محمدعلی طوقانی
محمدعلی طوقانی
خواندن ۱۰ دقیقه·۴ ماه پیش

۵ راه برای لذت‌بخش کردن مطالعه (بدون قربانی کردن اثربخشی)

یادگیری نیاز به تمرکز دارد و دلیل آن ساده است:

  • یادگیری یک فرآیند ساختن حافظه‌های بلندمدت است.
  • شما از چیزهایی که به آن‌ها توجه می‌کنید، حافظه بلندمدت ایجاد می‌کنید.
  • توجه محدود است؛ شما نمی‌توانید همزمان به چندین چیز توجه کنید.

اما فقط به این دلیل که یادگیری نیاز به تمرکز دارد، به این معنی نیست که نمی‌تواند لذت‌بخش باشد. بسیاری از فعالیت‌ها نیاز شدیدی به توجه ما دارند، اما همچنان از انجام آن‌ها لذت می‌بریم: بازی‌های ویدئویی، ورزش‌ها، پازل‌ها و موارد دیگر.

نظریه هزینه فرصت در زمینه تلاش، به توضیح این تفاوت کمک می‌کند. طبق این نظریه، به دلیل اینکه توجه ما محدود است، سیستم انگیزشی در مغز ما دائماً ارزیابی می‌کند که آیا توجه به چیزی که روی آن تمرکز داریم، استفاده خوبی از این منبع محدود است یا خیر. این را مانند یک مدیر پرمشغله تصور کنید که سعی دارد تصمیم بگیرد کدام وظایف را به نیروی محدود خود اختصاص دهد.

انجام فعالیتی که نیاز به توجه زیادی دارد اما پاداش چندانی ندارد، دشوار به نظر می‌رسد. ممکن است هنگام انجام یک فعالیت که نیاز به توجه کمی دارد احساس بی‌حوصلگی کنیم، اما سخت به نظر نمی‌رسد. در مقابل، انجام یک فعالیت که نیاز به توجه زیادی دارد و پاداش‌های بالایی ارائه می‌دهد، جذاب به نظر می‌رسد.

بر اساس اصول گفته‌شده، یادگیری مؤثر نمی‌تواند در شرایطی با توجه کم صورت بگیرد. یادگیری زیرآستانه‌ای (Subliminal Learning) واقعیت ندارد. اما می‌توانیم با افزایش جنبه پاداش‌دهی، یادگیری را لذت‌بخش‌تر کنیم. اگر یادگیری به‌طور مداوم پاداش‌دهنده باشد، به‌جای خسته‌کننده یا مایوس‌کننده، جذاب‌تر خواهد بود.

پنج راه برای لذت‌بخش‌تر کردن یادگیری

۱. نرخ موفقیت خود را بالا نگه دارید—به دنبال ۸۵٪ پاسخ درست باشید.

تجربه یادگیری یک جریان از لذت‌های کوچک و ناامیدی‌های کوچک است. فرض کنید در حال مرور فلش‌کارت‌ها هستید: همان‌طور که آن‌ها را مرور می‌کنید، احتمالاً هنگام درست جواب دادن به یک کارت، احساس خوشایند کوچکی از رضایت خواهید داشت، و وقتی یک کارت را اشتباه جواب می‌دهید، یک احساس ناامیدی ملایم را تجربه می‌کنید.

نگه داشتن نرخ موفقیت در حدود ۸۵٪ به این معناست که اکثر اوقات در حال درست پاسخ دادن هستید و این حس موفقیت باعث ایجاد انگیزه می‌شود. اگر نرخ موفقیت خیلی پایین باشد، ممکن است ناامیدی غالب شود و انگیزه را کاهش دهد، و اگر خیلی بالا باشد، ممکن است چالش کافی وجود نداشته باشد و یادگیری را به امری کسل‌کننده تبدیل کند.

این استراتژی به شما کمک می‌کند تا یادگیری خود را به یک فرآیند مستمر و لذت‌بخش تبدیل کنید، جایی که هر موفقیت کوچک، یک پاداش روانی ارائه می‌دهد و شما را به ادامه یادگیری ترغیب می‌کند. تنظیم سطح دشواری به گونه‌ای که با توانایی‌های فعلی شما مطابقت داشته باشد، کلید این موفقیت است.

میزان لذت شما از انجام فلش‌کارت‌ها به شدت به مسیری که این جریان طی می‌کند بستگی دارد. اگر تعداد زیادی از کارت‌ها را پشت سر هم اشتباه بزنید، انجام این کار برایتان خسته‌کننده خواهد شد زیرا مراکز انگیزشی مغزتان به دنبال حواس‌پرتی‌های دیگر می‌گردند. برعکس، اگر همه آن‌ها را به راحتی درست بزنید، ممکن است این کار به توجه زیادی نیاز نداشته باشد و باعث شود احساس خستگی و بی‌حوصلگی کنید. توجه شما دارای ظرفیت اضافی است که ممکن است به جای دیگری منتقل شود.

