امروز، انتخاب رئیسی، پایان سختیها نیست؛ بلکه آغاز مجاهدتی است برای مبارزه با سختیهای کنونی. و مجاهدت، فراغت نیست!
#رئیسی، هشتمین رئیس جمهور ایران (طبق پیشبینیهای معتبر)، برههای سخت و راهی سنگلاخ در پیش دارد.
در اقتصاد، ایران بالاترین تورم و طولانیترین مدت رکود در دوران چهل سالۀ جمهوری اسلامی را تجربه میکند. بر خلاف تمامی برنامههای پنج ساله، دولت مدام بزرگتر و پرخرجتر شده و نه تنها بهرهوریش روز به روز کمتر میشود، که نقش نظارتیش نیز به مانعی برای بخش نحیف خصوصی و عاملی برای اختلاسهای دولتی ـ خصولتی بدل شده است.
رئیسی در شرایطی کشور را تحویل خواهد گرفت که ارزش پول ملی در ده سال قبل، یک دهم شده است. علاوه بر اینکه سفرههای مردم مدام کوچک و کوچکتر شده است، درصد واقعی (و نه ادعایی) بیکاری نیز به طور وحشتناکی بالا است.
رئیسی نه فقط برای مقابله با تحریمها و آقازادههای رانتخوار، که برای رهایی مردم از بیکاری نیازمند اقدام عملی برای جهش تولید است، اما زیرساختهای تولید در کشور فرسوده شده است و نهادهای تولیدکنندۀ دولتی و خصوصی نیازمند یک بازسازی زیرساختی ـ سختافزاری گسترده هستند. از طرفی به واسطۀ کاهش ارزش پول ملی، و البته ناکارمدی نظام بانکی ما، نهادهای تولید، به ویژه تولید کنندگان خصوصی، توان افزایش سرمایۀ ثابت را ندارند و بانکها نیز عموما از پرداخت تسهیلات در بخش سرمایۀ ثابت (به علت طولانی بودن مدت بازپرداخت در شرایط تورم حدود ۵۰%) سر باز میزنند.
معمای پیچیدۀ اقتصاد وقتی غامضتر میشود که بدانیم رئیسی، زمین سوخته تحویل نگرفته است، بلکه زمین در رهن رفته به او میرسد! حجم تعهدات دولت روحانی با فروش اوراق قرضه با نرخ سود ۲۲% آنقدر زیاد است که مشخص نیست رئیسی چگونه میتواند در این اقتصادِ به قهقرا رفته و با کسری بودجۀ باورنکردنی چند صد هزار میلیارد تومانی، اصل سرمایه و سود اوراق مشارکت را به مردم بازگرداند.
در فرهنگ (که اهمیتش به حق باید بالاتر از هر حوزۀ دیگری باشد) دولت رئیسی چیزی جز سبوی شکسته و پیمانۀ خالی دریافت نخواهد کرد. دو دهه شرایط بد اقتصادی تمرکز حکومت بر حوزۀ حکمرانی اصلیش، یعنی فرهنگ، را از بین برده است. حتا رهبر انقلاب، امام خامنهای، که تا قبل از این #هشت_سال_سیاه، همیشه بر تقدم فرهنگ بر دیگر حوزههای حکمرانی تاکید میکرد، چند سالی است که اقتصاد را پر اهمیتترین مساله کشور میداند.
واضح است که دوگانهسازی میان «فرهنگ» و «اقتصاد» همانند دوگانۀ کاذب مذاکره ـ معیشت، نشانی غلط دادن به مردم است؛ اما اگر شما بهترین بنزین سوپر اقتصاد را به خودروی جامعه بزنید، همچنان رانندۀ مست و سرنشینان بیتوجه میتوانند مانع رسیدن به مقصد باشند.
فقر فرهنگی به معنای دور افتادن از سنتهای خوب چند هزارساله و رفتار و اخلاق و حیای ایرانی ـ اسلامی، و بیتوجهی به تغییرات زمانه و شرایط اجتماعی لازم در روزگار ما، چه مولود مشکلات اقتصادی بوده چه نبوده، هم اینک قسمت مهمی از معضلات جامعۀ ما و کاملا مرتبط به مسایل اقتصادی است.
