این گفتگو بین طاهره خواجهگیری و علیرضا صادقیان صورت گرفته است. این گفتگو به مناسبت ده سالگی بازار انجام شده است.
به بهانه ۱۰ساله شدن صنعت برنامه و بازیهای موبایلی که بر بستر بازار بهعنوان یکی از بازوهای مهم رشد اکوسیستم به صورت حرفهای شکل گرفت، گفتوگویی داشتیم با علیرضا صادقیان، بنیانگذار هلدینگ نوین ایرانیان برای ثبت تجربههای این فعال استارتآپی. وی در ابتدا در مورد برآورد کلیاش از ۱۰سال اخیر اکوسیستم کارآفرینی ایران اظهار کرد که برآورد من این است که اکوسیستمی که وجود نداشته، طی این سالها ایجاد شده و توانسته کارهای خوب زیادی هم انجام بدهد. بهنظر میآید که اکوسیستم با همه نقاط ضعف و قوتش، توانسته رشد کند و جایگاهی برای خودش بهدست بیاورد که دیگر نمیتوان انکارش کرد یا نادیدهاش گرفت. صادقیان هدفش از حضور در این صنعت و ادامهدادن به کار را خلق ارزش و ایجاد شغل میداند. همچنین به ادغام نتبرگ و کناررفتن چیلیوری از بازار اشاره کرده و آنها را تصمیماتی منطقی و تجاری میداند و گرفتن این تصمیمات، سختیهای زیادی را هم بههمراه داشتهاند.
شغل چیزی است که انسان بتواند کار خوبی برای خودش و جامعهاش انجام بدهد. برای من اهمیت زیادی داشت که شغلی که انتخاب میکنم و مسیری که برای درآمدزایی در پیش میگیرم، چالشبرانگیز و همراه با یادگیری باشد و ارزش افزودهای از نظر دانشی و کاری برای خودم و جامعه در پی داشته باشد. همیشه سعی من بر این بوده که چنین مسیری را طی کنم. در حقیقت ایجاد شغل و خلق ارزش و ایجاد آسایش برای افراد از جمله مسائلی است که من در مسیر شغلی دنبال میکنم.
فکر میکنم در ابتدا نقشی که ما در شکل گیری حوزه استارتآپی داشتیم، در روزهای نخست زیاد بود و در سالهای ابتدایی یعنی از حدود سال ۹۰، افراد کمی بودند که خرید اینترنتی میکردند و رمز دوم کارتشان را داشتند. به نظر من نتبرگ با تبلیغات گستردهای که در سالهای ابتدایی سروشکل گرفتن اکوسیستم استارتآپی ایران انجام داد و پیشنهادها و بلیطهای ارزان و جذابی که داشتیم، موجب شد که افراد زیادی به خرید اینترنتی روی بیاورند و شاید نخستین خرید اینترنتی خود را از نتبرگ داشتند.
بنابراین خرید اینترنتی رفتهرفته برای مردم از امری ناشناخته به یک عادت همیشگی تبدیل شد. در واقع تاثیرگذاری ما این بود که با تبلیغات گسترده و ارائه خدمات خوبی که داشتیم، به رشد فرهنگ خرید اینترنتی کمک کردیم.
فکر میکنم با توجه به تخصصی که پیدا کردهام و شناختی که دارم، همچنان میتوانم ارزش خلق کنم؛ بنابراین همچنان در این اکوسیستم ماندهام. زمانی این خلق ارزش بهصورت داشتن و مدیریت یک هلدینگ شامل چند استارتاپ بود و زمان دیگری با تمرکز برای رشد یک کسبوکار اما همچنان مسیر ارزشآفرینی را ادامه میدهم.
به نظر من، مثلا بحث ادغام نتبرگ، تصمیمی بوده که ما و سهامدارانمان با نگاهی حرفهای و براساس بررسیهای کارشناسی و شرایط آن زمان گرفتهایم و انگیزههای احساسی در آن دخیل نبوده بلکه تصمیمی منطقی و تجاری و کسبوکاری بوده است. ادغام یا کنارگذاشتن یک کسبوکار در سطح جهان هم به وفور اتفاق میافتد.
من دیگران را هم تشویق میکنم که به کسبوکارشان نگاه احساسی نداشته باشند بلکه برخورد منطقی داشته باشند. شرایط کشور ما هم طی ۱۰سال اخیر بالا و پایین زیادی داشته است. ما هم همواره باید با توجه به شرایط، بهترین تصمیم را برای کسبوکارمان بگیریم.
ادغام هم در ادبیات تجاری دنیا و هم بنا بر آنچه خود ما تجربه کردیم، کار فوقالعاده سختی است. بهویژه زمانی که دو شرکت سالها رقیب همدیگر بودهاند، فرهنگهای مختلفی داشتهاند، ساختار و مسئولیتهای مختلفی بر تیمهایشان حاکم بوده است و... ادغام کار فوقالعاده سخت و طاقتفرسایی است. با اینکه در سطح جهان تجربه ادغام بارها وجود داشته اما همچنان انجام این کار گاهی با شکست مواجه میشود. لزوما انجام ادغام به موفقیت منجر نمیشود. اگر ادغامی با شکست مواجه شده باید از صاحبان کسبوکارها پرسید و این تجربه را ثبت کرد تا دیگران هم بتوانند از تجربه آنها در آینده استفاده کنند.
در مورد آنچه طی این سالها موجب ناامیدی من شده، میتوان به میزان ریسکپذیری سرمایهگذاران کشورمان و دیدگاهی که نسبت به این صنعت داشتهاند، اشاره کنم. اگر سرمایهگذاران ما ریسکپذیری بالاتر و نگاه طولانی مدت تری داشتند و سرمایهگذاری بیشتری انجام شده بود، حتما جلوتر بودیم. الان هم در مراحل ابتدایی سرمایهگذاریهای نسبتا خوبی انجام میشود اما ما به سرمایهگذارانی هم نیاز داریم که در مراحل بعدی سرمایههای بزرگتری را بر روی استارتاپها انجام دهند.
شاید تمرکزمان را روی تعداد محدودتری بیزینس مدل میگذاشتیم و اینکه شاید ما باید زودتر جذب سرمایه میکردیم. ما روی شش هفت مدل کار میکردیم و اگر روی تعداد کمتری تمرکز میکردیم و زودتر برای جذب سرمایه اقدام میکردیم، موفقتر بودیم.
نتبرگ و چیلیوری.
آنچه که برای مسئولان و مردم خیلی واضح و روشن است، این است که الان ما اکوسیستمی داریم که دیگر نمیتوان نادیدهاش گرفت. چیزی است که وجود دارد و اثرات مثبت زیادی هم داشته است؛ مثلا زندگی مردم را راحتتر کرده و آسایش بیشتری برای مردم ایجاد کرده است.
بهطور کلی دیجیتالشدن مسائل مختلف، تاثیر زیادی داشته است. تا همین چند سال پیش برای پرداخت هر قبضی باید به باجههای بانکی مراجعه میشد ولی الان اپلیکیشنهای مختلفی برای این کار وجود دارد و پرداخت قبوض از این طریق به یک امر بدیهی تبدیل شده است. سفارش آنلاین غذا، تاکسی آنلاین، خرید آنلاین کالاهای مورد نیاز و... همگی موجب راحتی مردم شده و هزینههای مردم کاهش یافته است. در واقع اگر امکانات آنلاین وجود نداشت، هزینه زندگی برای مردم بسیار بیشتر بود.