کلید مطالعه لذت‌بخش، این است که خود را در وضعیتی قرار دهید که بیشتر جواب‌ها را درست بزنید، اما نه آنقدر که باعث شود از کار دور شوید.

چگونه می‌توانید سختی فعالیت را کنترل کنید؟

یکی از روش‌ها این است که وظایف را بر روی یک مقیاس لغزنده از سختی قرار دهید. چند روش برای این کار وجود دارد:

  1. از مطالعه باز به بسته: ساده‌ترین نوع تمرین این است که با داشتن یک مثال تقریباً مشابه در مقابلتان یک مسئله را حل کنید. سخت‌ترین حالت، حل یک مسئله جدید بدون دسترسی به هیچ‌گونه مرجع است. در هنگام مطالعه، منابع مرجع خود را به گونه‌ای تنظیم کنید که به نقطه تعادل بین موفقیت عمده و شکست‌های گاه‌به‌گاه برسید.
  2. از مسائل ساده به پیچیده: یک مسئله پیچیده دارای چندین جزء است که باید به درستی انجام شوند تا جواب صحیح به دست آید. بنابراین، یک راه برای افزایش نرخ موفقیت این است که مسائل پیچیده را به بخش‌های ساده‌تری تقسیم کنید. از طرف دیگر، اگر بخش‌های ساده خیلی آسان باشند، می‌توانید به سراغ مسائل پیچیده‌تری بروید که توجه کامل شما را به خود جلب می‌کنند.
  3. تغییر استانداردهایی که برای خودتان تعیین می‌کنید: برای مسائلی که درجاتی از موفقیت دارند، به جای پاسخ‌های ساده درست یا غلط، می‌توانید با تغییر استانداردهایی که برای خود تعیین کرده‌اید، سختی را تنظیم کنید.
  4. تنظیم زمان‌بندی: انجام کارها تحت فشار زمانی می‌تواند سختی را افزایش دهد. به همین ترتیب، کاهش فشار زمانی می‌تواند یک کار را آسان‌تر کند.

بهینه‌سازی جریان انگیزشی در مطالعه

توانایی ما برای تغییر کامل جریان انگیزشی پاداش‌ها در طول مطالعه معمولاً محدود است. بنابراین، احتمالاً نمی‌توانیم از ابزارهای طراحان بازی‌های ویدئویی برای جذاب کردن مطالعه به اندازه یادگیری یک بازی جدید به طور کامل استفاده کنیم. اما می‌توانیم با کاهش ناامیدی به روش‌های ظریف، یک کار خسته‌کننده را به یک کار جالب تبدیل کنیم.

به عنوان مثال، می‌توانید با تنظیم میزان سختی، هم‌زمان با ایجاد چالش‌های کافی، از کسل شدن جلوگیری کنید و به این ترتیب، فرآیند یادگیری را به طور مستمر جذاب و دلپذیر نگه دارید. این استراتژی‌ها به شما کمک می‌کنند تا از کارهای روزمره و خسته‌کننده فراتر رفته و مطالعه را به یک فعالیت رضایت‌بخش و مؤثر تبدیل کنید.

۲. به طور مکرر به خودتان پاداش دهید.

پاداش‌های خارجی (Extrinsic Rewards) تاریخ پیچیده‌ای در روان‌شناسی دارند. تحقیقات نشان داده است که پاداش‌های صریح گاهی می‌توانند انگیزه درونی را کاهش دهند—اگر به کسی برای انجام یک کار پول بدهید، ممکن است از آن کار کمتر لذت ببرد یا وقتی دیگر پولی دریافت نکند، آن را متوقف کند، حتی اگر آن کار را بدون دریافت پول با خوشحالی انجام می‌داد.

اما، نتیجه‌گیری از این تحقیق که هرگز نباید از پاداش‌های خارجی استفاده کنیم، اشتباه است. برخی از وظایف ممکن است هرگز به‌طور ذاتی جالب نباشند، و در این موارد پاداش‌ها می‌توانند یک اهرم قدرتمند برای جذاب کردن این وظایف باشند، حتی اگر جالب نباشند.

یک مکانیزم پاداش ساده می‌تواند دادن یک آب‌نبات به خودتان هر بار که یک مسئله از تکالیف خود را تمام می‌کنید باشد. یا ممکن است به خود "امتیاز" بدهید که هر بار که یک فلش‌کارت را درست می‌کنید یا یک بخش از کتاب درسی خود را می‌خوانید، آن را در یک جدول امتیازدهی قرار دهید.

از آنجایی که پاداش‌های خارجی ممکن است انگیزه درونی را کاهش دهند، از آن‌ها زمانی که هدف، ایجاد انگیزه برای انجام فعالیتی بدون پاداش است، استفاده نکنید. اما، اگر فعالیت مطالعه به خودی خود فقط یک مرحله ضروری به سوی چیزی واقعاً پاداش‌دهنده‌تر باشد، استفاده از پاداش‌ها به طور فراوان می‌تواند این فعالیت را لذت‌بخش‌تر کند.

۳. وسوسه‌ها و حواس‌پرتی‌ها را از بین ببرید

نظریه هزینه فرصت در زمینه تلاش، یک مفهوم مهم را در بر دارد: میزان تلاشی که برای انجام یک کار لازم است، به گزینه‌های جایگزین ضمنی که در دسترس ما قرار دارند، بستگی دارد. فشار مطالعه تنها ویژگی آن کار نیست؛ بلکه تحت تأثیر هر چیز دیگری است که می‌توانیم در آن لحظه با توجه محدود خود انجام دهیم.

متأسفانه، محیط توجه ما مملو از مکانیسم‌های پاداش متغیر و کم‌نیاز شده است. رسانه‌های اجتماعی یک پینگ لذت‌بخش با تلاش کم فراهم می‌کنند، زمانی که چیزی خنده‌دار یا جالب پیدا می‌کنیم. گوشی‌های ما همیشه امکان حواس‌پرتی را فراهم می‌کنند.

پاکسازی محیط توجه ما یک قدم اول خوب برای لذت‌بخش‌تر کردن مطالعه است. ادامه دادن به کار وقتی که گوشی، کامپیوتر، دوستان یا تلویزیون نزدیک نیست، آسان‌تر است. اگر مطالعه به این شیوه را به یک عادت تبدیل کنید، تمرکز آسان‌تر می‌شود، زیرا خود حواس‌پرتی‌ها در دسترس نیستند.

۴. اصطکاک‌های غیرضروری را هموار کنید

از دریچه انگیزشی که به موضوع نگاه کنیم، محیط می‌تواند بسیاری از پاداش‌ها و مجازات‌های کوچک را ایجاد کند که مستقیماً به کار مربوط نیستند.

به عنوان مثال، به آماده‌سازی برای مطالعه فکر کنید. شاید نیاز باشد کتاب خود را پیدا کنید. و میزتان نامرتب است، پس باید آن را تمیز کنید. و صندلی راحت نیست، پس باید یک صندلی جدید پیدا کنید. و فن در اتاق دیگر صدای آزاردهنده‌ای می‌دهد ... و غیره.

اصطکاک‌ها موانع کوچکی هستند که انجام یک کار را دشوارتر می‌کنند. کاهش این موانع برای ورود به جریان کار می‌تواند مطالعه را لذت‌بخش‌تر کند. از آنجا که این‌ها خارج از نیازهای توجهی خودِ یادگیری هستند، می‌توان آن‌ها را بهبود داد بدون اینکه اثربخشی را قربانی کنید.

۵. مطالعه را معنادارتر کنید

تا اینجا، هر پیشنهادی که ارائه کرده‌ام شامل پاداش‌ها و مجازات‌های سطحی یک کار بوده است: نرخ موفقیت، پاداش‌های خارجی، وسوسه‌ها و اصطکاک‌های خارجی. کنترل این موارد ضروری است، زیرا آن‌ها به راحتی قابل تنظیم هستند.

اما آنچه که واقعاً در یک فعالیت لذت می‌بریم، فقط نقاط کم‌رنگ لذت و درد نیست که در حین انجام آن احساس می‌کنیم. بلکه، این معنایی است که به آن فعالیت می‌دهیم و معانی‌ای که هنگام انجام آن تجربه می‌کنیم.

بخش زیادی از مطالعه و یادگیری ممکن است خسته‌کننده باشد، زیرا احساس نمی‌کنیم که معنادار است. نمی‌توانیم هدفی را که برای یادگیری آن تلاش می‌کنیم، ببینیم. هیچ ارتباط ملموسی با چیزی که می‌خواهیم انجام دهیم، به دست آوریم، بفهمیم یا در زندگی خود انجام دهیم وجود ندارد. در نتیجه، این فقط یک کار اجباری، بی‌رنگ و خسته‌کننده است که باید انجام شود.

