اینکا، پسر خورشید و پادشاه حاکم بر تمدن گمشده و خورشیدپرست اینکا در معبد خورشید است. هنگامیکه تنتن و کاپیتان هادوک برای نجات پروفسور تورنسل به معبد خورشید میرسند، توسط طرفداران اینکا دستگیر و بهدستور پسر خورشید بهمرگ محکوم میشوند. اما هنگام اجرای مجازات، خورشیدگرفتگی (کسوف) اتفاق میافتد و اینکا نظر خود را تغییر میدهد. او که متقاعد شده خدای خورشید به تنتن و دوستانش لطف دارد، آنها را آزاد میکند. همچنین هدایای سخاوتمندانهای از طلا و جواهرات به آنها میدهد. در عوض، تنتن و دوستانش قول میدهند که هرگز مکان معبد خورشید را فاش نکنند.
هرژه از دو اصطلاح Sapa Inca که در زبان کچوا بهمعنای اینکای منحصر بهفرد و Intip churin بهمعنای پسر خورشید است، برای تعریف این شخصیت در کتاب استفاده کرده.