پزشک عمومی و کارشناس ارشد بهداشت و پزشکی انفورماتیک
حمله ۵۱% در بلاکچین چگونه آسیب پذیری اجتماعی ما را گوشزد میکند
چندی قبل به دنبال مقالهای بودم که به زبان ساده بلاکچین را توضیح دهد و خوشبختانه مقالهی بلاکچین دیگر چه کوفتی است؟ را در میدیوم پیدا کردم و خواندم.

(اگر میدانید بلاک چین چیست و چگونه کار میکند میتوانید از این بند رد شوید) به طور خلاصه، بلاکچین فناوریای است که برای ذخیرهی اطلاعات و راستیآزمایی صحت آنها به یک نهاد ثالث نیازی ندارد. تمامی افرادی که در شبکه بلاکچین هستند، اطلاعات را ذخیره و راستیآزمایی میکنند و اگر فرد یا افرادی بخواهند اطلاعات غلطی به این شبکه وارد کنند یا اطلاعات ذخیره شدهی قبلی را تغییر دهند (تقلب کنند)، اطلاعات ذخیره شدهی افراد دیگر داخل شبکه از این امر جلوگیری خواهد کرد.
آسیبپذیری بلاکچین در چیست؟
بلاکچین برای ذخیره و راستیآزمایی اطلاعاتش به اکثریت کاربران درون شبکهاش اعتماد میکند. یعنی پیشفرض بلاکچین این است که اکثر افراد درون شبکه، راستگو هستند. و هر جا مغایرتی در اطلاعات و اسناد وجود داشته باشد، آن چیزی که اکثریت بر آن صحه گذاشته اند، اصل و «درست» سنجیده میشود.
بنابر این در تئوری، تنها حالت ناکارآمدی بلاکچین حالتی است که اکثریت افراد در شبکه دروغ بگویند. از این آسیبپذیری با عنوان «حمله ۵۱%» نیز نام برده شده است.
آسیب پذیری «حمله ۵۱%» در اجتماع
وقتی مقالهی بلاکچین را تمام کردم، یکی از «گیر»های ذهنی چند سالهی اخیرم دوباره نبض زد!
فرض کنید یک جامعهای متشکل از ۱۰ نفر است و در آن ۱ نفر دزد وجود دارد. ۹ نفر از این جامعهی ۱۰ نفره، دزد نیستند و دزدی را قبیح میدانند؛ بنا بر این، دزد در این جامعه انگشت نما میشود؛ اکثریت علیه او هستند؛ اگر پلیس دزد را تعقیب کند، جامعه (اکثریت مطلق جامعه) طرف پلیس را میگیرد و در دستگیری دزد کمک میکند.
حال فرض کنید در یک جامعهی فرضی ۱۰ نفره، ۶ نفر دزد باشند! در این جامعه، اقلیت (۴ نفر از ۱۰ نفر) دزد نیستند؛ دزدی در نزد اکثریت این جامعه قبیح نیست؛ دزد انگشت نما نیست چرا که اکثریت جامعه (حد اقل ۵ نفر دیگر) با او حس همذاتپنداری خواهند داشت؛ و بدتر از همه؛ اگر پلیس دزد را تعقیب کند، جامعه (اکثریت جامعه) طرف دزد را میگیرند و برای دستگیری او مانع میسازند.
این آسیبپذیری در جامعه، مشابه همان «حمله ۵۱%» در بلاچین است. اگر نظریهی «حمله ۵۱%» در بلاکچین محقق شود، آن شبکه عملا فرو میپاشد: دیگر هیچ اطلاعاتی قابل استناد نیست و نمیتوان گفت کدام بلاک (مجموعه اطلاعات) درست است و کدام غلط و اینکه کدام زنجیره، زنجیرهی واقعی است و کدامهای ساختگی و دروغین هستند.
در جامعهی واقعی، مهمترین قیدِ رعایت درستی، چیزی که از قانون و بخشنامه و پلیس و پاسبان و خانواده و غیره و غیره مهمتر است، «ارزش»ها و «نورم»های نانوشته اما جاری و زنده در اجتماع است. که در جامعهای که تحت «حمله ۵۱%» است، این مهمترین قیود از بین رفته اند و جامعه برای ادامهی کار مجبور است به شدت به جایگزینهایی مانند پلیس وابسته باشد. ولی مگر پلیس (که جزو اقلیت این جامعه است) چقدر توان دارد که بزههای مختلف از اکثریت بزهکار را مانع شود یا متخلفان را شناسایی و دستگیر کند؟ و حتا در صورت شناسایی و دستگیری متخلفان، آیا جامعه به نفع پلیس رای خواهد داد یا به نفع متخلف؟!
به نظر شما، چنین وضعیت نزدیک به فروپاشی اجتماعی را چگونه میتوان سر و سامان داد؟
مطلبی دیگر از این نویسنده
گعده دوم: آغاز منطق
مطلبی دیگر در همین موضوع
ارز دیجیتال چیست ؟
بر اساس علایق شما
پهلوان ساندیس! 👏👏👏👏👏