افزایش معنا در یادگیری همیشه آسان نیست و دلایل آن عبارتند از:

  1. اهمیت یک قطعه دانش یا روش به رابطه آن با سایر دانش‌ها بستگی دارد. به همین دلیل، ما تمایل داریم که موضوعات را جالب‌تر بیابیم وقتی که بیشتر درباره آن‌ها یاد می‌گیریم، زیرا اطلاعات جدید در یک زمینه غنی‌تر ساخته می‌شوند. اما این یک دوراهی ایجاد می‌کند: باید قبل از اینکه بتوانیم از یادگیری لذت ببریم، تلاش کنیم تا چیزی را یاد بگیریم.
  2. بار شناختی ممکن است تمرینات بی‌معنی را ضروری کند. گاهی اوقات، پروژه‌هایی که برای ما معنادار هستند، بسیار دشوارند که بتوانیم در آن‌ها موفق شویم. ما می‌خواهیم یک برنامه‌نویس بزرگ شویم، اما تنها برنامه‌ای که می‌توانیم بنویسیم "Hello World" است. ما می‌خواهیم مانند داوینچی نقاشی کنیم، اما نمی‌توانیم چیزی بیشتر از آدمک‌ها بکشیم. ساختن از اصول اولیه اغلب ضروری است، حتی اگر همیشه سرگرم‌کننده نباشد—بنابراین، ترفندهای سطحی برای افزایش انگیزه ممکن است در این مرحله از یادگیری ابزار مهمی باشند.
  3. زمینه معنادار دور است. ما در حال یادگیری زبان فرانسه هستیم، اما سفرمان به فرانسه چندین ماه دیگر است. ما در حال یادگیری آمار هستیم، اما شغل‌مان به عنوان دانشمند داده سال‌ها بعد خواهد بود. در این موارد، انگیزه واقعی برای یادگیری وجود دارد، اما فاصله زمانی از نتیجه مطلوب باعث می‌شود که این انگیزه نتواند علاقه به خود کار را به وجود آورد. محققان دریافته‌اند که تأخیر زمانی یک عامل مرکزی در تعلل است.

چگونه می‌توانیم معنای یادگیری را افزایش دهیم؟

حتی اگر همیشه نتوانیم مطالعه را به طور عمیق معنادار کنیم، می‌توانیم تلاش‌هایی برای افزایش معنایی که از آن دریافت می‌کنیم انجام دهیم:

  1. بیشتر درباره پیش‌زمینه مهارت‌ها و دانش‌هایی که می‌خواهید یاد بگیرید بخوانید. کسب اطلاعات بیشتر در زمینه‌ای که در حال یادگیری آن هستید می‌تواند آن را برای شما جذاب‌تر و قابل فهم‌تر کند.
  2. بین فعالیت‌های معنادار و تمرینات پشتیبانی‌کننده آن‌ها تغییر حالت دهید. انجام پروژه‌های برنامه‌نویسی واقعی، مکالمات واقعی به زبان دیگر، یا انجام آزمایش‌های شیمی واقعی—حتی اگر بد انجام شوند—می‌تواند یک پس‌زمینه انگیزشی برای اجزای ضروری یادگیری فراهم کند.
  3. دوستان و انجمن‌هایی برای افرادی که به آن مهارت علاقه دارند پیدا کنید. پیوندهای اجتماعی می‌توانند یک کار انتزاعی را به چیزی جذاب تبدیل کنند. جامعه می‌تواند یادگیری را جالب و انگیزشی کند.

این مطالب برگرفته از کتاب "بیش‌یادگیری" نوشته اسکات یانگ است. این کتاب به روش‌ها و استراتژی‌هایی می‌پردازد که به شما کمک می‌کند یادگیری خود را به حداکثر برسانید و از زمان و منابع خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنید. یانگ در این کتاب نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با تمرکز بر اصول ساده اما مؤثر، مهارت‌های جدید را با سرعت و کارایی بالا آموخت.

جمع‌بندی

یادگیری، به ویژه زمانی که با چالش‌ها و فشارهای روزمره همراه است، نیاز به رویکردی هوشمندانه دارد. همانطور که در کتاب "بیش‌یادگیری" اسکات یانگ اشاره شده، برای موفقیت در یادگیری لازم است که تلاش‌های خود را به صورت هدفمند و معنادار سازماندهی کنید. این شامل تنظیم سطح دشواری، استفاده از پاداش‌ها برای حفظ انگیزه، حذف حواس‌پرتی‌ها و ایجاد محیطی که یادگیری را تسهیل کند، می‌شود.

در نهایت، یادگیری مؤثر به معنای یافتن تعادلی است که در آن هم انگیزه و هم معنا در فرآیند یادگیری حضور داشته باشند. با پیروی از استراتژی‌های مطرح شده در این کتاب، می‌توانید تجربه یادگیری خود را بهبود بخشیده و به اهداف خود با سرعت و کارایی بیشتری دست یابید.

مطالعهیادگیریتوسعه فردی
Founder of Pelle agency
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید