پارسا عباسی مفرد
پارسا عباسی مفرد
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

مسیر یا مقصد؟

تا نیمه‌ی دوم سال1399 که خب سرم همش توی درس و کتابم بود و چیزی از زندگی نفهمیده بودم ولی خب از اونجا به بعد دیگه محیط خشک – بی‌روح و بی‌ثمر دانشگاه و البته کتاب های کتاب های تاریخ گذشتش نتونست منو قانع کنه که زمانمو براش بذارم . منی که تا اون موقع صرفاً از خوندن اخبار تکنولوژی لذت میبردم ، تصمیم گرفتم که "بزنم یک صفحه از این زندگانی را" و علاوه بر لذت بردن از پیگیری اخبارش سعی کنم بخشی ازش باشم . دنبال یه راهی میگشتم که وارد این حوزه بشم ولی خب این هزارتوی تکنولوژی رو چه به من ! با هزار جور کلنجار رفتن با خودم و البته دیدن دوره‌ی پایتون مقدماتی جادی (که البته تمومش نکردم) به این نتیجه رسیدم که به قول جادی با همون دیتایی که دارم انجامش بدم و به مرور بهترش کنم که البته دیتای من چیزی بیشتر از سرچ های گوگل و پست های اینستا نبود . اتفاقی پستر دوره‌ی طراحی وبسایت آمانج رو دیدم ؛ همونو چسبیدم و توی دورش ثبت نام کردم . درواقع آمانج شد دروازه‌ی ورود من به حوزه تکنولوژی و برنامه نویسی . دوره تقریبا 6 ماهی طول کشید و من هر لحظه ای که برای آموزشش وقت میذاشتم ، اول مشعوف می‌شدم و بعد به خودم بد و بی‌راه می‌گفتم که چرا زودتر دنبالش نرفتم . خلاصه دوره تموم شد ولی من دیگه اون آدم سابق نشدم . من زخم خورده بودم ؛ زخمم هم الحق و الانصاف کاری بود !
کارم شده بود سرچ کردن دنبال کلید واژه هایی که از توی دوره‌ی آمانج دیده بودم . میدونستم همین کلیدواژه‌ها باید قدم بعدی من باشن . میدونستم که باید روی حوزه فرانت-اند زمان بذارم و توش خودمو بهتر کنم اما واقعا نمیدونستم قدم بعدیم باید چطور بردارم!
از خوندن tutorial های w3school و انتظار برای لود شدن وبسایتش رسیدم به پوستر های بوتکمپ کوئرا . چیزه خفنی بنظر می‌رسید . پیگیرش شدم که ببینم میتونم توش ثبت نام بکنم یا نه ولی با دیدن پیش‌نیاز هاش فهمیدم که هنوز مونده تا برسم ! ولی خب خبر خوب این بود که فهمیده بودم از کدوم کانال باید پیگیری کنم . دقیقا ! خوده کوئرا !
توی وبسایتش گشتم و دیدم دوره ی فرانت اند برگذار می‌کنه و با دیدن سرفصلاش ، حس ترس و اشتیاق هم زمان بهم دست داد . میخواستم یادشون بگیرم اما می‌ترسیدم از اینکه سخت باشه و دوره رو ادامه ندم !
بهترین گزینه ی روی میزمو انتخاب کردم . دقیقا ! . . .ثبت نام کردم .کم کم پیش میرفتم و خب چون یک سری دیتای جامع ازش توی دوره‌ی قبلی بهم داده بودن مسیرم نسبتا خوب بود و البته هرجا حس میکردم که دیگه نمیفهمم ، یا دیگه نمیتونم راه حل رو پیدا کنم ، یاد حرف جادی میفتادم که میگفت هرجا دیدی گیر کردی برگرد و مبحث رو دوباره شروع کن و منم دقیقا همین کارو می‌کردم . البته الان که دارم این متن رو می‌نویسم هنوز دوره تموم نشده متاسفانه چون در کنارش تمرکزمو روی یک مبحث جذاب دیگه هم گذاشتم . درست حدس زدید . سئو !
استارت ماجرای سئو وقتی خورد که پدرم شاکی بود از اینکه سایتش که خودم براش طراحی کردم با سرچ کردن اسمش بالا نمیاد . وقتی در جواب بهش گفتم که :" خب چون سئو نیست" گفتش که خب "برو یاد بگیر" و همون جا بود که فهمیده داشتن دانش سئو برای پیشرفت حوزه‌ی کاریم لازمه . نکته‌ی خوب قضیه اونجا بود که دیگه لازم نبود برم بگردم و یک دوره‌ی معتبر پیدا کنم برای سئو ؛ چون آمانج داشت دورش رو برگزار می‌کرد و فقط کافی بود همون‌جا ثبت نام کنم .
رفته رفته که دوره رو طی میکردم علاقم به سئو بیشتر می‌شد و وقتی با حوزه‌ی تولید محتوا بیشتر آشنا شدم متوجه علاقه‌ی شدیدم به نوشتن شدم . درواقع من آدم پیگیری بودم و البته قبلش هم روزمرم رو تا حدودی می‌نوشتم اما وقتی دیدم توی سئو و تولید محتوا دقیقا همین ویژگی ها بکارم میاد ، پیش خودم گفتم که چرا توی همین حیطه مشغول به کار نشم ؟ درواقع در این زمان تصمیم گرفتم که به صورت حرفه‌ای این مسیر رو ادامه بدم و الان به اون نقطه رسیدم که می‌خوام در مجموعه ای که کارآموز سئو و تولید محتوا می‌‌پذیره مشغول به کار شم .
درواقع اینجوری شد که اینطوری شد !
ارادتمند

سئوسئو سایتطراحی وبسایتداستان نویسیروزمره نویسی
دانشجو | علاقه‌مند به تکنولوژی،هنر،موسیقی و فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید