
علیرضا بهرامی
دستمزد یک روز کار، حتی برای خرید یک کیلو گوشت هم کافی نیست. مادری داروی کودکش را پیدا نمیکند و جوانی آرزوهایش را زیر خروارها تورم دفن میکند. حالا این پرسش مثل خوره به جانشان افتاده: «اگر تسلیم آمریکا شویم، زندگیمان راحت میشود؟»
لیبی: زهر تسلیم در جامِ رهایی!
بیست سال پیش، همین سؤال ذهن مردم لیبی را مشغول کرده بود. قذافی، از ترس سرنوشت صدام، سلاحها را تحویل داد و به وعدههای آمریکا اعتماد کرد. سال ۲۰۰۳، توافق امضا شد، اما نتیجه چه بود؟ ناتو به لیبیِ خلعسلاحشده حمله کرد، قذافی زیر پوتینِ جهان غرب، جان باخت و امروز لیبی با ۳۰۰ هزار آواره و زیرساختهای ویران، به کشوری فراموششده تبدیل شده است. «تسلیم در برابر زورگو، مثل نوشیدن زهر برای رفع تشنگی است؛ تشنگی میماند و جان هم میرود!»
درس تاریخ: مقاومت، تنها راهِ پیشرفت
اما تاریخ فقط شکستها را روایت نمیکند. قرن هجدهم، آمریکا زیر چکمه انگلیس له میشد: بندرها بسته، کشتیها غرق، واشنگتن در آتش. اما آنها تسلیم نشدند. مقاومت کردند و امروز، همان مردمِ گرسنهدیروز، ابرقدرت فضا و هستهای جهانند!
بهتر است ذهن ما را این سوال مشغول کند: «اگر آمریکا تسلیم میشد، آیا امروز برندِ "پیشرفت" را یدک میکشید؟»
ایران: مقاومتی که نتیجه داد، اما...
ما هم در میدان تحریم، ثابت کردیم مقاومت جواب میدهد: موشکهای بالستیک، ماهوارههای فضایی، رکورد ۱۴ میلیون تُن گندم! اما یک دردِ بیجواب مانده: «چرا بار تحریم روی دوش همه یکسان نمیافتد؟» مردم درگیر گرانی دارو هستند، اما فلان مسئول، به خانوادهاش، سکه طلا میدهد و دیگری در قطب جنوب، پنگوئنبازی میکند و دیگری نیز با فرزندان کانادا نشینش، در ویدئو کال بوس میفرستد. این همان زهری است که لیبی را نابود کرد؛ تفرقه بین ملت و حکومت.
راز موفقیت آمریکا در مقابل انگلستان، مقاومتِ مردم و حکومت، در کنار هم بود. اگر ایران میخواهد از این گردنه سخت عبور کند، باید بارِ تحریم را یکپارچه تقسیم کند: هم مردم در سختترین روزها پای انقلاب بایستند، هم مسئولان، با تجملگرایی، به افکار عمومی فشار نیاورند.«مقاومت، تنها راه پیشرفت است.»