گمان نکنید که فقط سینما و فضای مجازی، از سیطرۀ حکمرانی حکومت خارج شده اند، که اینک در کف خیابانها و کافیشاپها نیز، اثری از حکمرانی حکومت دیده نمیشود و کاملا رها شده اند.
در بخش بهداشت، رئیسی وارث نظام سلامتی است که هنوز به طور کامل از سیاهچالههای «طرح تحول» و «همهگیری کرونا» بیرون نیامده است. نظام سلامتی که طبق قانون و طبق انتظار مردم، باید بیش از ۸۰% هزینههای درمانی در آن از بیمهها و کمتر از ۲۰% از جیب مردم تامین شود. در حالی که در واقعیت نزدیک به شصت درصد هزینههای درمانی را مردم مجبورند از جیب خود بپردازند.
در حوزۀ سیاسی، منش تبخترگون و تفرعنوران روحانی، موجب فاصلۀ هر چه بیشتر مردم و حکومت شده است. فردا، علی رغم اینکه پیروزی رئیسی مسجل است، شاهد یکی از کمترین مشارکتهای تاریخ انتخابات ریاست جمهوری خواهیم بود. اِعمال قانون و حکمرانی در شرایطی که نهاد «ملت ـ حکومت» به دوگانۀ «مردم» و «حکومت» تقسیم شده باشد، بسیار سخت و نیازمند قدرت قاهرۀ مضاعف است.
خروج از وضعیت عدم اعتماد مردم به حکومت، نیازمند اعتمادسازی طولانی مدت است و جلب اعتماد مردم توسط حکومت ـ که من آن را بزرگترین چالش جمهوری اسلامی در دهۀ پیش رو میدانم، نیازمند عملکردن دولت به وعدههای اقتصادی و معیشتی در عین برقراری امنیت و نظم است. مسالۀ بغرنج اینجاست که در شرایط اقتصادی اسفناک ما، تعطیلی و از کار افتادگی واحدهای تولیدی، تحریمهای چند برابر شده، کاهش اهرمهای چانهزنی در مذاکرات، دولت رئیسی چه وعدۀ ملموسی میتواند به مردم بدهد که به آن عمل کند؟!
در سیاست خارجی، برجام دو اهرم مهم قدرت ایران را از دستش درآورد: غنیسازی بالا و سردار شهید سلیمانی. اگر چه ایران، هنوز اهرمهای زیادی در دست دارد، اما سیاست غربگرایانۀ ایران در هشت سال گذشته، بسیاری از متحدان ما در منطقه را سر در گم کرده است و نفوذ ایران در منطقه (مهمترین اهرم ایران علیه دشمنانش) را به چالش کشیده است. به دست آوردن دوبارۀ اعتماد این متحدان، نیازمند زمان و ثبات در سیاست ضد غربی است. امام برای مجبور کردن دشمنان به شکستن تحریمها، صرف زمان بیشتر به ضرر ما خواهد بود.
اما اگر فکر میکنید وضعیت وحشتناکی که توضیف شد برای شروع دولت کافی است، اشتباه میکنید! رئیسی از روز اول ریاست جمهوریش با اصلاحطلبان و اذناب آنها درگیر خواهد شد. اصلاحطلبان رستۀ خاصی از موجودات هستند: وقتی در قدرت هستند، فیگور اخلاقمداری و مدارا میگیرند، اما به محض آنکه قدرت را از دست میدهند، از براندازان هم بیاخلاقتر و برای ایران، دشمنتر هستند.
اصلاحطلبان، برای مقابله با رئیسی، سه عنصر مخرب در دست دارند: رسانههایشان، رسانههای بیگانه، و طرفداران مغز کوکیشان که هر چه رسانههایشان بگویند، بدون چون و چرا، باور میکنند. مجموع این سه عنصر مخرب، برای هر اپوزیسیونی کافی است که انقلاب مخملی یا شورش مشابه ۸۸ را این بار علیه رئیسی تکرار کند.
رئیسی برای خروج از این مخمصه، علاوه بر یافتن راه حلهایی برای معضلات فوق الذکر، حتما حتما حتما باید راهی برای مهار عناصر مخرب اصلاحطلبان مغلوب شده، پیدا کند. و الا اصلاحطلبان نشان داده اند که برای فرونشاندن عطش کینۀ خود حتا از فروپاشی ایران نیز ابایی ندارند.