ویرگول
ورودثبت نام
رسانه تحلیلی تیک تِک
رسانه تحلیلی تیک تِک
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

حکایت قفل ما و کلید دانش



حکایت قفل ما و کلید دانش

مسلم ناظمی

پیامبر اسلام (ص) از دانشی که سود نبخشد، به خدا پناه می¬برد. سخن سعدی را هنوز به گوش کودکان ما می¬خوانند که عالم بی¬عمل را زنبور بی¬عسل می¬داند و حتی بدتر از آن چارپایی بر او کتابی چند. اما هنوز درخت دانش ما چرخ نیلوفری را به زیر نیاورده است.

سال¬هاست که توسعه¬ی شرکت¬های دانش¬بنیان دلمشغولی بزرگ سیاست¬گذاران این سامان است و البته در این میانه کم از منابع ملی مایه بر سر این کار نرفته و کم آمارهای چشمگیر و دهان¬ پرکن به رخ خلق خدا کشیده نشده. هدف از توسعه¬ی شرکت¬های دانش بنیان حل مشکلات و چالش¬های عظیم کشور بود و خلق ارزش. امروز سهم اقتصاد دانش¬بنیان از کل تولید ناخالص داخلی دو درصد است و وعده¬ داده¬اند که در پایان برنامه¬ی هفتم توسعه به هفت درصد برسد.

اما در چالش¬های بزرگی که گریبان این سرزمین را گرفته¬اند تا کنون شعبده¬ای از کلاه دانش بیرون نیامده است. خشکسالی، گرمایش، فرسایش آب و خاک در زمین دشت و آلودگی و غبار در هوای شهر هر روز توان¬فرساتر می¬شود و چالش¬ها راه بحران و بحران¬ها راه بلا می¬سپارند. جایگاه دانش و این شرکت¬های دانش بنیان که به جان کشتیم و آب دادیم، در نجات ما چه خواهد بود؟

اولین پرسش این است که اکوسیستم دانش¬بنیان کشور چه می-پرورد؟ آیا تمایل بازیگران این اکوسیستم در راستای سازگار شدن با نیازهای فناورانه¬ی کشور است؟ آیا حل این بحران¬ها در تأسیس، حمایت و فعالیت از شرکت¬های دانش¬بنیان در نظر گرفته می¬شود؟ با نگاهی به آمار شرکت¬های دانش-بنیان موجود تا مرداد 1402 از معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانش¬بنیان ریاست جمهوری، در می¬یابیم که 8831 شرکت دانش¬بنیان در کشور سربرآورده¬اند. از این تعداد 2044 شرکت (بیش از 23 درصد) در کار برق، الکترونیک و صنایع خودکار، 1891 شرکت (بیش از 21 درصد) در کار صنایع ارتباطات و 1845 شرکت (حدود 21 درصد) مشغول به فناوری ماشین¬آلات و تجهیزات پیشرفته هستند. اما در کشوری که تنگدستی شدید در منابع آب، ورشکستگی آبی و چگونگی زیستن و نان خوردن در این اقلیم خشک، همواره یک چالش تاریخی بوده و هست و خواهد بود، فقط 422 شرکت (کمتر از 5 درصد) کمر به کار دانش بنیان در حوزه¬ی کشاورزی، فناوری¬های زیستی و صنایع غذایی بسته¬اند.

شاید در این میانه، بازار پررونق صنایع شیمیایی و پتروشیمی نکته¬هایی برای شنیدن داشته باشد. 1272 شرکت (بیش از 14 درصد) در این حوزه کار می¬کنند که کم نیست. در عین حال تولید دانش در این زمینه هم با توجه به سخاوت سرزمین مادری در بذل ثروت نفت، به منزله¬ی حل یک مشکل اساسی در کشور است. اما چرا آنجا نه و اینجا آری؟ چرا کمتر کسی کمر به پی نهادن شرکتی برای حل مشکلات کشاورزی می¬بندد اما برای حل چالش¬های عرصه¬ی نفت، این همه پا پیش نهاده¬اند؟ جواب نیاز به هوش یا تلاش بسیاری ندارد. یک کلمه بیشتر نیست. پول! به قول سعدی «او گلیم خویش به در می¬برد ز موج».

بنیان¬گذارن شرکت¬های دانش¬بنیان به دنبال بازدهی سریع و سود بیشتر هستند (مثل هر عاقل دیگری) و سیاست¬گذار هم سرمست از همراهی با کلان¬روندهای جهانی، نام¬های دهان¬پرکن و وردهای سحرآمیز مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیاء، بلاک چین و متاورس را بسیار خوش دارد و غافل از آن است که زمین زیر پایش در حال فرونشست و چشمه¬ی نیم¬نفس آبش در حال جان دادن است. ما پیاده می¬رویم و همرهان سوارانند.

رشد بهای تمام شده¬ی محصولات کشاورزی به علت کمیابی منابع و فرسودگی رسم کشت و کار، نان خوردن را در این بوم روز به روز دشوارتر می¬کند. آبی که برای کاشتن این بذر از عمق جان مادر زمین کشیده می¬شود قیمت ندارد و مادر به حال احتضار است. همراهی با مگاترندهای جهانی خوب است اما با شکم سیر. دانش در آن سمت دورافتاده¬ی اکوسیستم که به محیط زیست، کشاورزی، ژنتیک گیاهی، کاهش مصرف آب و تأمین پایدار آب مربوط می¬شود، دشوار و پر مخاطره است و البته صبر ایوب هم می¬خواهد. ای بسا که دانشی مردمان، پس از چند سال صرف از جان و جیب در زمینه¬ی تولید بذری یا نهالی یا ابداع روشی نوین در کِشتن، دریابند که راه را اشتباه رفته¬اند و یکی باید دست آنان را بگیرد و غبار از رختشان بتکاند تا بتوانند از نو راه بسپارند. چرا که در روزگاری که به قول سعدی هر کسی گلیم خویش به در می¬برد ز موج، این جهد می¬کند که بگیرد غریق را.

سیاست¬گذار چنان محو دلبری صنایع های¬تک شده که از این سمت بلاخیز اکوسیستم بی¬خبر است. بازیگران عرصه دانش هم به دنبال سود بیشتر و بازدهی زودتر هستند. گسترش و فراگیری فناوری¬های رایانش و ارتباطات و الکترونیک چنان جهانی و فراگیر است که هر نوآوری در هر جای دنیا، به معنای ایجاد امکان نو در همه¬ی دنیاست. اما در مورد آب و خاک و آبادانی، هر واحه¬ای در این جهان مشکلات مخصوص به خود را دارد. بهتر است اندیشه کنیم که چگونه می¬توان با همین فناوری¬های هوش مصنوعی، اینترنت اشیاء و داده¬ه¬کاوی، یکی از گره¬ کور رنج¬های بی¬شمار اقلیم خود را بگشاییم تا اینکه خودسرانه به دنبال توسعه¬¬ی آن باشیم. سندهای چشم انداز رنگارنگ و رتبه¬های تعیین شده برای ایران هر کدام از این فناوری¬ها نشانگر فراموش کردن اولویت¬ها و خرج کردن طلا برای مطلاست که تا همان هم تا کنون به جایی نرسیده است.

سودآور کردن اکوسیستم مربوط به کشاورزی و اقلیم با تزریق پول و تأمین آرامش خاطر برای بازیگران آن و پذیرفتن ریسک با بیمه و تضمین مناسب، کمترین کمکی است که سیاست¬گذار می¬تواند به خود و مردمان این سرزمین کند تا آینده را به برابر آفتاب سال به سال گرم¬تر و اقلیم سال¬ به سال فرسوده¬تر نبازد. سیاست¬گذار باید در برخورد با فناوری¬های حوزه¬ی زیست و اقلیم، صبر کردن و دیر بر دادن را بیاموزد و سود را از هر کجا که شده به این سوی اکوسیستم بکشاند. با یکپارچه کردن دستاوردهای دانشی به خصوص در زمینه¬ی علم داده و ارتباطات، این گوشه¬ی کم رونق بازار فناوری را گرم¬تر کند و در سیاست¬گذاری سایر عرصه-های فناوری خدمت به امنیت غذایی و پایداری اقلیم را مقدم بدارد تا بتوان زیستن را در بخل آسمان بر زمین ممکن نگاه داشت و زوال را تا حد ممکن به تأخیر انداخت.




رسانه ای همراه برای تولید، تحلیل و باز نشر اخبار علمی و فناورانه اکوسیستم استارتاپی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید