دارم به شرایط این روزا عادت میکنم و تفریحم شده اهنگ گوش کردن ورزش و نوشتن داستان توی سرم .. حقیقتش خوش میگذره هنوز نتیجه یا نمره خوبی نگرفتم ولی حال خودم خوبه
با وجود خستگی بازم خوبم فقط کاش بازیگوشیم و کم کنم و جدی تر بشم نمیخوام مدرسه شروع بشه باز دلقک باشم... البته که سال اخره ولی خب
میخوام بعد کنکور داستانمو توی واتپد اپلود کنم از نظر خودم بهترینه و به ذهنم افتخار میکنم ولی فعلا ذهن عزیزم باید درسا رو خوب یاد بگیره
خلاصه که اره امتحان شیمیم دادم ولی لعنتی سخت بود پشت سرمم همه مثل گرگ کلشون تو برگم بود و هی میگفتن برگتو بیار بالا ولی امیدوارم نمرم بالا بشه من زیاد خوندم هرچی شد گذشت بازم
باید برای تست بخونم و دوازدهم.. هنوز تو تست ضعیفم ولی اینم درست میشه
من همه اینارو درست میکنم و به همه کسایی که تحقیرم کردن اشکمو دراوردن نشون میدم چقدر من توانمندم و ..
الان باید برم شیمی 12 بخونم))))))))))) خدایا !!!! ولی دلم میخواد داستانمو بنویسم شاید یکمشو بنویسم بعد شروع کنم بعدش برنامه فردامو بنویسم
میخوام از 17 سالگیم لذت ببرم و تلاش کنم من دوباره 17 سالم نمیشه.