محمدرضا
محمدرضا
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

اثر سیاه چاله ای

یک جرم* به واسطه ی خمی که در صفحه‌ی فضا زمان ایجاد میکنه، اجرام دیگر به سمتش متمایل میشن، در نهایت به هم میرسن و جرم هاشنو با جمع میشه.

پس از این واقعه جرم اون جرم* بیشتر میشه، پس میدان گرانشی اش بزرگتر میشه و اجرام بیشتری به سمتش جذب میشن. یه دور باطلی پیش میاد :)

جرم بیشتر -> گرانش بیشتر -> که منجر میشه به جرم بیشتر! -> گرانش بیشتر -> ...

به همین دلیل افراد موفق، موفق تر میشن،

کسی که پروژه بگیره، به مرور زمان پروژهای بیشتری میاد سمتش،

کسی که اعتبار داره، اعتبارش بیشتر میشه،

بیزنسی که مشتری داره، مشتری هاش بیشتر بیشه،

کسی که روزمه اش پر تر میشه، پیشنهاد کاری بیشتری میاد سمتش،

متوجه پترن شدید دیگه :)


و به صورت نمایی این جاذبه افزایش پیدا میکنه، تا دیگه میرسه به سیاه چاله. جایی که جرم یک سیاه چاله به تنهایی میتونه از جرم یه کهکشان بیشتر بشه. این قانون بنیادی طبیعته، و خیلی جای اعتراض نداره. پس دفعه ی بعد یه آدم فوق العاده پولدار دیدید که هر روز داره پولدار تر میشه، یاد اثر سیاه چاله ای بیوفتید.

گرچه این سیاه چاله‌ها اگر با اختیار خودشون خمس پولشون رو بین افراد نیازمند تقسیم میکردند هر سال، دیگه کسی لنگ نیازهای پایه ایش برای حیات نبود حداقل.


فقط یه نکته ای هست، اون هم جرم بحرانی!

برای اینکه بخواهید تو فیلدی که میخواید کار کنید جاذبه ایجاد کنید، به احتمال خوبی اجرام دیگری هم هستن که میدان گرانشی دارن و برای ورود به عرصه باید یه حداقل جرمی داشته باشید که بتونید اجرام دیگه رو جذب کنید. به این میگن جرم بحرانی. که سخت ترین مرحله این مسیره! بعدش دیگه جاذبه کارش رو میکنه لازم نیست خیلی حرکت خاصی زد.

مثلا تو کارای برنامه نویسی باید اولش چندتا پروژه رایگان بزنی، کارآموزی بری، ...

یا تو استارت آپ ها چندتا مشتری/یوزر اولیه پیدا کردن

یا تو کسب و کار های کومودیتی اصطلاح خاک خوری رو به کار میبرن

یا توی تولید محتوا مثل یوتوب، چندتا ویدئو اول

و ...

تا یه جرمی شکل بگیره و دیگه کم کم خودش با جرمی که بدست آورده بقیه اجرام ر جذب کنه یواش یواش.


بیشتر کسایی که میرن یه کار جدید بکنن، توی این مرحله‌ی جرم اولیه جا میزنن و خودشون به سیاه چاله ها مقایسه میکنن.


پایان.

بیزنساستارت‌آپجاذبهتجربه
بازیکن این زندگانی دنیا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید