، فعلا به دلایلی احتمالا به این راحتیها به « روز صفر آبی» نمیرسد؛ چرا که بارشهای شدیدی را در طی ماه آینده تجربه خواهد کرد و از سوی دیگر، احتمالا ارتفاعات ما پوشش حداقلی و مناسبی از برف رو خواهند داشت که منجر به پایداری بیشتر منابع آبی میشود؛ چرا که این برفها یا در قالب منابع آب زیرزمینی و یا در قالب رودخانهها وارد سدها شده و آب را تامین میکنند و اگر شرایط مطابق پیشبینیها باشد ممکن است این منابع تا حدودی بحران را به معنی رسیدن به «روز صفر آبی» به تعویق بیندازند: اما ماجرای بحران آب ایران به این سادگیها نیست.
منابع آب زیرزمینی درحال تخلیه هستند!
مهمترین و جدیترین مسئله در زمینه آب، این است که ایران اگرچه همچنان میتواند منابع آبی خود را تامین کند؛ اما این به بهای تخلیه میلیاردها متر مکعب از منابع آب زیر زمینی خود برای تامین آب شرب، کشاورزی و صنعت است. حال میزان این تخلیه منطقه به منطقه متفاوت است: در تهران و اصفهان، ما شدیدترین میزان فرونشست را در سطوح شهرها تجربه میکنیم.
بنابراین علیرغم آنکه ما باید از اینکه به روز صفر نمیرسیم خوشحال باشیم؛ اما به همان اندازه و بیشتر باید مراقب آنچه که درحال رخ دادن است نیز باشیم و وقتی میگویم «ما» منظورم هر دو رکن جامعه و حاکمیت است؛ چرا اگر حاکمیت برنامهریزی مناسبی نداشته باشد، بخواهد همچنان کار سادهتر را انجام بدهد و با دادن رانتهای موقتی آبی، مسئولیت را از روی دوش خود بردارد، ما با خطر وجودی رو به رو خواهیم شد.
از سوی دیگر نیز، اگر همچنان جامعه نخواهد یا در شرایطی به سر ببرد که نتواند در راستای مسئله ریاضت آبی قدم بردارد، ما باز هم نتیجهای نخواهیم گرفت؛ با این تفاوت که اگر حاکمیت برنامه ریزی درستی داشته باشد، میتواند تقریبا همه افراد جامعه را مجبور به اجرای سیاستهای خود کند و ابزار کنترل منابع را تا حد قابل قبولی دارد.
راهکار چیست؟ راهکار اصلی و جدی کاهش مصرف آب در تمام بخشهاست؛ در حین اینکه میتوان برای مصرف برخی بخشها نیز اقداماتی را در راستای جدا کردن مصرفشان از منابع آبی زیر زمینی و سطحی انجام داد. برای مثال میتوان صنایع بزرگ و سنگین را به استانهای ساحلی یا نزدیک به ساحل برد و آبشان را از طریق دریا تامین کرد.
در حین آنکه علیرغم این اقدامات، کاهش مصرف آب در خانهها، جلوگیری از هدر رفت آب در مسیر انتقال، کاهش مصرف کشاورزی با راهکارهایی مثل صنعتی کردن کشاورزی، ممنوعیتهای منطقهای برای کشت محصولات آببر و ممنوعیت برای حفر چاههای جدید ممکن هستند؛ اما همه این اقدامات نیازمند داشتن یک حاکمیت مقتدر با حمایت داخلی است. حمایت مردم معمولا جلب میشود؛ اما در ایران چیزی به نام دولت یا حاکمیت را به این معنا که ابتکار عمل داشته باشد در مواجه به مشکلات نمیبینم.
چه باید انجام دهیم؟
همانطور که بالاتر گفتم، ایران تقریبا در طی چند سال گذشته دارای دولت نبوده است و ابتکار عمل از دولت گرفته شده است؛ چرا که اولا به لطف جریانهای سیاسی داخلی و خارجی و حماقتهای تاریخیشان، دولتها با یک رای حداقلی و اندک انتخاب میشوند و دوما، در طی دهه نود توانمندی دولت و حاکمیت در برابر سرکشیهای جریانهای سیاسی از بین رفته است.
بنابراین، احتمال اینکه دولت و کلیت نظام سیاسی ما حتی یک قدم هم به سمت راهکاری مثل صنعتی کردن کشاورزی برود تقریبا صفر است؛ چرا که چنین حرکتی منجر به بیکاری بخشهایی از جامعه میشود و این حاکمیت هم باید توانایی کنترل شورشهای ناشی از این اصلاحات را داشته باشد، هم توانمندی ایجاد شغل برای این مردم را که چنین توانمندی اصلا وجود ندارد. تازه این جدای از آن است که جریانهای سیاسی که دولتهای ما را تشکیل میدهند، معمولا جریانهایی هستند که هیچ سطحی از وطنپرستی و منافع ملی برایشان تعریف نشده است. شاهد میخواهید: اظهارات روسای بانکهای مرکزی ما رو در رابطه با پخش منابع ارزی کشور در دهه نود بخوانید!
با این وضعیت، همچنان مشکلات آبی ما وجود دارند. بنابراین آنچه که فعلا میتوان نسبت به آن اقدام کرد بخشی است که مرتبط به مردم است. به این معنا که مردم عادی، حداقل در حد خود و درحد آب شربی که کشور هم هزینه زیادی برای تامین آن میکند و هم تامین آن با کیفیتی که سلامتی افراد به خطر نیفتد، دشوار است کمی بیشتر رعایت کنند.
برای مثال، خبرگزاری ایمنا چندی پیش اینفوگرافی زیر را منتشر کرده بود که به نظرم هم آمارهای جالبی رو مطرح میکرد و هم توصیههای سادهای داشت:

حقیقت این است که مصرف آب شرب و خانگی در ایران چیزی حدود 6 تا 10 میلیارد متر مکعب برآورد میشود؛ از سوی دیگر این آب بسته به منطقه، از طریق سدها یا منابع آب زیر زمینی تامین میشود. بنابراین، هر مقداری که بتوان در این زمینه مصرف را کنترل و کاهش داد، حتی در حد چند لیتر در روز به ازای هر نفر، در صورتی که این اتفاق از سوی همه مردم باشد، این منابع آب زیرزمینی و سطحی پایدارتر خواهند بود.
بنابراین، خود این صرفهجویی به تنهایی مشکلات آبی ما را حل نمیکند؛ اما فشاری که به محیط زیست و طبیعت وارد میشود را تا حدی کاهش میدهد و این تنها کاری است که ما به طور عادی، برای خودمان و محیط زیست کشورمان میتوانیم انجام دهیم.